صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

۱۰ درصد بالغین به مسائل شخصیتی مبتلا هستند/ لزوم شناخت دقیق همسر قبل از ازدواج

۱۱ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۸:۰۱
کد خبر: ۲۳۹۶۳۱
عضو هيات مديره انجمن علمي روانپزشكان ايران اظهار داشت: گذشته از بیماری‌های شایع و عمده روانی، مسائل شخصیتی در ۱۰ درصد افراد بالغ جامعه وجود دارد که در امر ازدواج باید طرف توجه قرار گیرد.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از خبرگزاری سلامت، در امر ازدواج شناخت دقیق نسبت به فرد انتخابی بسیار حائز اهمیت است. در واقع برخی از بیماری‌های روانپزشکی به صورت بارز و آشکار قابل شناسایی هستند، اما در مقابل برخی دیگر این‌گونه نیست. بنابراین شناخت کافی، انجام تحقیقات لازم و گاهي مشاوره‌های پیش از ازدواج امری بسیار ضروری است تا بعد از ازدواج و آغاز زندگی مشترک کمترین مشکلات در زندگی زوجین حادث شود.

فربد فدائی روانپزشک و عضو هيات مديره انجمن علمي روانپزشكان ايران، در خصوص نقش بیماری‌های روانپزشکی در بروز سردی و طلاق زوجین از یکدیگر می‌گوید: گذشته از بیماری‌های شایع و عمده روانی مسائل شخصیتی در ۱۰ درصد افراد بالغ جامعه وجود دارد که در امر ازدواج باید طرف توجه قرار گیرد. برای نمونه شخصیت‌های ضد اجتماعی به هیچ قاعده و قراری پایبند نیستند، يعني شخصیت‌هایی که دروغگو هستند، وفای به عهد نمی‌کنند، به ایمنی خود و دیگران توجه ندارند و همچنین کارهای پیش بینی نشده انجام می‌دهند نیز امکان دارد در ملاقات‌های اول، دوم و سوم خودشان را خیلی هم خوب و عالی جلوه دهند.

بنابراین ازدواج باید با شناخت کامل انجام گیرد. یعنی همان گونه که در ازدواج سنتی ایران مرسوم بوده، خانواده‌ها در مورد فردی که می‌خواهد با پسر یا دختر آنها ازدواج کند نیز تحقیقات و بررسی‌های لازم را انجام دهند.

وی ادامه می‌دهد: برخی از بیماری‌های اعصاب و روان بارز و آشکار هستند. برای نمونه مواردی از روان پریشی یا بیماری‌های خلقی عمده که نشانه‌های بارزی دارند و برای خانواده‌ها به راحتی قابل تشخیص هستند.

این متخصص اعصاب و روان تأکید می‌کند: مشکل ما این است که برخی از افراد دارای وضعیت‌های بيمارگونه‌اي هستند که در نگاه اول قابل شناسایی نیست مانند مسائل شخصیتی. به عنوان مثال امکان دارد یک خانم شخصیت نمایشی داشته باشد، یعنی همیشه تمایل دارد مورد توجه قرار بگيرد يا با ظاهر و گفتارش نظر دیگران را جلب کند و به شدت هم تلقین پذیر است. حال اگر چنین زنی با مردي كه خود دچار مشكلات شخصيتي است ازدواج كند، با مشکل و برخورد مواجه خواهد شد و نکته مهم این که چنین حالتی در ملاقات‌های ولیه و ابتداي آشنايي قابل تشخیص نیست.

وی ادامه می‌دهد: از طرفی دیگر مردی که شخصیت بدگمان دارد نسبت به تمامی کارهای همسرش دچار بدبینی است به این ترتیب او را محدود می‌کند، اجازه نمی‌دهد از منزل بیرون برود و حتی با خانواده خودش هم معاشرت داشته باشد و به این ترتیب زندگی آنها با مشکل روبرو خواهد شد.

فدائی اضافه می‌کند: مورد ديگر شخصيت‌هاي مرزي هستند، افرادی که هویت ثابتی ندارند و از دیدگاهي به دیدگاهی دیگر می‌غلتند، هنگام برخورد با فردی به سرعت دل می‌بندند و او را به عرش می‌رسانند و بعد از این که متوجه مي‌شوند طرف مقابل آنان آن فرد رويايي نيست كه تصور مي‌كردند، احساس می‌کنند مورد خیانت قرار گرفته‌اند و شخص مورد نظر را به دروغگویی متهم می‌نمایند. بنابراین چنین افرادی در ازدواج خود دچار مشکل می‌شوند.

وی تأکید می‌کند: به این ترتیب در صورت بررسي دقيق پيش از ازدواج، دورنمایی از وضعیت زندگی این فرد در طول این سال‌ها به دست می آید و امکان دارد اشتباه کمتر نیز رخ دهد؛ اما ازدواجی که صرفا از روی عشق باشد به طور معمول زود هم با مشکل روبرو می‌شود، زیرا عشق به این مفهوم است که فرد تمام ویژگی‌های خوبی که در ذهن نسبت به جنس مخالف می‌پروراند، روی یک فرد نیز متمرکز می‌کند یعنی او را آن گونه که دوست دارد می‌بیند، حال آن که بعد از آغاز زندگی و آشکار شدن خصوصیات واقعی همسر، فرد احساس می‌کند همسرش به وی دروغ گفته در حالی که او از ابتدا همین گونه بوده است.

عضو هيات مديره انجمن علمي روانپزشكان ايران خاطرنشان می‌کند: بسیاری از اوقات اگر مشکلاتی از نظر معیشتی وجود داشته باشد به ویژه برای زنان آنها یک زندگی تلخ و دشوار را ادامه می‌دهند، زیرا نمی‌توانند بدون امکانات مالی زندگی کنند، اما در جامعه امروز که بسیاری از خانم ها استقلال مالی دارند امکان دارد در صورت برخورد با مشكلات زناشويي به سرعت هم طلاق بگیرند.

شایان ذکر است یکی از دلایل طلاق ازدواج‌هایی است که از ابتدا بین آنها هماهنگی انجام نشده و حالا که مشکل ایجاد شده خانم هم به راحتی طلاق می‌گیرد، زيرا خانواده‌ها دیگر نقش حمایت کننده و ارشادی را مانند گذشته ندارند. یعنی رسانه‌های گوناگون نقش پدر و مادر را تضعیف کرده‌اند. بنابراین فردی که ازدواج کرد به حرف والدین خود هم گوش نمی‌دهد و احتمال دارد راه حل آنها که برای نجات زندگی پیشنهاد می‌دهند مورد توجه قرار نگيرد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *