صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

تصاویر/ جهنمی که صدام به پا کرد

۰۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۲:۰۱
کد خبر: ۲۴۹۳۰۶
پس از آنکه صدام در نبرد خلیج فارس از نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا شکست خورد و مجبور به عقب نشینی از کویت شد دستور داد نیروهای عراقی هنگام خروج از خاک این کشور چاه های نفت آن را به آتش بکشند اقدامی که منطقه را در خطر یک فاجعه زیست محیطی قرار داد.
به نقل از فرادید، اسفند سال 1369 شمسی ارتش عراق تحت فرمان صدام پس از آنکه 7 ماه خاک کویت را تحت اشغال داشت مورد حمله نیروهای ائتلاف بین الملل به رهبری امریکا قرار گرفت. شدت حملات هوایی نیروهای ائتلاف علیه عراق که معادل 12 بمب اتمی هیروشیما برآورد شده است باعث شد صدام دستور عقب نشینی صادر کند. با این حال او به نیروهایش فرمان داد هنگام عقب نشینی اماکن، تأسیسات و واحدهای بهره‌برداری نفت کویت را به طور گسترده تخریب کنند. به موجب این فرمان بیش از 800 حلقه چاه نفت کویت به آتش کشیده شد که خاموش کردن آن 8 ماه به طول انجامید.   

در پی این آتش سوزی فاجعه بار که توجه جهانیان را به سوی خود جلب کرده بود"سباستیائو سالگادو" عکاس و نقاش مهشور برزیلی عازم کویت شد. او که با عکس‌هایش از فجایع انسانی و طبیعی و رخدادهای هولناک در تاریخ عکاسی معاصر شناخته شده است سعی کرد روایتی مستند از تلاش برای خاموش کردن آتش تهیه کند؛ آتشی که گفته می شود تاثیرات آن تا سال ها در منطقه باقی ماند.

سالگادو خود در ذیل عکس هایش وضعیت بحرانی که به چشم دیده و دشواری های که محارگران برای خاموش کردن آتش متحمل شده اند را شرح داده است.

سال 1991 در کویت بودم. اولین جنگ خلیج تازه به پایان رسیده بود اما در همه سو چاه‌های نفت در حال سوختن بود. برای ورود به خاک کویت باید به عربستان سعودی می‌رفتم و یک ماشین کرایه می‌کردم. شنیده بودم که برای گذشتن از مرز باید یک کارت شناسایی شبیه کارت‌های نظامیان آمریکایی تهیه کنم، آن را سروته در دست بگیرم و تکان بدهم. البته کسی جلویم را نگرفت و من وارد کویت شدم.








احساس شگفت‌آوری که در کویت داشتم به حضور در یک سالن عظیم تئاتر شباهت داشت. چاه‌های نفت همه جا در حال سوختن بود.



سراسر آسمان با ابرهای بزرگی از دود سیاه پوشیده شده بود و گاهی تا روزها خبری از نور خورشید نبود. یک عکاس و یک روزنامه‌نگار در حین عبور از محدوده‌ای که نفت رویش را پوشانده بود، به‌دلیل آتش‌سوزی ناگهانی کشته شده بودند.



عکس بالا تک عکسی از مجموعه عکس‌هایی است که همراه یک گروه کانادایی متخصص آتش‌نشانی که برای خاموش کردن چاه‌های سوزان نفت به اینجا آمده بودند ـ گرفتم. با این که فرو نشاندن آتش خیلی زمان برد، اما این مشکل اصلی آنها نبود؛ حتی بعدتر مجبور شدند آتش کوچک‌تری ایجاد کنند تا مانع جمع شدن دریاچه‌ای از نفت در اطراف‌شان شوند.



سخت‌ترین کار برای آتش‌نشانان پوشاندن دهانه چاه‌ها بود. سربازان صدام بشدت به دهانه چاه‌ها آسیب‌ زده بودند.



از آنجا که کویت در پایین‌ترین نقطه از میدان‌های نفتی خاورمیانه قرار دارد، فشار چاه‌ها بسیار بالا بودو همین سبب می‌شد نفت با صدایی شبیه غرش یک موتور جت 747 به بیرون فوران کند. همه چیز سیاه سیاه بود و شنیدن صدای افراد غیرممکن بود.



آتش‌نشان‌ها هرچند درآمد بسیار بالایی داشتند، اما کارشان به غایت مشکل بود، طوری که بارها شاهد بودم که یکی در میانه کار روی زمین بنشیند و گریه کند.



کار در چنین شرایطی، فوق‌العاده بود. یکی از لنزهایم در اثر حرارت تاب برداشت و تنها دو لنز 35 میلی‌متری و 60 میلی‌متری برایم باقی ماند. این باعث شد مجبور شوم همیشه در فاصله‌ای بسیار نزدیک به آتش‌نشانان کار کنم.



در نتیجه سراپایم از نفت پوشیده شده بود و خودم را به شدت در خطرات، محیط و زیبایی غریب کار دشواری که در پیش رویم اتفاق می‌افتاد شریک حس می‌کردم.



تنها راهی که می‌توانستم کارم را پیش ببرم این بود که یک بطری دو لیتری بنزین و یک بسته دستمال کاغذی با خودم داشته باشم. کمی بنزین روی دستمال کاغذی می‌ریختم و دست‌هایم، لنز و بدنه دوربین را با آن تمیز می‌کردم و دوباره وارد معرکه می‌شدم.



در نهایت، پس از روزهای بسیاری که با گروه گذراندم خودم را بخشی از تیم احساس می‌کردم. همه ما به دوستان بسیار نزدیکی تبدیل شدیم.



این تک عکس برایم اهمیت ویژه‌ای دارد؛ عکسی فوق‌العاده از دو نفر که در تلاش برای پوشاندن دهانه یک چاه هستند در حالی که هر دو از سر تا پا به نفت آغشته‌اند و یکی‌شان مانند مجسمه‌ای که با گذشت زمان سیاه شده ایستاده است. این عکس مرا به یاد تصاویر جنگ جهانی اول، در نور خاکستری می‌اندازد.

لحظه‌ای که عکس را گرفتم می‌دانستم عکس خوبی خواهد شد. در همان حال بسیار ترسیده بودم و دهانم خشک شده بود. عصر آن روز وقتی به هتلم در شهر کویت برگشتم متوجه شدم فکم سفت شده و لثه هایم از شدت بر هم فشردن دندان‌ها درد می‌کند. اما برای این‌که بتوانم آن عکس‌ها را بگیرم لازم بود که آنجا باشم. می‌دانستم شاهد اتفاقات تاثیرگذار و خارق‌العاده‌ای هستم که دیگر تکرار نخواهند شد.

/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *