صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

آینده غرب آسیا و نقش سرنوشت ساز ایران

۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۵:۳۲
کد خبر: ۲۳۹۰۸۰
دسته بندی‌: سیاست
بحران غرب آسیا را نباید ساده نگریست، این بحران ابعاد گسترده ای دارد که در این میان نقش جمهوری اسلامی بسیار تأثیر گذار، تعیین کننده و سرنوشت ساز است.
به گزارش گروه سیاسی ، پیش از آن که  بحران غرب آسیا آغاز شود مردم چند کشور منطقه انقلاب خود را علیه حاکمان دیکتاتور خود شروع کردند.

در تونس، مصر، بحرین مردم وارد میدان شدند تا سرنوشت خود را تعیین کنند اما علیرغم حضور مردم در صحنه، این خیزش های اسلامی به خاطر دخالت آمریکا نتوانست به اهداف اصلی دست یابد.
اکنون هم شرایط غرب آسیا به گونه ای است که حکومت های مرتجع عربی منطقه از یک سو اجازه نمی دهند اطلاعات و اخبار درست و دقیق به دست مردم برسد، از سوی دیگر با خفقانی که در کشورهای خود ایجاد کرده اند، شرایط را برای اعتراض سخت نموده اند، اما همچنان قیام مردم بحرین ادامه دارد و فروکش نکرده است.

جنگ و بحران در سوریه، تنها بر سر سرنگونی یک دولت آغاز نشد بلکه اهداف و برنامه هایی گسترده پشت آن نهفته است که بسیار سرنوشت ساز است.

سوریه در منطقه ای قرار گرفته است که مرز مشترک با رژیم اسرائیل دارد، از سوی دیگر مرز سوریه با لبنان هم یک مرز حساس و مهم است که ارتباط این دو کشور را میسر می سازد. ارتباط زمینی سوریه و لبنان، حلقه اتصال ایران است. که اگر عراق هم به آن اضافه کنیم این زنجیر کاملتر هم می شود.

در سوی دیگر نقشه جغرافیای منطقه، عراق قرار گرفته است که تا پیش از این کشوری با حکومتی نادخ و سرکش بود. صدام این کشور را به ورطه نابودی کشاند، 8 سال جنگ تحمیلی هم عراق را از پا انداخت و هم برای جمهوری اسلامی ایران هزینه های سنگینی تراشید.

اما جمهوری اسلامی ایران پس از دوران دفاع مقدس سعی کرد تا در زمینه های گوناگون به ویژه علمی، دانش بنیان و هسته ای سرمایه گذاری کند تا از عرصه پیشرفت های دنیا عقب نماند.

همچنین ایران اسلامی در زمینه پیشرفت های نظامی و دفاعی هم سرمایه گذاری کرد تا توان نظامی خود را بالا ببرد و همین موضوع یکی از مولفه های قدرت جمهوری اسلامی است.

عراق پس از صدام به خاطر دخالت ها و برنامه هایی که آمریکا پس از خروج از این کشور داشت، روی خوش ندید، به گونه ای که تروریست های تکفیری در این کشور با حمایت آمریکا و عربستان سعودی آفریده شدند. آنها در آب نمک بودن تا زمان مناسب فرا برسد.

تفکر وهابیت انحرافی و الحادی در مقابل اندیشه اسلام ناب محمدی با محوریت تشیع هر چه بیشتر تقویت شد و عرصه خود را گسترش داد به گونه ای که سعی کرد تا کشورهای منطقه، آسیای میانه و قفقاز را هم در بر بگیرد.

رژیم سعودی به خاطر در دست داشتن چاه های نفت و دلارهای باد آورده آن توانست تأثیر زیادی بر افکار مردم مسلمان بگذارد و آنها را برای بهره کشی پرورش دهد.

حتی مناطق سنی نشین جمهوری اسلامی ایران هم از گزند تفکر وهابیت در امان نبودند اما قاطبه برادران اهل تسنن این تکفر پلید را نپذیرفتند به همین خاطر است که سعودی ها نتوانستند به طور کامل در ایران به اهداف خود دست یابند.

اما ایران در مقابل آن همه هجمه و هجوم سیاسی، عقیدتی و حتی نظامی چه باید می کرد؟ می توانست بدون توجه به تحولاتی که در غرب آسیا در حال وقوع است، بی تفاوت باشد؟

بدون شک ورود ایران در تحولات منطقه به عنوان یکی از تعیین کنندگان آینده غرب آسیا، سرنوشت ساز است اگر این حضور و تأثیر انجام نمی شد، در بحرانی که منطقه دچار آن گشته، ایران غرق می شد و این همان هدف مهم و نهایی است که آمریکایی ها آن را دنبال می کردند و هنوز هم دنبال می کنند.

سوریه در مرحله اول و عراق در مرحله دوم با گروه هایی درگیر شدند که ساخته و پرداخته کشورهای محور ضد مقاومت هستند.

آمریکا که سردمدار آنها است، با همراهی رژیم هایی چون سعودی، ترکیه و برخی دیگر از کشورهای مرتجع عربی منطقه برنامه های خود را در غرب آسیا عملیاتی کردند.

یکی از اهداف این اقدامات گسترده ایجاد انحراف در خیزش های اسلامی بود که در این زمینه موفق هم شد.

ادامه انقلاب های اسلامی در کشورهای عربی منطقه و سرنگونی دیکتاتورهای دست نشانده و وابسته همه معادلات آمریکا و اسرائیل را به هم می ریخت و آشفتگی شدیدی را برای آنها ایجاد می کرد.

اما، شرایطی که آمریکا با مشارکت برخی از کشورهای منطقه ایجاد کرده است، تاکنون نتوانسته به برنامه های از پیش تعیین شده دست یابد بلکه می رود تا شرایط را آنگونه که جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت اول منطقه در نظر دارد رقم بزند.

جنگی که اکنون در برخی کشورهای منطقه از جمله یمن، سوریه و عراق شکل گرفته است، در واقع یک جنگ نیابتی استف این جنگ نیابتی از سوی سعودی ها، ترکیه و دیگر کشورهای عربی منطقه برپا شده است. در حالی که از همان آغاز بحران در غرب آسیا جمهوری اسلامی ایران هیچگونه نقشی در بحران منطقه نداشت بلکه تنها سیاست آن حمایت از روند دموکراسی از طریق مردم بود و هنوز هم چنین است.

اما به خاطر این که شعاع انقلاب اسلامی باعث تحول در مردم کشورهای اسلامی شده است، راهی جز ایجاد بحران و جنگ شدید در منطقه برای آمریکا، صهیونیست ها و سعودی ها باقی نمانده بود.

جنگی که در منطقه آغاز شده است، بر اساس تجزیه و تحلیل هایی که از آینده آن می شود، پایانی نمی توان برای آن متصور بود چرا که قدرت انتقال آن به دیگر نقاط بالا است و همین امر، اکنون در حال وقوع است.

اکنون رژیم صهیونیستی خود را از بحران کنار کشیده و تنها نظاره گر است تا ببیند چه اتفاقی خواهد افتاد اما این رژیم هم ناگزیر خواهد بود تا وارد شود، اما ورود او که علیرغم میل سران این رژیم است، برای تل آویو خوشایند نخواهد بود.

با این شرایط حضور و نقش آفرینی جمهوری اسلامی ایران از مرحله تأثیر گذاری فراتر رفته و به مرحله تعیین تکلیف رسیده است چرا که توانمندی های جمهوری اسلامی، آمریکا را وادار به پذیرش چنین حقیقتی نموده است و اگر قرار است اتفاقاتی در منطقه که سرنوشت جهان را در دست دارد، بیفتد، نظرات تعیین کننده ایران باید لحاظ شود در غیر این صورت شرایط به گونه ای دیگر رقم خواهد خورد.

اکنون امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تنها به مرزهای جغرافیای بستگی ندارد بلکه امنیت ملی انقلاب اسلامی فراتر از مرزهای کشورمان رفته و باعث شده است عمق استراتژیک ایران افزایش یابد و قدرت بگیرد و برای این که بتوانیم از این تحول بزرگ دفاع کنیم باید نقش تعیین کنند خود را بر اساس قدرت نظامی و سیاسی در منطقه به محور جبهه ضد مقاومت تحمیل کنیم.

این تحمیل آغاز شده است و می رود تا شرایط را به گونه ای رقم بزند که شکست اهداف آمریکا در غرب آسیا را در پی داشته باشد.

آرایش عملیاتی دشمن هر روز با تغییراتی همراه است، این واکنش با توجه به تحولات انجام می شود، تحرکات ایران باعث تغییرات در تصمیم گیری دشمن می گردد. ضعف در مدیریت بحران در اردوگاه آمریکا بالا است.
ایران و روسیه در کنار هم توانسته اند بسیاری از تصمیمات آمریکا برای منطقه را از بین ببرند. این اتفاق نشان وجود قدرت هایی است که می توانند بر روی اقدامات واشنگتن تأثیر بگذارند و باعث تغییر آنها شوند.

پس از عبور از بحران غرب آسیا آنچه پیش بینی می شود، پایان دوران ابرقدرتی کشورهایی همچون آمریکا و از بین رفتن حکومت های دیکتاتوری در منطقه است. عربستان و ترکیه در صدر فهرست این تحولات قرار دارند.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *