نگاهی به داوری از منظر قرآن
علاوه بر این که قرآن در آیه 35 سوره نساء، به داوری امر کرده در در مواد 454 الی 501 قانون آیین دادرسی مدنی باب هفتم به بحث درباره داوری نیز پرداخته شده است.
به گزارش گروه حقوقی و قضایی ، داوری عبارت است از رفع اختلاف فی مابین اصحاب دعوی از طریق واگذاری آن به حکمیت اشخاصی که طرفین دعوی آنها را به توافق خود انتخاب میکنند. داور می¬تواند شخصیت حقیقی یا حقوقی(شرکت، موسسه و ...) باشد.
در مواد 454 الی 501 قانون آیین دادرسی مدنی باب هفتم به بحث درباره داوری پرداخته شده است.
از منظر قرآن نیز در آیه 35 سوره نساء، به داوری امر شده است.
«وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَکَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَماً مِّنْ أَهْلِهَآ إِنْ یُرِیدَآ إِصْلَحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَآ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً» (آیه 35 سوره نساء)
و اگر از (ناسازگاری و) جدایی میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داوری از خانوادهی شوهر و داوری از خانوادهی زن برگزینید (تا به اختلاف آن دو رسیدگی کنند) اگر این دو بنای اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو را به توافق میرساند، زیرا خداوند، (از نیّات همه) باخبر و آگاه است.
گرچه این آیه به بحث داوری در خانواده نظر دارد لکن با توجه به اینکه «مورد مخصص نیست» میتوان اولاً برای حل همه مشکلات، داور انتخاب کرد و ثانیاً از نکات موجود در آیه، در تمام موارد داوری بهره جست. امام باقر علیهالسلام در پاسخ اعتراضی که به پذیرش حکمیّت در صفّین برای حضرت علی علیهالسلام بود این آیه را تلاوت فرمودند. (تفسیر نورالثقلین و احتجاج طبرسی، ج 2، ص 58)؛
نکات برگرفته از آیه در خصوص داوری به شرح ذیل است:
1.توجه اسلام به حل مسائل بهصورت داوری، شورایی وکدخدامنشی، بهجای مراجعه به محاکم: همه مسائل را به قاضی و دادگاه نکشانید، خودتان درونگروهی حل کنید. (فابعثوا حکماً من اهله و... اهلها)؛
2.پیشگیری مقدم بر درمان است: علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. نگرانی و خوف از شقاق و جدایی کافی است تا اقدام به گزینش داوران شود. (ان خفتم)؛
3.نتیجه داوری اسلامی: هر جا حسن نیّت و بنای اصلاح باشد، توفیق الهی هم سرازیر میشود. (ان یریدا اصلاحاً یوفّق اللّه بینهما)؛
4.داوری طرح حکیمانه خداوند است: طرح قرآن برای اصلاح خانواده برخاسته از علم و حکمت الهی است. (علیماً خبیراً)؛
5.در اختلافات خانوادگی داوری ضروری است: در مـحـیـط خـانواده نمیتوان تنها با مقیاس خشک قانون و مقررات بیروح گام برداشت؛ لذا دسـتـور میدهد که داوران این محکمه کسانى باشند که پیوند خویشاوندی به دو همسر دارند و میتوانند عواطف آنها را در مسیر اصلاح تحریک کنند.
6.طرفین دعوا در جامعه، هرکدام بخش و جزئی از یک حقیقت واحده هستند. زن و شوهر، یک روح در دو پیکرند. کلمه (شقاق) در جایی بکار میرود که یک حقیقت ترک بردارد؛
7.مسئولیت همگانی در رفع اختلافات مردم: جامعه در برابر اختلافات خانوادهها، مسئولیّت دارد. (وان خفتم... فابعثوا)؛
8.مسئولیت بیشتر خویشاوندان در رفع اختلافات بستگان(من اهله)؛
9. طرفین دعوی در انتخاب داور، حقّ یکسان دارند: همانطور که زن و مرد در انتخاب داور، حقّ یکسان دارند و تعداد داوران برای طرفین یکسان است. (حَکماً من اهله و حَکماً من اهلها)؛
10.لزوم سرعت در کار داوری: رسیدگی به اختلاف در این دادگاه خانوادگی، سریع، بدون تراکم پرونده و مشکلات کارِ اداری است؛ همانطور که اقدام برای اصلاح میان زن و شوهر باید سریع باشد. حرف «فاء» در جمله (فابعثوا) برای تسریع است برخلاف «ثم» که برای تأخیر است. رسیدگى به اختلافات مردم در داوری هم باید سریع، بدون تراکم پرونده و مشکلات کارِ ادارى باشد؛
11.به افرادی در جامعه اعتماد کنیم و داوری آنان را بپذیریم. (فابعثوا حکماً...)؛
12.امیدواری به حل مشکلات مردم با داوری: از آشتی دادن ناامید و مأیوس و نسبت به آن بیتفاوت نباشیم. (فابعثوا)؛
13.لزوم حضور طرفین و غیابی نبودن داوری: هر جا سخن از حقّ و حقوق است، طرفین باید حضور داشته باشند. (حکماً من اهله و حَکماً من اهلها)؛
14.در انتخاب داور باید به آگاهی، رازداری و بخصوص، اصلاحطلبی آنان توجّه کرد. (ان یریدا اصلاحاً)؛
15.داوران به عقل و تدبیر خود مغرور نشوند، توفیق را از خداوند بدانند. (یوفّق اللّه)؛
16.دو حکم بـایـد بـالغ، عاقل، عادل و نسبت به کار خود بصیر و بینا باشند؛ همانطور که در دعاوی خانوادگی هرکس داوری با این شرایط را از فامیل خود برمیگزیند. (حکماً من اهله و حکما من اهلها)؛
17.داوران باید حسن نیّت داشته باشند، چراکه خداوند، به انگیزههای همه آگاه است. (انّ اللّه کان علیماً خبیراً)؛
18.لزوم دلسوزی، تعهد و خیرخواهی داور: خداوند فرموده داوران خانواده از فامیل دو همسر باشند تا دلسوزی، تعهّد و خیرخواهی بیشتری داشته باشند. (من اهله – من اهلها). داوران در مـحـاکم معمولى، در جریان اختلافات غالباً بیتفاوتاند درحالیکه در محکمه صلح فامیلى، حکمین نهایت کوشش را به خرج میدهند که صلح و صمیمت در میان این دو برقرار شود و بهاصطلاح آبرفته، به جوى بازگردد! همین روش باید الگوی داوران در سایر دعاوی باشد؛
19.دخالت بیجا و خودسرانه داوران ممنوع است: قبل از نگرانی از شقاق، در زندگی مردم دخالت نکنیم. (وان خفتم)؛
20.داوران خانواده بدانند «طلاق و جدایی» سزاوار ترس و نگرانی است. (خفتم شقاق)؛
21.برای یک مشکل کوچک، داوران موجآفرینی و بزرگنمایی نکنند. یک داور برای هر یک نفر کافی است. (حَکماً من اهله و حَکماً من اهلها)؛
22.امیدواری داوران به حل مشکل در داوری اسلامی: دلها به دست خداست. (یوفّق اللَّه بینهما).
حجت الاسلام مجید یزدی معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری کل استان قم
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *