فرمانده جدید نیروی زمینی ارتش کیست
امیر حیدری متولد سال ۱۳۴۳از استان کرمانشاه است و از سال ۶۱به عنوان یک بسیجی وارد عرصه دفاع مقدس شد. بعد از مدت کمی از کرمانشاه به کردستان منتقل و درگیری مستقیم با منافقین اولین فعالیت فرمانده جدید نیروی زمینی ارتش در جبهه کردستان بود.
وی از سال ۶۳ وارد ارتش شد و در لشکر ۸۱ به عنوان عضوی از رسته پیاده خدمت کرد و بعد از آن در گردان ۱۱۹به عنوان جانشین فرمانده گردان و سپس بعنوان فرمانده گردان منصوب و در اکثر عملیاتها شرکت داشت.
به گفته امیر حیدری وی بعد از اتمام جنگ تحمیلی در سال ۶۷ وارد سازمان حفاظت اطلاعات شده و حدود ۱۰سال در آنجا فعالیت داشت تا اینکه به عنوان فرمانده حفاظت و اطلاعات جنوب منصوب که مهمترین ماموریت وی درگیری جدی و مستمر با گروهکهای ضد انقلاب بخصوص گروهک منافقین بود.
فرمانده سابق قرارگاه جنوب در سال ۱۳۷۷به عنوان فرمانده قرارگاه جنوب ارتش منصوب شد و تا سال ۸۴ در این منطقه خدمت کرد. بعد از ماموریت در جنوب کشور بهعنوان معاون عملیات نیروی زمینی ارتش فعالیت خود را آغاز کرد و بعد از گذشت مدتی به عنوان معاون هماهنگ کننده منصوب شد و از سال ۸۶ تاکنون در سمت جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش به خدمت مشغول بود.
امیر کیومرث حیدری با حکم مقام معظم رهبری در کسوت فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.
در ادامه گفت و گویی از امیر حیدری را میخوانید که با روزنامه سیاست روز انجام شده است:
چگونه با دفاع مقدس همراه شدید؟
زمانی که جنگ شروع شد ما در کرمانشاه مشغول زندگی عادی بودیم. با حمله عراق به استان مرزی كرمانشاه و آغاز بمبارانهای هوایی بیشتر با حوادث ناگوار جنگ تحمیلی مواجه شدیم. به هر حال اخبار جنگ را دهان به دهان میشنیدیم و ورود به عرصه دفاع مقدس اینگونه برای ما جدیتر و حتمیتر آغاز شد
چه حسی پیدا کردید وقتی متوجه تجاوز عراق شدید؟
به هر حال این خبر موجب تاثر ما شد؛ چون انقلاب اسلامی کشور ما تازه از كوران رسته بود. به شدت ناراحت شدیم ولی به هر حال یک احساس عظیمی در همه ما به وجود آمد که باید یک مسئولیت بزرگتری را بپذیریم و از کشورمان دفاع کنیم. در همان زمان یادم میآید که با دوستانمان صحبت میکردیم که چطور باید دفاع کنیم و چه نقشی میتوانیم داشته باشیم و چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا بتوانیم در آن جهاد شرکت کنیم. حضور در جنگ مواجه است با خطر و حادثه.
این چه حسی بود كه شما را در عنفوان جوانی و در 17 سالگی به جبهههای نبرد كشاند؟
من اعتقاد دارم در آن دوره كلید حضور نوجوانها و جوانان در جنگ به دست حضرت امام(ره) بود. امام روح دفاع مقدس بود. ایشان یک روح الهی بود که در کالبد این جوانان و نوجوانان شکوفا شد و آنها را به حضور در جبهههای دفاع مقدس سوق داد. در واقع اگر حقیر و دیگر همرزمانمان در دفاع مقدس شرکت کردیم، قطعا صددرصد ریشه در فرمایشات امام(ره) و هدایتهای آن بزرگوار داشت و متاثر از حال و هوای آن دوره در کشور بود و به طبع فرامین و فرمایشات امام بزرگوار بود. آموزشهایی که در آن دوره میدیدیم با ذوق و اشتیاق پیگیری میکردیم و حرص و ولع خاصی داشتیم تا بتوانیم زودتر در دفاع مقدس شرکت نموده و ایفای نقش کنیم. حضور شما در سالهای دفاع مقدس در دو كسوت بسیجی و ارتشی بوده است.آیا تفاوتی بین این دو جنس حضور احساس میکنید؟
و آیا تفاوتی در عملکرد این دو احساس میکنید؟ من هیچ تفاوتی بین این دو گونه حضور احساس نمیکنم؛ من الان هم همان احساس و روحیهای را دارم که در آن زمان داشتم. بسیج در آن دوره مرکز آدمسازی بود. مکانی بود که وقتی افراد در آن حضور مییافتند، به هنگام خروج کاملا احساس میکردند که تغییرات محسوسی در آنها ایجاد شده است. من معتقدم با همان روحیه متعالی که در من به وجود آمده بود، در بسیج وارد عرصه شدم و به فضل خداوند ذرهای از آن روحیه را از خودم دور نکردهام، بلکه تقویت کرده و توانستهام تسری هم بدهم
. یعنی شما میفرمائید که روحیه بسیجی داشتن برای یک ارتشی موثر باشد؟
روحیه بسیجی، روحیهای الهی است. بسیجی یعنی عصاره ایثارگری، سخاوت و بخشش جان و تن. این روحیه الهی كه امروزه بسیج عنوان میشود، در صدر اسلام روحیه جهادی و جهاد در راه خدا بوده است. به نظر من بسیج چنین قداستی دارد. همواره در جنگ شكست و پیروزی همنشین یكدیگر است. ما در سالهای دفاع مقدس شكست و پیروزی را در جبهههای جنگ تجربه نمودهایم.
اما آیا مبنا، مصادیق و معیارهای اینكه مطرح میشود که ما در دفاع مقدس پیروز شدهایم، چیست؟
ما مدعی هستیم که در جنگ 8 ساله عراق را شکست دادهایم و برای اثبات این
ادعا مدارک و عیارهای متعددی داریم که نشانمیدهد ما دشمن را شکست دادهایم. یکی
از این معیارها به تحقق نرسیدن اهداف دشمن است. مگر در تاریخ دفاع مقدس نیست که
صدام ادعا کرده بود که در 3 روز خوزستان را تصرف کرده و در یک هفته میآید و در
تهران سخنرانی میکند؟ وقتی این دشمن مدعی تا دندان مسلح فقط 34 روز در پشت دیوارهای
خرمشهر زمینگیر میشود، و حتی بعد از مدتی در سالهای دفاع مقدس ما دشمن را در
عمق خاک خودش تعقیب میکردیم، اینها هم نشانه پیروزی است. اما دومین
دلیل؛ در تاریخ دفاع مقدس ثبت است که صدام به عنوان نماینده قدرتهای جهانی به ما
حمله کرد؛ صدام عددی نبود تا خودش را در قامت حمله به ما ببیند؛ عرضه این کار را
نداشت. قدرتهای جهانی صدام را تقویت و تغذیه کردند، کمکهای تسهیلاتی و اطلاعاتی
دادند و آن را آماده و مامور حمله به ما کردند. وقتی که ما در مقابل دنیای زور و
ستم آنها ایستادگی کردیم و عقبنشینی نکردیم، بلکه دشمن را وادار به عقبنشینی به
خاک خودش کردیم این مدرک پیروزی نیست؟ سومین مدرک ما هم این است که در تاریخ دفاع
مقدس، زمان، نوع و میزان شكستهای دشمن در عملیاتهای مختلف ثبت شده است. شكستهای
سختی که به دشمن وارد شده همه از سندهای دال بر پیروزی ما هستند. دشمن در مرزهای
جنوب تا غرب کرخه و کارون آمد، ولی با گذشت 10 ماه از جنگ رزمندگان اسلام توانستند
در عملیات ثامنالائمه دشمن را به عقب برانند و پشت سر آن بقیه عملیاتها کلید
خورد، تا جایی که دشمن به پشت مرزهایش خزید. مدرک دیگر
اثباتكننده پیروزی ما در جنگ، عقبنشینی دشمن از ادعاهایی خود است. مگر صدام قرارداد
الجزایره را در برابر دوربینهای تلویزیون پاره نکرد و مدعی نشد كه من این را قبول
ندارم. وقتی که شورای امنیت پذیرفت که معیار گفتوگوها همان قرارداد باشد یعنی
صدام شکست خورده است. حضرت
امام(ره) در روحیه نیروهای ارتش چه تاثیری داشتند؟ امام روح دفاع مقدس بودند. یعنی
روحی که در کالبد رزمندگان اسلام تجلی کرده بود و شکوفا شده بود و آنها را به سمت
رستگاری و پیروزی هدایت میکرد. اساسا
دفاع مقدس بدون اسم امام و فرماندهی امام(ره) معنا ندارد. چون ما اعتقاد داریم
دفاع مقدس ما جهاد در راه خدا بود و جهاد در راه خدا در رکاب پیامبر اسلام(ص) و یا
در کنار ائمه اطهار(ع) معنا پیدا میکند. در عصر غیبت هم جهاد در رکاب ولایت فقیه
و ولی امر معنا پیدا میکند، والا یک جنگ عادی است. حضور حضرت امام و فرماندهی ایشان
در دفاع مقدس بود که به جنگ ما جهتگیری جهادی داد.
در چند سال اخیر موفقیتهای دانشمندان هستهای ایران و مقاومت دولتمردان در برابر اعمال فشار غرب، موجب بروز تحریمهای جدید غرب علیه خواسته برحق ایران در دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای شده است؟ تحریمهای اخیر چه تاثیری در ارتش داشته است؟
ویژگی ارتش ما، مکتبی و ولایی بودن آن است، مکتبی بودن آن یعنی ارتش ماموریتش اعتلای کلمه ا… است. در مکتب اسلام، ولایی بودن هم یعنی اینكه ارتش در رکاب ولی امر مسلمین، به عنوان نایب آقا امام زمان(عج)، است. فرمانده ارتش ما ولی امر مسلمین است و ما اعتقاد داریم که در رکاب ایشان به عنوان جنود الهی و به عنوان سربازان خدا هستیم. حالا کسی که در کسوت سربازی خدا و جنود الهی است و کسی که فرماندهش نایب آقا امام زمان(عج) و ولی معظم فقیه است آیا اعتنا به تحریمها میکند؟ آیا تحریمها میتوانند تاثیری در روحیه او بگذارند؟ نه. چون گوش و چشمش به فرمان مولا و ولی امرش است. از سوی دیگر در این زمان ولی امر مسلمین به عنوان فرمانده کل قوا به گروههای مسلح تكلیف كردهاند كه نهضت خودکفایی تداوم یابد. بر ما تکلیف است که تجهیزات مورد نیازمان را بومی کنیم. وقتی که ما مکلف به این شدیم، به طبع آن تمام توان خود را بسیج کردیم که بتوانیم این اراده الهی فرمانده معظم کل قوا را تحقق ببخشیم و به فضل خداوند شجره طیبه خودکفایی و بومی نمودن تجهیزات و تسلیحات مورد نظر در دفاع و نبرد، روز به روز تنومندتر میشود و در حال ریشهدوانی در اعماق جامعه است. امروزه نیروی زمینی ارتش با ارتباط بسیار خوبی که با مراکز علمی و دانشگاهی دارد و با هدایت و بهرهگیری از چهرههای نخبه جامعه و نخبگانی که در کسوت ارتش هستند، در این مسیر قدمهای محکمی برداشته است. از همین روست كه مدعی هستیم با اتكا به امر مولا و مقتدایمان در عرصه تولید و به كارگیری تجهیزات و تسلیحات دفاعی به استقلال و مرز خودکفایی رسیدهایم.
آمادگی ارتش جمهوری اسلامی ایران را در برابر تهدیدات مختلفی كه هر از چندگاهی از طریق برخی مسئولان کشورهای غربی و به خصوص رژیم صهیونیستی مطرح میشود چگونه ارزیابی میكنید؟
طبیعی است که دشمن صهیونیستی میخواهد حقارت خودش را جبران کند. گاهی میآید عملیات روانی انجام میدهد؛ گاهی پدیده هراس از ایران را در ذهن کشورهای همسایه ایران بوجود میآورد و مدعی میشود كه جمهوری اسلامی تهدیدی برای آنهاست. اینها همه متاثر از حقارت رژیم صهیونیستی است. این رژیم در برابر ایران اسلامی عددی نیست؛ بلکه اگر همه خاندان جهانی و مقتدر آن هم اگر بخواهند تهدیدی بالفعل علیه جمهوری اسلامی ایران باشند، به فضل و عنایت خداوند ما آمادهایم در رکاب فرماندهی معظم کل قوا و ولی امر مسلمین طومار پلید آنها را به هم بپیچیم. ما کشوری به نام رژیم صهیونیستی را به موجودیت قبول نداریم و آنها را به عنوان افرادی غاصب و فاسد میدانیم که با زور و پشتیبانی قدرتهای زورگو قسمتی از خاک یک کشور مسلمان را غصب کرده و در آنجا به عنوان یک گروه ملحد و غاصب و زورگو ادامه حیات میدهند و دیر یا زود پرونده آنها به دست توانای جنود الهی بسته خواهد شد.
وظیفه نسل حاضر در جبهههای دفاع مقدس را برای گسترش فرهنگ ایثار و شهادت و زنده نگهداشتن فرهنگ دفاع مقدس چه میدانید؟
ما برای زندهنگهداشتن یاد شهدا و تداوم راه آنها باید نسل جدید که امانتدار آن هستند را آماده کنیم. ضرورت دارد ما به عنوان نسلهایی که در زمان دفاع مقدس دستی بر آتش داشتیم، با نسل جدید ارتباطی خوب، صمیمی و خالصانه داشته باشیم. نکته مهم دیگر این است که ما درباره شهدا و عزیزانی که در دفاع مقدس نقشآفرینی کردهاند طوری صحبت نکنیم که جوانهای ما احساس حقارت كنند از دستیابی به چنان جایگاهی. یعنی طوری صحبت نکنیم که گویا شهیدان افرادی آسمانی و دست نایافتنی بودهاند و جوانان این دوره نمیتوانند به آنها برسند. فراموش نكنیم شهدای ما از بین همین آدمها بودند و آن چه که به آنها اعتلا داد و موجب عزت و سعادت دنیا و آخرت آنها شد، این است كه راه را خوب تشخیص دادند و در تشخیص دادن راه به جهتگیری و امر امام(ره) توجه کردند. ما در ارتباط با جوانانمان باید اعتماد را به وجود آوریم و این روحیه را در آنها ایجاد کنیم که این عزیزان با شهدا فاصله و تفاوتی دست نایافتنی ندارند؛ فقط شهیدان راه را خوب تشخیص دادند. جوانان این نسل هم با تلاش و دقت میتوانند راه خوب تشخیص دهند. شهیدان و ایثارگران سالهای دفاع مقدس به امام بزرگوارمان نگاه کردند و راه را تشخیص دادند، امروز هم جانشین امام عزیزمان، فرمانده معظم کل قوا به فضل خداوند حاضرند و جوانان ما هم باید اقتدا بکنند به ولی امر مسلمین و رهبر انقلاب تا به بیراهه کشیده نشوند. رهبر انقلاب به عنوان خورشیدی که راه روشن میکند حضور دارند. این عزیزان اگر میخواهند حق را از باطل تشخیص بدهند نگاه کنند به هدایتی که رهبر معظم انقلاب به وجود میآورند و با تاسی از هدایتهای رهبر معظم انقلاب قدم بردارند و مطمئن باشند صراط مستقیم را پیدا کردهاند. نخستین باری که شهیدی در کنار شما جان باخت را به خاطر دارید؟ بله من نخستین باری که با شهادت دوستانمان مواجه شدم و از قضا در این میان شهادت برایم مقدر نشد، در عملیات عاشورا بود كه به عنوان فرمانده گروهان انجام وظیفه میکردم. بعد از آنکه ماموریت مشخصشده را انجام دادیم در ارتفاعاتی که میخواستیم بالا برویم با یک دسته از بچههایی مواجه شدم که جلوتر از ما بالا میرفتهاند كه در اثر شلیك توپخانه دشمن شهید شده بودند. اوضاع بحرانی بود. یک خودرو كه چند نفر از شهیدان در آن بودند در وسط جاده باقی مانده بود که من سریع حرکت کردم و پشت این خودرو نشستم تا خودرو را از مسیر جاده کنار بیاورم تا بقیه بچهها بتوانند عبور کنند. همان لحظه خمپاره به کابین عقب خودرو خورد. دیگر چیزی متوجه نشدم. شاید نیم ساعت بعد بود قدری به هوش آمدم، دیدم كه در بین همان شهدایی که در آن خودرو دیدهبودم حضور دارم. احساس کردم خواب بودهام و حالا بیدار شدهام و باز هم باید بخوابم. دوباره بیهوش شدم تا اینکه وقتی باز به هوش آمدم و بچهها فهمیدند که من زنده هستم، من را از بین شهدا آوردند. از بچهها خواستم که همان شهدا را از جاده کنار بیاورند تا ادوات مهندسی بتوانند از جاده عبور کرده و بالا برودند
. عزیزترین شهیدی که پیش شما جان داد چه کسی بود؟
البته عزیزترین و باصفاترین نمیتوان در مورد شهدا به کار برد، چون همه شهدا عزیز هستند؛ چون خداوند همه آنها را در دوران دفاع مقدس انتخاب کرده است. اما شهید عزیزی که در من اثر داشته و من متاثر از او راه شهدا را ادامه دادم شهید بزرگواری بود که آن موقع فرمانده گردان ما بود به نام بدایار بهبودی که ایشان از چهرههای کمنظیر دفاع مقدس بودند که چه از لحاظ اخلاص و تعهدش به امام بزرگوار و از لحاظ روحیاتی از جمله شب زندهداری که لازمه ماندن در دفاع مقدس بود کمنظیر بود. من ادامه حضورم در کسوت سربازی را مدیون این شهید بزرگوار هستم و امیدوارم طوری ادامه حیات بدهم که فردای قیامت حداقل شرمنده این چهره الهی نشوم. جملهای خطاب به شهیدان بفرمایید. من میخواهم به شهدای عزیز بگویم که شهدای عزیز ما را هم دعا کنید. اما سخن پایانی میخواهم بگویم که نیروهای مسلح ما و ارتش ما با نیروهای مسلح همه دنیا و ارتشهای دنیا وجه متمایز دارند. نخستین تمایز در مشروعیت است. تمامی ارتشها و نیروهای مسلح مشروعیت خود را از نظام سیاسی خود میگیرند كه نظام سیاسی آنها نهایتا شاید مشروعیت سیاسی داشته باشد. ولی ارتش جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به واسطه اینکه فرماندهی معظم کل قوا ولی فقیه است و نایب آقا امام زمان است دو گونه مشروعیت دارد؛ هم مشروعیت مردمی دارد و هم مشروعیت الهی دارد. تمایز دیگر تفاوت در ماموریت است. همه نیروهای مسلح دنیا شاید ماموریتی بیشتر از حفظ حدود و ثغور خودشان نداشته باشند، ولی ماموریت نیروهای مسلح جمهور اسلامی ایران اعتلای کلمه توحید است. اعتلای کلمه توحیدی به معنای دفاع از اسلام ناب محمدی است. تفاوت بعدی در سلسله مراتب فرماندهی است. ارتش و نیروهای مسلح ما سلسله مراتبشان به ولی امر مسلمین ختم میشود که هم مشروعیت الهی دارد و هم مردمی؛ حال آنكه همه ارتش دنیا سلسله مراتبشان به رئیس دولت که منتخب مردم است ختم میشود. با بودن این سه مولفه است که ما خودمان را یک ارتشی معمولی تلقی نمیکنیم. بلکه با بودن ولی امر مسلمین به عنوان فرمانده معظم کل قوا ما خودمان را جنود الهی حساب میکنیم و اعتقاد داریم که در رکاب فرماندهی کل قوا کوشش ما جهاد در راه خداست، کشته شدن ما شهادت در راه خداست و این است که به ما روحیه میدهد و این است که به ما توان ماندن داده است. اگر واقعا این وجوه تمایز را از ارتش ما کنار بزنند ما هیچ فرقی با ارتشهای دیگر دنیا نمیکنیم. با وجود این مولفهها و وجود مقام معظم رهبری ما احساس میکنیم در رکاب آقا امام زمان هستیم چرا که اعتقاد داریم همانطور که امام بزرگوار ما فرمودند ولایت فقیه امتداد خط انبیاء است. مگر انبیاء و اولیاء، مگر امامان ما مگر امام علی(ع) ارتش نداشت؟ مگر امام حسین ارتش نداشت؟ خود رسول گرامی اسلام ارتش نداشت؟ خوب وقتی که ولایت فقیه در امتداد حرکت انبیاء است پس ارتش ما هم در امتداد همان ارتشی است که رسول گرامی اسلام بوجود آوردهاند. پس بنابراین ما سربازان رسول گرامی اسلام هستیم. والسلام.