اغلب کارگردانها اصلا دغدغه ساخت آثار مذهبی ندارند/ آرزویم این است که سالی یک مرتبه به زیارت امام رضا(ع) مشرف شوم
به گزارش گروه فضای مجازی ، فیلمهای سینمایی «ناخدا خورشید»، «جستوجو در شهر»، «وعده دیدار»،
«ترنج» و سریالهای «امام علی(ع)»، «یوسف پیامبر»، «پلیس جوان» و... از
جمله آثاری هستند که معصومی در آنها بازی داشته است. روزنامه جام جم با این بازیگر محبوب و
پیشکسوت که چند باری هم موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر شده،
به گفتوگو پرداخته است که گزیده آن را در ادامه میخوانید.
*من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم. خاطرم هست سالها پیش وقتی با پدر و مادرم به لندن رفتم، بعد از گذشت 20ـ15 روز مادرم گفت من میخواهم زودتر به تهران برگردم و وقتی پدرم علتش را پرسید، گفت برای اینکه در اینجا از هیچجا صدای اذان را نمیشنوم. آن موقعها البته سینما هم میرفتیم، اما خیلی کم. خاطرم هست یکبار رفته بودیم سینما یک ربع از فیلم نگذشته بود که مادرم من و خواهرم را از سینما بیرون آورد و گفت این فیلم به درد ما نمیخورد.
*در آن سالها کسی باور نمیکرد که یک حاج آقای متدین و سرشناس به دخترش اجازه بدهد که برای تحصیل به خارج از کشور برود، اما او این کار را کرد و من برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. زمانی که میخواستم وارد دنیای بازیگری شوم هم ازدواج کرده بودم، اما پدرم که در عین مذهبی بودن خیلی مدرن و امروزی هم فکر میکرد، به من یادآوری کرد «ازت خواهش میکنم هیچوقت کاری نکنی که آبروی من برود» و من قول دادم و همیشه روی قولم ایستادم. الان وقتی به قولی که به پدرم دادم فکر میکنم، میبینم حتی اگر پدرم هم این مساله را از من نمیخواست، من با تربیت و سابقه خانوادگی و شخصیت ذاتی که داشتم حتما متوجه این نکات بودم و آن را رعایت میکردم.
*من برای قبول هر کدام از نقشهایم در وهله اول باید آنها را دوست داشته باشم. مثلا صرفنظر از هر چیزی هاجر (زن مالک اشتر) در سریال «امام علی(ع)» را دوست داشتم. خاطرم هست که برای بازی در نقش هاجر آقای داوود میرباقری (کارگردان) به من توضیحی داد که بنا بر دلایلی (تا به حال هیچوقت حرفها و دلایل ایشان را جایی نگفتهام) اگر شما این نقش را بازی میکنی، هاجر را در این سریال میگذارم و اگر بازی نمیکنی آن را نمیگذارم، چون جا دارد که هاجر اصلا در سریال وجود نداشته باشد. در واقع بودن هاجر در سریال امام علی(ع) منوط به بازی من بود و من آن را پذیرفتم.
*باور یک نقش در به درست درآوردن آن کمک بسزایی میکند؛ چون اگر بازیگری نقشی را باور نکند، بازیاش تصنعی میشود و ایفای نقشهای مذهبی هم از این قاعده مستثنا نیست. البته این باور نقش (خاصه در اینجا نقشهای مذهبی) اصلا به این برنمیگردد که یک بازیگر پیرو چه مذهبی باشد و قدرت حرفهای آن بازیگر است که حرف اول را میزند. به عنوان مثال آنتونی کوئین، بازیگر آمریکاییتباری که بازی در نقش حمزه عموی پیامبر در فیلم «محمد رسولالله(ص)» را پذیرفت و توانست با آن جای خاصی در میان مسلمانان باز کند. او در فیلم «محمد رسولالله» وضویی گرفت که ماندگار شد و انگار از کودکی نماز خوانده و وضو گرفتن را کاملا از بر است.
*متاسفانه اغلب کارگردانهایی که به این سمت و سو میآیند اصلا دغدغه ساخت آثار مذهبی ندارند. آنها فقط به فکر بودجه گرفتن و اسم خود را سر زبانها انداختن هستند و بس؛ غافل از اینکه بدون دغدغه مذهبی نمیشود در این حوزه کار کرد و ماند. مردم ما ریشه مذهبی دارند و بیشک از آثاری با این مضامین استقبال میکنند. به عنوان مثال اربعین امسال و آن راهپیمایی باشکوه آنهم در این سرما و با آن شرایط. با وجود چنین مردمی که مذهب با گوشت و پوستشان عجین شده، نمیشود هر چیزی را به عنوان فیلم مذهبی به خورد مردم داد. مردم ما آگاه شدند و فرق خوب و بد را تشخیص میدهند.
*این روزها کارهایی که پیشنهاد میشود به دلم نمینشیند. البته در سینما معمولا سالی یک فیلم را دارم، اما در کل فیلمنامهها به قدری ضعیف و سردستی شده و نقشهایی به آدم پیشنهاد میشود که همان کار نکنم بهتر است. نمیدانم مشکل از کجاست! به اعتقاد من اگر دستمزد فیلمنامهنویسها را در سینما و تلویزیون بالاتر ببرند، قصههای بهتر و جذابتری نوشته میشود و کمتر به مشکلاتی از این دست برخورد خواهیم کرد.
*من سالها پیش برای زندگی از تهران به شمال رفتم و طبیعت شمال را دوست دارم. طبیعت، درس گذشت و مقاوم بودن در برابر سختیها و آرامش را به ما میدهد. مردم شهرها و روستاهای کوچک از حال هم خبر دارند و در غم و شادی همدیگر را تنها نمیگذارند، اما چه بگویم از این چند روز گذشته که سرما چه بلایی سر ما آورد. ما اینجا (یکی از روستاهای شهرستان صومعهسرای استان گیلان) 30 ساعت برق نداشتیم. در برف و یخبندان فرو رفته بودیم و وقتی برق نباشد، هیچ وسیله گرمایشی هم کار نمیکند. خیلی روزهای سختی بود!
*آن موقعها مثل الان نبود که سهم زیادی از تولیدات مختص به کودکان یا نوجوانان باشد، اما فیلم مورد علاقه من در کودکی «علیبابا و چهل دزد بغداد» بود. من البته هنوز هم دنیای پاک و بیآلایش کودکان را دوست دارم و مانند بسیاری از بزرگسالان عاشق کلاهقرمزی و پسرخالهام. به نظرم ایرج طهماسب و حمید جبلی با خلق این دو عروسک، دنیای متفاوتی را برای کودکان این نسل رقم زدند. سینمای کودک کیومرث پوراحمد بخصوص «قصههای مجید» هم برایم بسیار جذاب است.
*نمیدانم تاکنون چندبار به زیارت حرم امام رضا(ع) آمدم. چون از کودکی زیاد به زیارت آقا میرفتم و آرزویم این است که سالی یک مرتبه به زیارت آقا مشرف شوم. حتی فیلمنامهای هم سالها پیش درباره امام رضا(ع) نوشتم و قصهای واقعی بود که برای خودم اتفاق افتاد.