صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

پایپ به دست از خانه همسر تا خانه مجردی

۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰:۰۲
کد خبر: ۲۳۶۸۷۱
شیشه تمام زندگی ام را نابود کرد. من خودم خواستم که زندگی ام نابود شود و هنگامی که دستگیر شدم پشیمان شده و می خواهم سالم زندگی کنم.
به گزارش گروه جامعه ،فرشته هستم 26 ساله که در یک خانواده مذهبی در یکی از شهرهای زنجان متولد شدم . من فرزندآخر خانواده بودم و 2 برادر و 4 خواهر بزرگتر از خودم  داشتم. 5 سال سن داشتم که پدرم فوت شد و همه امورات زندگی با همه گرافتاریهایش به دوش مادرم افتاد.
 
 مادرم شبانه روز در یک شرکتی کار می کرد تا هزینه تحصیل ؛ درمان و زندگی مان را فراهم کند.  15 سال سن داشتم که اكبر دوست دایی ام وارد زندگی ما شد و مرا به عقد او درآوردند. پس از ازدواج فهمیدم که معتاد به موادمخدر است و برای ترک دادنش تلاش زیادی کردم اما فایده ای نداشت. پس از دو سال صاحب فرزند پسری شدیم و من امیدوار بودم شاید به خاطر فرزندمان هم که شده اكبر دست از سر مصرف موادمخدر بکشد ولی متأسفانه فایده ای نداشت.
 
 چندین مرتبه قهر کردم و به خانه مادرم رفتم تا بلکه سرش به سنگ بخورد ولی فایده ایی نداشت و هر دفعه با وساطتت دایی ام به زندگی ام بر می گشتم. تا به خودم آمدم دیدم پایپ در دستانم است   و مشغول مصرف شیشه هستم. شوهرم برای اینکه من اعتراضی نکنم مرا معتاد کرد و بدبختی زندگیم را دو چندان کرد.
 
 پس از 5 سال دیگر دوام نیاوردم و از همسرم طلاق گرفتم و به خانه اولم یعنی پیش مادرم برگشتم. با کمک مادرم شیشه را ترک کردم و مدت 3 سال پاک بودم که با چند نفر رفیق شدم و چون آنها شیشه مصرف می کردند من هم مجدداً به وسوسه آنها دوباره شروع به مصرف کردم و این کار موجب شد تا با بردارم اختلاف پیدا کردم و دیگر به خانه مادرم نرفتم وبرای خود خانه مجردی اجاره کرده  که با افراد ناباب معاشرت داشتم که چندی بعد توسط پلیس به همراه مقداری موادمخدر شیشه دستگیر شدم.  از کرده خود بسیار پشیمان هستم و اگر به حرف مادر بیچاره و برادرم گوش می کردم و با دوستان ناباب معاشرت نمی کردم الان شرایطم اینگونه نبود. نمی داتم چه جوری باید به مادرم اطلاع بدهم. از همه گذشته سیاهم پشیمانم.
 
 ستوانیکم محسن حسین خانلو-مسئول اداره اجتماعی  پلیس مبارزه باموادمخدراستان زنجان

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *