تافلر و معمای ترامپ
رفتارهای دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب آمریکا، مردم، سیاستمداران، سرمایه داران، هنرپیشگان و نمایندگان کنگره را علیه او متحد کرده است.
به گزارش گروه بین الملل ، دنالد ترامپ که اکنون رئیس جمهور آمریکا شده و تا دو ماه دیگر راهی کاخ سفید می شود تا امور ایالات متحده را در دست بگیرد، مخالفان زیادی دارد.
شاید از خود بپرسید که پس او که این همه مخالف دارد و جمع زیادی از انتخاب او ناخرسند هستند، پس چگونه به عنوان رئیس جمهور آمریکا برگزیده شد؟
شاید این مسئله، معمایی باشد که آینده نه چندان دور آن را حل کند و پاسخی برای آن بیابد.
اما همانطور که می دانید، دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتحب آمریکا آراء اکثریت مردم آمریکا را به دست نیاورد بلکه آراء الکترال، او را به ریاست جمهوری رساند.
بر اساس آخرین نتایج، کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در مجموع از ۵۰ ایالت ۵۹,۷۹۶,۲۶۷ رأی مردمی و ۲۲۸ رأی الکترال به دست آورد. این در حالی است که کاندیدای جمهوریخواه در این انتخابات با ۲۷۹ رأی الکترال و ۵۹,۵۸۹,۸۰۹ رأی مردمی پیروز شد.
عقل و منطق حکم می کند که رأی مردم حاکم باشد، اما رأی الکترال در آمریکا بر نظر مردم ارجح است. چه میتوان کرد! سیستم دموکراسی ادعایی آمریکا اینگونه است، مردم هیچ نقشی ندارند. در واقع دو حزب بزرگ این کشور همه چیز را به مردم تحمیل می کنند و مردم هم حق اعتراض ندارند.
رأی مردم آمریکا به هیچ وجه مهم نیست و این دقیقاً همان چیزی است که بنیانگذاران آمریکا برنامهریزی کردهاند. تقریباً هر روز رأیدهندگان جملاتی درباره میزان اهمیت رأی خود در تعیین سرنوشت کشورشان میشنوند، اما حقیقت این است که مردم آمریکا رئیسجمهور کشورشان را انتخاب نمیکنند، بلکه نمایندگان آنها در مجمع گزینندگان این وظیفه را بر عهده دارند.
روند انتخاب رئیسجمهور و معاون وی در ماده دوم قانون اساسی آمریکا مشخص شده است. مجمع گزینندگان به نوعی براساس رأی مردم و رأی کنگره رئیسجمهور را انتخاب میکند. مجمع گزینندگان به طور کل 538 رأی دارد که اگر شخصی موفق به گرفتن 270 رأی شود، در انتخابات پیروز میشود.
در ماجرای دونالد ترامپ هم چنین اتفاقی افتاد، مردم به او رأی ندادند اما مجمع گزینندگان او را به عنوان رئیس جمهوری برگزید. آیا این مجمع از حساسیت هایی که در یکسال تبلیغات انتخاباتی دونالد ترامپ دیده می شد، آگاهی نداشت؟
دونالد ترامپ از زمان آغاز تبلیغات انتخاباتی خود چالش برانگیز و ساختار شکن ظاهر شد، به گونه ای که از همان ابتدا با واکنش های منفی در جامعه آمریکا و حتی در دیگر کشورها روبرو گشت.
قطعاً و یقیناً همه این واکنش های منفی به ترامپ، از چشم مجمع گزینندگان پنهان نمانده است، اما آنها ترجیح دادند تا با انتخاب خود، به ایجاد فضای دو قطبی در آمریکا دامن بزنند.
پس از انتخاب ترامپ، مواردی با توجه روبرو شد که تا پیش از این حتی کسی به آنها توجه نمی کرد. حضور کاراکتر دونالد ترامپ در کارتون «سیمپسون ها» را اگر اتفاقی بپنداریم اما اشاره الوین تافلر به دونالد ترامپ را چه نام بگذاریم!
پیش گویی و پیش بینی از سوی تافلر قابل قبول نیست چون او اعتقادی به پیش گویی و پیش بینی نداشت.
تافلر که چند ماه پیش در سن 88 سالگی درگذشت، از به کار بردن کلماتی مانند «روند» و «پیشبینی» در کتاب هایش دوری می کرد و بر این نکته اصرار داشت که هیچ کس به درستی نمیتواند بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. کار ویژه تافلر ارایه مفهومی از اثرات تغییر است.
از موج سوم الوین تافلر که بگذریم، (البته نمی توان گذشت، این کتاب را باید چند بار خواند) به کتاب دیگری از او می رسیم که جابجایی قدرت نام دارد.
این همان کتابی است که الوین تافلر اشاره مستقیم به دونالد ترامپ دارد. «جابجایی قدرت» 26 سال پیش نوشته شده و الوین تافلر تیرماه سال جاری درگذشت.
او 26 سال پیش نام دونالد ترامپ را در کتاب جابجایی قدرت خود به میان آورده است. رئیس جمهور منتحب آمریکا اکنون 70 سال دار و 26 سال پیش 44 سال داشته است.
ترامپ خود کتابی با عنوان «هنر معامله» نوشته است. این کتاب در سال ۱۹۸۷ از سوی تاجر بزرگ آمریکایی دونالد ترامپ نوشته شده و بخشی از خاطرات و توصیههای کسب و کار اوست. این کتاب به جایگاه نخست در فهرست کتب پرفروش نیویورک تایمز رسید و به مدت ۵۱ هفته در این فهرست بود. این کتاب 29 سال پیش و 3 سال زودتر از کتاب جابجایی قدرت الوین تافلر نوشته شده است.
تافلر در بخشی از کتاب خود که به ترامپ ارتباط پیدا می کند نوشته است؛«اسامی غولهای تجاری، درست مثل ستارگان سینمای هالیوود از رسانهها پخش میشود. شخصیتهایی چون دونالد ترامپ یا لی ایو کو کا در محاصره تبلیغاتچیان قرار دارند. این دو کتابهای پرفروشی را به خود اختصاص میدهند. حتی از هردوی آنان به عنوان نامزدهای بالقوه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده نام برده شده است یا شاید خودشان چنین ترتیبی دادهاند.»
تافلر به نکته بسیار مهمی اشاره می کند، نکته ای که از یک سیستم تعیین کننده سخن می گوید، خودشان چنین ترتیبی داده اند، حتی از هر دوی آنها به عنوان نامزدهای بالقوه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نام برده شده است.
26 سال پیش تافلر که اکنون زنده نیست و ای کاش زنده بود و می شد از او پرسید که چگونه به این نتیجه رسیده که حتی نام ترامپ را در آن زمان به عنوان نامزد ریاست جمهوری بیاورد و اکنون که او رئیس جمهور شده است نظرش چیست؟ اما محاسبات الوین تافلر را نمی توان بر اساس حدس و گمان تلقی کرد.
ترامپ یک تاجر است، تاجر و سرمایه داری موفق که توانسته در همین سیستم لیبرال سرمایه داری آمریکا به ثروت برسد و اکنون قدرت را هم در دست دارد. دو ابزار کارآمد برای حکومت، پول و قدرت در کنار هم در حکومت هایی مانند آمریکا کارایی و کارآمدی خاصی پیدا می کنند آن هم در شرایط خاص!
اما تافلر در ادامه همین موضوع به نکته دیگری هم اشاره می کند که هشدار درباره انتخاب فردی مانند ترامپ به عنوان رئیس جمهور در آمریکا است.
نویسنده فقید آمریکایی در کتاب جابجایی قدرت نوشته است؛«موج جدیدی از تناقض در غرب و به ویژه آمریکا میان صنعت مبتنی بر دودکش و «صنعت مبتنی بر کامپیوتر در حال پدیداری است، مردانی چون ترامپ و - لی ایو کو کا- به هیچوجه منادی آیندهای نوین نیستند. توفیق در اعمال نفوذ بر واشینگتن برای آزاد کردن سازنده ناموفق اتومبیل که در توقیف بود... یا به نمایش گذاشتن نام خود بر فراز آسمانخراشهای پرزرق و برق و قمارخانهها به سختی میتواند در روند فعالیت اقتصادی و یا کسب و کار انقلابی پدید آورد.»
تافلر دراین کتاب نوشته است؛«به هرحال، در عصر انقلاب همه نوع گیاه و جانور عجیب و غریب پدیدار میشود. موجوداتی با خلق و خوی از میان رفته چند نسل پیش، موجوداتی استثنایی، سگهای شکاری که در پی تبلیغات هستند، قدیسان و کلاهبرداران و در کنار آنها صاحبان بینش و انقلابیون اصیل.»
الوین تافلر در کتاب جابجایی قدرت، مسائلی را مطرح کرده که شبیه به یک سناریوی از پیش نوشته شده است، در واقع می توان اینگونه برداشت کرد که ترامپ در این مقطع باید انتخاب شود اما به خاطر این که نوید بخش آینده ای نوین نیست، باید با او مخالفت شود.
ترامپ از نظر تافلر یک موجود عجیب و غریب است، که باید با نقش آفرینی صاحبان بینش و انقلابیون اصیل مواجه شود.
آیا آمریکا در آستانه یک انقلاب است؟
شاید از خود بپرسید که پس او که این همه مخالف دارد و جمع زیادی از انتخاب او ناخرسند هستند، پس چگونه به عنوان رئیس جمهور آمریکا برگزیده شد؟
شاید این مسئله، معمایی باشد که آینده نه چندان دور آن را حل کند و پاسخی برای آن بیابد.
اما همانطور که می دانید، دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتحب آمریکا آراء اکثریت مردم آمریکا را به دست نیاورد بلکه آراء الکترال، او را به ریاست جمهوری رساند.
بر اساس آخرین نتایج، کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در مجموع از ۵۰ ایالت ۵۹,۷۹۶,۲۶۷ رأی مردمی و ۲۲۸ رأی الکترال به دست آورد. این در حالی است که کاندیدای جمهوریخواه در این انتخابات با ۲۷۹ رأی الکترال و ۵۹,۵۸۹,۸۰۹ رأی مردمی پیروز شد.
عقل و منطق حکم می کند که رأی مردم حاکم باشد، اما رأی الکترال در آمریکا بر نظر مردم ارجح است. چه میتوان کرد! سیستم دموکراسی ادعایی آمریکا اینگونه است، مردم هیچ نقشی ندارند. در واقع دو حزب بزرگ این کشور همه چیز را به مردم تحمیل می کنند و مردم هم حق اعتراض ندارند.
رأی مردم آمریکا به هیچ وجه مهم نیست و این دقیقاً همان چیزی است که بنیانگذاران آمریکا برنامهریزی کردهاند. تقریباً هر روز رأیدهندگان جملاتی درباره میزان اهمیت رأی خود در تعیین سرنوشت کشورشان میشنوند، اما حقیقت این است که مردم آمریکا رئیسجمهور کشورشان را انتخاب نمیکنند، بلکه نمایندگان آنها در مجمع گزینندگان این وظیفه را بر عهده دارند.
روند انتخاب رئیسجمهور و معاون وی در ماده دوم قانون اساسی آمریکا مشخص شده است. مجمع گزینندگان به نوعی براساس رأی مردم و رأی کنگره رئیسجمهور را انتخاب میکند. مجمع گزینندگان به طور کل 538 رأی دارد که اگر شخصی موفق به گرفتن 270 رأی شود، در انتخابات پیروز میشود.
در ماجرای دونالد ترامپ هم چنین اتفاقی افتاد، مردم به او رأی ندادند اما مجمع گزینندگان او را به عنوان رئیس جمهوری برگزید. آیا این مجمع از حساسیت هایی که در یکسال تبلیغات انتخاباتی دونالد ترامپ دیده می شد، آگاهی نداشت؟
دونالد ترامپ از زمان آغاز تبلیغات انتخاباتی خود چالش برانگیز و ساختار شکن ظاهر شد، به گونه ای که از همان ابتدا با واکنش های منفی در جامعه آمریکا و حتی در دیگر کشورها روبرو گشت.
قطعاً و یقیناً همه این واکنش های منفی به ترامپ، از چشم مجمع گزینندگان پنهان نمانده است، اما آنها ترجیح دادند تا با انتخاب خود، به ایجاد فضای دو قطبی در آمریکا دامن بزنند.
پس از انتخاب ترامپ، مواردی با توجه روبرو شد که تا پیش از این حتی کسی به آنها توجه نمی کرد. حضور کاراکتر دونالد ترامپ در کارتون «سیمپسون ها» را اگر اتفاقی بپنداریم اما اشاره الوین تافلر به دونالد ترامپ را چه نام بگذاریم!
پیش گویی و پیش بینی از سوی تافلر قابل قبول نیست چون او اعتقادی به پیش گویی و پیش بینی نداشت.
تافلر که چند ماه پیش در سن 88 سالگی درگذشت، از به کار بردن کلماتی مانند «روند» و «پیشبینی» در کتاب هایش دوری می کرد و بر این نکته اصرار داشت که هیچ کس به درستی نمیتواند بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. کار ویژه تافلر ارایه مفهومی از اثرات تغییر است.
از موج سوم الوین تافلر که بگذریم، (البته نمی توان گذشت، این کتاب را باید چند بار خواند) به کتاب دیگری از او می رسیم که جابجایی قدرت نام دارد.
این همان کتابی است که الوین تافلر اشاره مستقیم به دونالد ترامپ دارد. «جابجایی قدرت» 26 سال پیش نوشته شده و الوین تافلر تیرماه سال جاری درگذشت.
او 26 سال پیش نام دونالد ترامپ را در کتاب جابجایی قدرت خود به میان آورده است. رئیس جمهور منتحب آمریکا اکنون 70 سال دار و 26 سال پیش 44 سال داشته است.
ترامپ خود کتابی با عنوان «هنر معامله» نوشته است. این کتاب در سال ۱۹۸۷ از سوی تاجر بزرگ آمریکایی دونالد ترامپ نوشته شده و بخشی از خاطرات و توصیههای کسب و کار اوست. این کتاب به جایگاه نخست در فهرست کتب پرفروش نیویورک تایمز رسید و به مدت ۵۱ هفته در این فهرست بود. این کتاب 29 سال پیش و 3 سال زودتر از کتاب جابجایی قدرت الوین تافلر نوشته شده است.
تافلر در بخشی از کتاب خود که به ترامپ ارتباط پیدا می کند نوشته است؛«اسامی غولهای تجاری، درست مثل ستارگان سینمای هالیوود از رسانهها پخش میشود. شخصیتهایی چون دونالد ترامپ یا لی ایو کو کا در محاصره تبلیغاتچیان قرار دارند. این دو کتابهای پرفروشی را به خود اختصاص میدهند. حتی از هردوی آنان به عنوان نامزدهای بالقوه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده نام برده شده است یا شاید خودشان چنین ترتیبی دادهاند.»
تافلر به نکته بسیار مهمی اشاره می کند، نکته ای که از یک سیستم تعیین کننده سخن می گوید، خودشان چنین ترتیبی داده اند، حتی از هر دوی آنها به عنوان نامزدهای بالقوه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نام برده شده است.
26 سال پیش تافلر که اکنون زنده نیست و ای کاش زنده بود و می شد از او پرسید که چگونه به این نتیجه رسیده که حتی نام ترامپ را در آن زمان به عنوان نامزد ریاست جمهوری بیاورد و اکنون که او رئیس جمهور شده است نظرش چیست؟ اما محاسبات الوین تافلر را نمی توان بر اساس حدس و گمان تلقی کرد.
ترامپ یک تاجر است، تاجر و سرمایه داری موفق که توانسته در همین سیستم لیبرال سرمایه داری آمریکا به ثروت برسد و اکنون قدرت را هم در دست دارد. دو ابزار کارآمد برای حکومت، پول و قدرت در کنار هم در حکومت هایی مانند آمریکا کارایی و کارآمدی خاصی پیدا می کنند آن هم در شرایط خاص!
اما تافلر در ادامه همین موضوع به نکته دیگری هم اشاره می کند که هشدار درباره انتخاب فردی مانند ترامپ به عنوان رئیس جمهور در آمریکا است.
نویسنده فقید آمریکایی در کتاب جابجایی قدرت نوشته است؛«موج جدیدی از تناقض در غرب و به ویژه آمریکا میان صنعت مبتنی بر دودکش و «صنعت مبتنی بر کامپیوتر در حال پدیداری است، مردانی چون ترامپ و - لی ایو کو کا- به هیچوجه منادی آیندهای نوین نیستند. توفیق در اعمال نفوذ بر واشینگتن برای آزاد کردن سازنده ناموفق اتومبیل که در توقیف بود... یا به نمایش گذاشتن نام خود بر فراز آسمانخراشهای پرزرق و برق و قمارخانهها به سختی میتواند در روند فعالیت اقتصادی و یا کسب و کار انقلابی پدید آورد.»
تافلر دراین کتاب نوشته است؛«به هرحال، در عصر انقلاب همه نوع گیاه و جانور عجیب و غریب پدیدار میشود. موجوداتی با خلق و خوی از میان رفته چند نسل پیش، موجوداتی استثنایی، سگهای شکاری که در پی تبلیغات هستند، قدیسان و کلاهبرداران و در کنار آنها صاحبان بینش و انقلابیون اصیل.»
الوین تافلر در کتاب جابجایی قدرت، مسائلی را مطرح کرده که شبیه به یک سناریوی از پیش نوشته شده است، در واقع می توان اینگونه برداشت کرد که ترامپ در این مقطع باید انتخاب شود اما به خاطر این که نوید بخش آینده ای نوین نیست، باید با او مخالفت شود.
ترامپ از نظر تافلر یک موجود عجیب و غریب است، که باید با نقش آفرینی صاحبان بینش و انقلابیون اصیل مواجه شود.
آیا آمریکا در آستانه یک انقلاب است؟
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *