مسائل لبنان باید توسط خود لبنانیها حل شود/ در سوریه به من «بانوی آهنین» میگفتند
مقام ارشد سازمان ملل در امور لبنان گفت: مسائل لبنان در نهایت باید توسط خود لبنانی ها تعریف و حل شود.
به نقل از تسنیم، خانم سیگرید کاگ، هماهنگکننده ویژه سازمان ملل در امور لبنان درباره مسائل دورانی که به عنوان رئیس هیات مشترک سازمان ممنوعیت تسلیحات شیمیایی سازمان ملل برای نابودی تسلیحات شیمیایی سوریه بین اکتبر 2013 و سپتامبر 2014 فعالیت میکرد سخن گفت.
نقش و حوزههای فعالیت هماهنگ کننده ویژه سازمان ملل در امور لبنان ، برنامه کاری و همچنین محدودیتهای پیش روی این مأموریت چیستند؟
قبل از هر چیز، خرسندم از اینکه به عنوان بخشی از دیدارهای منطقهای که به صورت مداوم انجام میدهم، در تهران هستم. هماهنگ کننده ویژه سازمان ملل در امور لبنان نقش نماینده ویژه دبیر کل را ایفا میکند؛ بدین معنی که من مسئول تمام مسائل مرتبط با صلح و امنیت، ثبات، کمکهای بشردوستانه و توسعه هستم که البته توسط یک تیم بزرگ از سازمان ملل حمایت میشوند. هماکنون 25 صندوق، برنامه و نهاد مرتبط با سازمان ملل در لبنان در حوزههای مختلفی فعال هستند، برای نمونه کمکهای بشردوستانه به آوارگان فلسطینی از طریق آژانس کار و امداد سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاورنزدیک، یا حمایت از آوارگان سوری از طریق کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، و همچنین برنامه توسعه سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی و بسیاری حوزههای دیگر. من همچنین همکاری نزدیکی با فرماندهی نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در لبنان (یونیفل) دارم. چالشهای پیش رو عبارتند از کمک به لبنانیها برای حفظ ثبات در کشور، حفظ یکپارچگی ارضی آن، یافتن فرصتهایی برای توسعه پایدار، و همچنین حل و فصل بحرانهای بسیاری که اکنون بر لبنان تأثیر میگذارند. این مأموریتی خوشایند است زیرا لبنان در منطقهای بحرانی قرار داشته و با چالشهایی مواجه است که لزوما از داخل این کشور نشأت نمیگیرند. سازمان ملل همیشه سعی دارد به لبنان کمک کند تا نمونهای برای بردباری، تنوع و همزیستی شود. این امر نه تنها برای لبنان بلکه برای کل منطقه مهم است.
آیا با اعضای احزاب مختلف سیاسی لبنان، از المستقبل گرفته تا حزبالله، به صورت مستقیم وارد تعامل میشود؟ چرا و در چه بازههای زمانی؟
من نیز به مانند هر فرستاده یا سفیر ارشد دیگری در یک کشور دیدارهای مختلفی را برگزار میکنم، اما زمان آنها بستگی به مسائل رخ داده دارد. هماکنون به میزان زیادی در پیگیری عبارات مندرج در بیانیه رئیس شورای امنیت سازمان ملل در 22 جولای فعال هستیم، که در آن وظایفی مشخص شده، و بر فرصت برای ایجاد مصالحه در فضای سیاسی لبنان متمرکز است. هماکنون، از من خواسته شده که تماسها را افزایش دهم. به همین علت با تمام رهبران سیاسی و نمایندگان جنبشها و گروهها در کشور– و البته با متحدین لبنان در منطقه – دیدار خواهم کرد. یکی دیگر از وظایف، تعامل با جامعه مدنی، در موضوعاتی چون زنان در زندگی سیاسی، یا مثلا سازمانهایی است که با انتخابات دموکراتیک سروکار دارند. این یک حوزه وسیع است و همانگونه که میدانید لبنان یک جامعه بسیار متنوع و پویا است.
هماکنون نیروهای یونیفل در لبنان چه وظیفهای بر عهده دارند و نیروهای آنها متشکل از چه کشورهایی هستند؟
در حقیقت اکنون 40 کشور در یونیفل نماینده دارند؛ همانگونه که میدانید یونیفل یکی از بزرگترین و همچنین یکی از قدیمیترین نیروهای حافظصلح سازمان ملل است. فکر میکنم که یونیفل کارکرد بسیار ویژهای دارد؛ این نیرو به حفظ آرامش در جنوب لبنان، در امتداد خط آبی بین لبنان و اسرائیل، کمک میکند. در حوزه ارتقاء و پیگیری مفاد سیاسی قطعنامه 1701 شورای امنیتی، وظایفی به من و کارمندانم محول شده و این کار را در همکاری با یونیفل انجام میدهم.
دلیل اصلی بحران سیاسی مرتبط با انتخاب ریاستجمهوری در لبنان چیست و به نظر شما نقش و سهم فشارها و دخالتهای خارجی در این بحران چقدر است؟
فکر میکنم خواسته جامعه بینالمللی همیشه روشن بوده است: اینکه رهبران لبنانی باید فورا و با انعطاف نامزد ریاستجمهوری لبنان را تعیین کرده و به مصالحه برسند. با گذشت زمان، 27 ماه، شاهد بودیم که نهادهای دولت، به دلیل خلاء در ریاستجمهوری، دچار فرسایش شدهاند. این امر، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، چشماندازهای لبنان را از منظر اقتصادی-اجتماعی، سیاسی و نیز امنیتی دچار آسیب خواهد کرد. بنابراین، تأثیری منفی بر ثبات کشور دارد. توجه به مصالحه و فرصت برای مصالحه در راستای منافع ملی لبنان اهمیت دارد. زمانی که به تأثیر منفی احتمالی و آتی که میتواند از ادامه بحران در منطقه برای لبنان پدید آید، مینگریم، خواسته جامعه بینالمللی همچنین دعوتی است برای اقدام و نیز پاسخگویی رهبران کشور. همانگونه که اشاره کردم، گرایشی در لبنان وجود دارد که برای یافتن راهحل به بازیگران منطقهای و بینالمللی مینگردند. این امر قابل درک است اما راهحلها در نهایت باید توسط خود لبنانیها تعریف و اجراء شوند. و رویدادهای مثبتی نیز وجود دارند. نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، برای مثال، مجموعهای از مشورتها با عنوان «دیالوگ» را آغاز کرده که در آنها تعدادی از موضوعات کلیدی پیرامون مصالحه احتمالی، از قوانین انتخاباتی گرفته تا تمرکززدایی، سنا، ریاستجمهوری، و البته دولت مورد بحث قرار میگیرند. عناصر این گفتگوها برای تمام بازیگران و رهبران سیاسی آشنا هستند؛ آنها بسیار با تجربه هستند و اکنون واقعا زمان آن فرا رسیده که مصالحههایی برای حفظ اجماع و تعادل ملی برقرار شوند.
شما به عنوان هماهنگ کننده ویژه سازمان ملل در امور لبنان تاکنون چه نقشی در کمک به مقامات و سیاستمداران لبنانی برای پایان دادن به بنبست ریاستجمهوری انجام داده و یا خواهید داد؟
ما از طریق گروه حمایت بینالمللی بسیار فعال هستیم، در داخل لبنان نیز در تماس و گفتگو و ارتقای ایدهها با طرفهای مختلف میباشیم. ما از طریق شورای امنیت نیز به صورت مداوم در این فرآیند دخیل هستیم. خود دبیر کل بسیار فعال بوده است. من به عنوان نماینده وی به صورت مداوم در داخل منطقه سفر کردهایم، دیدار از ایران یکی از این سفرها است. امیدواریم که به زودی به عربستان سعودی نیز سفر کنم. در ماه اکتبر عازم مسکو خواهم شد؛ البته در پاریس و لندن نیز بودهام. در ماه نوامبر به شورای امنیت در نیویورک بازخواهم گشت. بنابراین، این فرآیند یک تلاش ادامهدار در هماهنگی با سایر بازیگران است. خوشبختانه تأثیر مثبت این فعالیتها زنده نگه داشتن مسائل است. فکر میکنم هماکنون راهحلها برای تمام طرفها مشخص شدهاند اما ما لبنانی نیستم، و انتخاب این راهحلها حق ما نیست. این لبنانیها هستند که باید به پارلمان رفته و رأی بدهند.
سازمان ملل چه کمکهایی به لبنان در حوزه پذیرش آوارگان سوری انجام داده است؟
ما فعالیتهای بسیاری داریم. اما در ابتدا مایلم بگویم که لبنانیها بیشترین کار را انجام میدهند. از ابتدای بحران، شهروندان، نهادها، سازمانهای غیرانتفاعی و البته از طریق پیگیریها در سطوح وزرای دولت، سخاوت قلبی و روحی خود را نشان دادهاند و البته در واقعیت نیز آوارگان سوری را پذیرفته و میزبانی کردهاند. با گذشت زمان – امروز بیش از 1.1 میلیون آواره سوری ثبت شده و نیز در حدود 300 هزار آواره ثبت شده فلسطینی در لبنان وجود دارند – این امر بسیار چالشبرانگیز گشته و بار سنگینی است که بر دوش لبنان قرار گرفته است. آنچه ما از ابتدا انجام دادیم عبارت بود از بسیج حمایت، کمکهای بشردوستانه، سرپناههای موقتی، دسترسی به آموزش، حفاظت، بهداشت از طریق مجموعهای از برنامهها - و البته این برنامهها باید تأمین مالی شود. بیش از سه و نیم میلیارد دلار در حمایت از برنامههای سازمان ملل برای کمک به پذیرش، میزبانی و نگهداری از آوارگان سوری و فلسطینی و همچنین شهروندان آسیبپذیر لبنانی وارد این کشور شده است. ما میدانیم که [جریان آوارگان] پیامدهای بالقوهای برای انسجام اجتماعی در کشور و نیز زیرساختهای اقتصادی-اجتماعی لبنان داشته است.
آیا در مسائل مربوط به لبنان تماس مداومی با مقامات ایرانی دارید؟ شما از تهران دیدار کردهاید و قبلا نیز برای گفتگو با مقامات ایرانی به اینجا آمدهاید؛ این دیدارها معمولا چند وقت یکبار انجام میشود و دیدارهای اخیرتان با مقامات ایرانی چگونه بوده و با چه کسانی دیدار داشتید؟
من با مقامات ایرانی به صورت مداوم ارتباط دارم؛ در نیویورک زمانی که در آنجا به شورای امنیت گزارش میدهم، یا با نماینده دائم شما در ژنو وقتی که آنجا هستم. اما در تهران نیز دیدار میکنیم. این چهارمین یا پنجمین دیدار من در دو و نیم تا سه ساله گذشته است. من زمانی که مسئول عملیات مشترک برای نابودی برنامه تسلیحات شیمیایی اعلام شده جمهوری عربی سوریه بودم نیز به ایران سفر کرده بودم. بنابراین این یک گفتگوی ادامهدار است. من همچنین به صورت مداوم با سفیر شما در بیروت و برخی اوقات با هیأتهایی که به لبنان میآیند دیدار میکنم. ما به همین میزان در تماس مداوم با پادشاهی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ترکیه و دیگر کشورهای منطقه هستیم. این گفتگوها همچنین شامل مشورتهای مداوم درباره قطعنامه 1701 با موضوع لبنان و اسرائیل است. این گفتگوها به موضوع؛ سطح درگیری کشورها در لبنان و البته نوع روابط آنها بستگی دارد. این کارها بخشی از اقدامات میانجیگرایانه هر نماینده ویژه دبیر کل است؛ و گفتگو و تماس مداوم با تمام طرفها نیز بسیار مهم است زیرا زمانی که به مسائل از نقطهنظر جلوگیری از مناقشات، امنیت جمعی و ثبات نگاه میکنیم، ما نه تنها باید نگرانیهای مشترک را مشخص کنیم، بلکه باید راهحلها را نیز تعیین کنیم.
دیدار شما با مقامات ایرانی در تهران چگونه بود؟
کاگ: دیدارها عالی بودند؛ این اولین فرصت من برای دیدار با آقای انصاری، معاون وزیر امور خارجه، در شغل جدیدش (معاونت عربی آفریقای وزارت خارجه) بود. همچنین با آقای عراقچی، معاون وزیر خارجه، دیدار کردم. بررسی مسائل منطقه و اینکه چگونه بر لبنان تأثیر میگذارند، همیشه مفید و سازنده بوده و البته فرصتی برای من بود تا درباره عمق مسائل مرتبط با ثبات شکننده لبنان صحبت کرده و نیز پیامهایی پیرامون نگرانیهایمان درباره ثبات این کشور را ارائه کنم.
شما همچنین هدایت مأموریت مشترک سازمان ملل در سوریه را نیز برعهده داشتید. کدام یک از این دو کار سختتر بود؟ هدایت مأموریت مشترک سازمان ملل و سازمان منع تسلیحات شیمیایی یا هماهنگ کننده ویژه در امور لبنان؟ کدامیک سختتر است و چرا؟
این مقایسه سختی است زیرا مأموریت مشترک قبلا سابقهای نداشت و فکر نمیکنم که در آینده چنین مأموریتی انجام شود. این مأموریت تحت یک قطعنامه شورای امنیت و بر اساس یک ضربالاجل سخت و شخص انجام گرفت و طی آن تسلیحات شیمیایی در کشوری که دچار جنگ بود برداشته و نابود شد. این مأموریت منحصر بفرد، یک ضرورت و یک باید بود و من همیشه باور دارم که کمکی کوچک و در عین حال توانبخش به صلح و امنیت منطقه بود. مسأله لبنان البته درباره پیچیدگیهای سیاسی، چالشهای اجتماعی-اقتصادی و نیز درباره پیشبینی سناریوهایی برای موفقیتهای توانافزای آتی است. فکر میکنم مقایسه بین این دو کار سخت باشد – یکی از آنها مأموریتی مقید به زمان بود اما دیگری مأموریتی ادامهدار، در حال تغییر، و یک سناریوی سیاسی، اقتصادی اجتماعی و امنیتی در حال تکامل است. بنابراین هر دوی آنها به یک اندازه مهم بوده اما از نقطهنظر زمانی دارای تفاوت هستند.
چرا به شما «بانوی آهنین» میگویند؟
بانوی آهنین عنوانی است که رانندگان سوری من در دوران مأموریت نابودی تسلیحات شیمیایی به من دادند زیرا جرأت مرا تحسین میکردند. میدانید، وقتی مأموریتی دارید که از خودتان مهمتر است، وقتی وظیفه دارید، وظیفهای برای مراقبت، جسمتان میتواند ساعتها ادامه دهد. من از نیویورک و از طریق بیروت به دمشق میرفتم، سپس به لاذقیه رفته و از آنجا به طرطوس برگشته و باز به دمشق میرفتم؛ رانندگان سوری متعجب زده میشدند که چگونه میتوانم این کار را انجام دهم، دو چیز بود: مقامات سوری مرا «مردتر از مردها» مینامیدند، این یک مقایسه جنسیتی بود. و رانندگان نیز میگفتند که من «بانوی آهنین» هستم زیرا اساسا نمیخوابیدم؛ اما زمانی برای خواب نیز نداشتم زیرا همانگونه که همیشه گفتهام، عقربهها در حال حرکت هستند. این لقب از اینجا ناشی شده. فکر میکنم که ارتباطی با سبک و شیوه من ندارد بلکه به نظم و انضباط من مرتبط است.
سختترین کاری که به عنوان یک دیپلمات انجام دادهاید چیست؟
پاسخ به این سؤال سخت است. سختی با سطح تجربهای که دارید سنجیده میشود. رفته رفته که بالغتر میشوید، تجربه کسب میکنید، از اشتباهات یا قضاوتهای نادرستتان درس میگیرد، تعریفتان از سختی نیز تغییر میکند. میدانم که از جهان بیرون، نابودی تسلیحات شیمیایی اعلام شده سوریه یقینا یکی از چالشبرانگیزترین کارها است، و معتقدم که چنین نیز بود. با این حال، دیگر مأموریتها نیز شامل زمانی که در نیویورک به عنوان دستیار دبیر کل، نقش ارشدی در سیستم جهانی داشتم، سخت است. اما فکر میکنم زمانی که شور و شوق و اعتقاد دارید که مسیرتان درست است، بر سختیها غلبه میکنید. بنابراین، شاید جوابی به سؤال شما نمیدهم اما اهمیتی به اینکه چه چیزی سخت است و چه چیزی نیست نمیدهم. همیشه سعی کردهام راهحلها را شناسایی کنم و تلاش داشتهام که قلب و ذهن خودم را، – اول ذهنم را – اما با شور و علاقه برای ایجاد چارچوبی جدید اختصاص دهم. فکر میکنم که اصول و اعتقاد به سیستم ارزشها بسیار مهم هستند. و این امر می تواند شما را از تردید به خودتان محافظت کرده و به گونهای آگاهانه هدایتتان کند تا در برابر فشارها ایستادگی کنید.
شیرینترین خاطرهای که از فعالیت در لبنان داشتهاید چیست؟
خوب، هنوز این کار را ترک نکردهایم. فکر میکنم خاطرات زمانی پدید میآیند که کاری را ترک میکنید. من از دیداری که در عرسال با ژان قهوهچی، فرمانده ارتش؛ و سمیر مقبل وزیر دفاع، که معاون نخستوزیر نیز است، داشتم بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. همچنین بازدیدی که از یک سکونتگاه غیررسمی آوارگان سوری داشتم نیز مرا تحت تأثیر قرار داد، آنها هیچ چیز نداشتند اما خواستههای بسیار کمی مطرح میکردند و نیاز به حمایت ما داشتند. همچنین در دیدار از یک اردوگاه آوارگان فلسطینی نیز تحت تأثیر قرار گرفتم. اخیر به عینالحلوه رفتم. در آنجا آوارگان خواهان شغل، آموزش، فرصتهای بهتر بودند. اینها خاطرات کاری هستند. اما بهترین خاطرات شخصیام زمانی است که فرصت مییابم با فرزندانم باشم، آنها را به مدرسه ببریم یا از مدرسه بیاورمشان؛ به دخترم کمک کنم که به کلاس تنیس برود، سعی میکنم که تعادل را برقرار کرده و زمانهایی که نیستم را جبران کنم.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
نقش و حوزههای فعالیت هماهنگ کننده ویژه سازمان ملل در امور لبنان ، برنامه کاری و همچنین محدودیتهای پیش روی این مأموریت چیستند؟
قبل از هر چیز، خرسندم از اینکه به عنوان بخشی از دیدارهای منطقهای که به صورت مداوم انجام میدهم، در تهران هستم. هماهنگ کننده ویژه سازمان ملل در امور لبنان نقش نماینده ویژه دبیر کل را ایفا میکند؛ بدین معنی که من مسئول تمام مسائل مرتبط با صلح و امنیت، ثبات، کمکهای بشردوستانه و توسعه هستم که البته توسط یک تیم بزرگ از سازمان ملل حمایت میشوند. هماکنون 25 صندوق، برنامه و نهاد مرتبط با سازمان ملل در لبنان در حوزههای مختلفی فعال هستند، برای نمونه کمکهای بشردوستانه به آوارگان فلسطینی از طریق آژانس کار و امداد سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاورنزدیک، یا حمایت از آوارگان سوری از طریق کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، و همچنین برنامه توسعه سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی و بسیاری حوزههای دیگر. من همچنین همکاری نزدیکی با فرماندهی نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در لبنان (یونیفل) دارم. چالشهای پیش رو عبارتند از کمک به لبنانیها برای حفظ ثبات در کشور، حفظ یکپارچگی ارضی آن، یافتن فرصتهایی برای توسعه پایدار، و همچنین حل و فصل بحرانهای بسیاری که اکنون بر لبنان تأثیر میگذارند. این مأموریتی خوشایند است زیرا لبنان در منطقهای بحرانی قرار داشته و با چالشهایی مواجه است که لزوما از داخل این کشور نشأت نمیگیرند. سازمان ملل همیشه سعی دارد به لبنان کمک کند تا نمونهای برای بردباری، تنوع و همزیستی شود. این امر نه تنها برای لبنان بلکه برای کل منطقه مهم است.
آیا با اعضای احزاب مختلف سیاسی لبنان، از المستقبل گرفته تا حزبالله، به صورت مستقیم وارد تعامل میشود؟ چرا و در چه بازههای زمانی؟
من نیز به مانند هر فرستاده یا سفیر ارشد دیگری در یک کشور دیدارهای مختلفی را برگزار میکنم، اما زمان آنها بستگی به مسائل رخ داده دارد. هماکنون به میزان زیادی در پیگیری عبارات مندرج در بیانیه رئیس شورای امنیت سازمان ملل در 22 جولای فعال هستیم، که در آن وظایفی مشخص شده، و بر فرصت برای ایجاد مصالحه در فضای سیاسی لبنان متمرکز است. هماکنون، از من خواسته شده که تماسها را افزایش دهم. به همین علت با تمام رهبران سیاسی و نمایندگان جنبشها و گروهها در کشور– و البته با متحدین لبنان در منطقه – دیدار خواهم کرد. یکی دیگر از وظایف، تعامل با جامعه مدنی، در موضوعاتی چون زنان در زندگی سیاسی، یا مثلا سازمانهایی است که با انتخابات دموکراتیک سروکار دارند. این یک حوزه وسیع است و همانگونه که میدانید لبنان یک جامعه بسیار متنوع و پویا است.
هماکنون نیروهای یونیفل در لبنان چه وظیفهای بر عهده دارند و نیروهای آنها متشکل از چه کشورهایی هستند؟
در حقیقت اکنون 40 کشور در یونیفل نماینده دارند؛ همانگونه که میدانید یونیفل یکی از بزرگترین و همچنین یکی از قدیمیترین نیروهای حافظصلح سازمان ملل است. فکر میکنم که یونیفل کارکرد بسیار ویژهای دارد؛ این نیرو به حفظ آرامش در جنوب لبنان، در امتداد خط آبی بین لبنان و اسرائیل، کمک میکند. در حوزه ارتقاء و پیگیری مفاد سیاسی قطعنامه 1701 شورای امنیتی، وظایفی به من و کارمندانم محول شده و این کار را در همکاری با یونیفل انجام میدهم.
دلیل اصلی بحران سیاسی مرتبط با انتخاب ریاستجمهوری در لبنان چیست و به نظر شما نقش و سهم فشارها و دخالتهای خارجی در این بحران چقدر است؟
فکر میکنم خواسته جامعه بینالمللی همیشه روشن بوده است: اینکه رهبران لبنانی باید فورا و با انعطاف نامزد ریاستجمهوری لبنان را تعیین کرده و به مصالحه برسند. با گذشت زمان، 27 ماه، شاهد بودیم که نهادهای دولت، به دلیل خلاء در ریاستجمهوری، دچار فرسایش شدهاند. این امر، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، چشماندازهای لبنان را از منظر اقتصادی-اجتماعی، سیاسی و نیز امنیتی دچار آسیب خواهد کرد. بنابراین، تأثیری منفی بر ثبات کشور دارد. توجه به مصالحه و فرصت برای مصالحه در راستای منافع ملی لبنان اهمیت دارد. زمانی که به تأثیر منفی احتمالی و آتی که میتواند از ادامه بحران در منطقه برای لبنان پدید آید، مینگریم، خواسته جامعه بینالمللی همچنین دعوتی است برای اقدام و نیز پاسخگویی رهبران کشور. همانگونه که اشاره کردم، گرایشی در لبنان وجود دارد که برای یافتن راهحل به بازیگران منطقهای و بینالمللی مینگردند. این امر قابل درک است اما راهحلها در نهایت باید توسط خود لبنانیها تعریف و اجراء شوند. و رویدادهای مثبتی نیز وجود دارند. نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، برای مثال، مجموعهای از مشورتها با عنوان «دیالوگ» را آغاز کرده که در آنها تعدادی از موضوعات کلیدی پیرامون مصالحه احتمالی، از قوانین انتخاباتی گرفته تا تمرکززدایی، سنا، ریاستجمهوری، و البته دولت مورد بحث قرار میگیرند. عناصر این گفتگوها برای تمام بازیگران و رهبران سیاسی آشنا هستند؛ آنها بسیار با تجربه هستند و اکنون واقعا زمان آن فرا رسیده که مصالحههایی برای حفظ اجماع و تعادل ملی برقرار شوند.
شما به عنوان هماهنگ کننده ویژه سازمان ملل در امور لبنان تاکنون چه نقشی در کمک به مقامات و سیاستمداران لبنانی برای پایان دادن به بنبست ریاستجمهوری انجام داده و یا خواهید داد؟
ما از طریق گروه حمایت بینالمللی بسیار فعال هستیم، در داخل لبنان نیز در تماس و گفتگو و ارتقای ایدهها با طرفهای مختلف میباشیم. ما از طریق شورای امنیت نیز به صورت مداوم در این فرآیند دخیل هستیم. خود دبیر کل بسیار فعال بوده است. من به عنوان نماینده وی به صورت مداوم در داخل منطقه سفر کردهایم، دیدار از ایران یکی از این سفرها است. امیدواریم که به زودی به عربستان سعودی نیز سفر کنم. در ماه اکتبر عازم مسکو خواهم شد؛ البته در پاریس و لندن نیز بودهام. در ماه نوامبر به شورای امنیت در نیویورک بازخواهم گشت. بنابراین، این فرآیند یک تلاش ادامهدار در هماهنگی با سایر بازیگران است. خوشبختانه تأثیر مثبت این فعالیتها زنده نگه داشتن مسائل است. فکر میکنم هماکنون راهحلها برای تمام طرفها مشخص شدهاند اما ما لبنانی نیستم، و انتخاب این راهحلها حق ما نیست. این لبنانیها هستند که باید به پارلمان رفته و رأی بدهند.
سازمان ملل چه کمکهایی به لبنان در حوزه پذیرش آوارگان سوری انجام داده است؟
ما فعالیتهای بسیاری داریم. اما در ابتدا مایلم بگویم که لبنانیها بیشترین کار را انجام میدهند. از ابتدای بحران، شهروندان، نهادها، سازمانهای غیرانتفاعی و البته از طریق پیگیریها در سطوح وزرای دولت، سخاوت قلبی و روحی خود را نشان دادهاند و البته در واقعیت نیز آوارگان سوری را پذیرفته و میزبانی کردهاند. با گذشت زمان – امروز بیش از 1.1 میلیون آواره سوری ثبت شده و نیز در حدود 300 هزار آواره ثبت شده فلسطینی در لبنان وجود دارند – این امر بسیار چالشبرانگیز گشته و بار سنگینی است که بر دوش لبنان قرار گرفته است. آنچه ما از ابتدا انجام دادیم عبارت بود از بسیج حمایت، کمکهای بشردوستانه، سرپناههای موقتی، دسترسی به آموزش، حفاظت، بهداشت از طریق مجموعهای از برنامهها - و البته این برنامهها باید تأمین مالی شود. بیش از سه و نیم میلیارد دلار در حمایت از برنامههای سازمان ملل برای کمک به پذیرش، میزبانی و نگهداری از آوارگان سوری و فلسطینی و همچنین شهروندان آسیبپذیر لبنانی وارد این کشور شده است. ما میدانیم که [جریان آوارگان] پیامدهای بالقوهای برای انسجام اجتماعی در کشور و نیز زیرساختهای اقتصادی-اجتماعی لبنان داشته است.
آیا در مسائل مربوط به لبنان تماس مداومی با مقامات ایرانی دارید؟ شما از تهران دیدار کردهاید و قبلا نیز برای گفتگو با مقامات ایرانی به اینجا آمدهاید؛ این دیدارها معمولا چند وقت یکبار انجام میشود و دیدارهای اخیرتان با مقامات ایرانی چگونه بوده و با چه کسانی دیدار داشتید؟
من با مقامات ایرانی به صورت مداوم ارتباط دارم؛ در نیویورک زمانی که در آنجا به شورای امنیت گزارش میدهم، یا با نماینده دائم شما در ژنو وقتی که آنجا هستم. اما در تهران نیز دیدار میکنیم. این چهارمین یا پنجمین دیدار من در دو و نیم تا سه ساله گذشته است. من زمانی که مسئول عملیات مشترک برای نابودی برنامه تسلیحات شیمیایی اعلام شده جمهوری عربی سوریه بودم نیز به ایران سفر کرده بودم. بنابراین این یک گفتگوی ادامهدار است. من همچنین به صورت مداوم با سفیر شما در بیروت و برخی اوقات با هیأتهایی که به لبنان میآیند دیدار میکنم. ما به همین میزان در تماس مداوم با پادشاهی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ترکیه و دیگر کشورهای منطقه هستیم. این گفتگوها همچنین شامل مشورتهای مداوم درباره قطعنامه 1701 با موضوع لبنان و اسرائیل است. این گفتگوها به موضوع؛ سطح درگیری کشورها در لبنان و البته نوع روابط آنها بستگی دارد. این کارها بخشی از اقدامات میانجیگرایانه هر نماینده ویژه دبیر کل است؛ و گفتگو و تماس مداوم با تمام طرفها نیز بسیار مهم است زیرا زمانی که به مسائل از نقطهنظر جلوگیری از مناقشات، امنیت جمعی و ثبات نگاه میکنیم، ما نه تنها باید نگرانیهای مشترک را مشخص کنیم، بلکه باید راهحلها را نیز تعیین کنیم.
دیدار شما با مقامات ایرانی در تهران چگونه بود؟
کاگ: دیدارها عالی بودند؛ این اولین فرصت من برای دیدار با آقای انصاری، معاون وزیر امور خارجه، در شغل جدیدش (معاونت عربی آفریقای وزارت خارجه) بود. همچنین با آقای عراقچی، معاون وزیر خارجه، دیدار کردم. بررسی مسائل منطقه و اینکه چگونه بر لبنان تأثیر میگذارند، همیشه مفید و سازنده بوده و البته فرصتی برای من بود تا درباره عمق مسائل مرتبط با ثبات شکننده لبنان صحبت کرده و نیز پیامهایی پیرامون نگرانیهایمان درباره ثبات این کشور را ارائه کنم.
شما همچنین هدایت مأموریت مشترک سازمان ملل در سوریه را نیز برعهده داشتید. کدام یک از این دو کار سختتر بود؟ هدایت مأموریت مشترک سازمان ملل و سازمان منع تسلیحات شیمیایی یا هماهنگ کننده ویژه در امور لبنان؟ کدامیک سختتر است و چرا؟
این مقایسه سختی است زیرا مأموریت مشترک قبلا سابقهای نداشت و فکر نمیکنم که در آینده چنین مأموریتی انجام شود. این مأموریت تحت یک قطعنامه شورای امنیت و بر اساس یک ضربالاجل سخت و شخص انجام گرفت و طی آن تسلیحات شیمیایی در کشوری که دچار جنگ بود برداشته و نابود شد. این مأموریت منحصر بفرد، یک ضرورت و یک باید بود و من همیشه باور دارم که کمکی کوچک و در عین حال توانبخش به صلح و امنیت منطقه بود. مسأله لبنان البته درباره پیچیدگیهای سیاسی، چالشهای اجتماعی-اقتصادی و نیز درباره پیشبینی سناریوهایی برای موفقیتهای توانافزای آتی است. فکر میکنم مقایسه بین این دو کار سخت باشد – یکی از آنها مأموریتی مقید به زمان بود اما دیگری مأموریتی ادامهدار، در حال تغییر، و یک سناریوی سیاسی، اقتصادی اجتماعی و امنیتی در حال تکامل است. بنابراین هر دوی آنها به یک اندازه مهم بوده اما از نقطهنظر زمانی دارای تفاوت هستند.
چرا به شما «بانوی آهنین» میگویند؟
بانوی آهنین عنوانی است که رانندگان سوری من در دوران مأموریت نابودی تسلیحات شیمیایی به من دادند زیرا جرأت مرا تحسین میکردند. میدانید، وقتی مأموریتی دارید که از خودتان مهمتر است، وقتی وظیفه دارید، وظیفهای برای مراقبت، جسمتان میتواند ساعتها ادامه دهد. من از نیویورک و از طریق بیروت به دمشق میرفتم، سپس به لاذقیه رفته و از آنجا به طرطوس برگشته و باز به دمشق میرفتم؛ رانندگان سوری متعجب زده میشدند که چگونه میتوانم این کار را انجام دهم، دو چیز بود: مقامات سوری مرا «مردتر از مردها» مینامیدند، این یک مقایسه جنسیتی بود. و رانندگان نیز میگفتند که من «بانوی آهنین» هستم زیرا اساسا نمیخوابیدم؛ اما زمانی برای خواب نیز نداشتم زیرا همانگونه که همیشه گفتهام، عقربهها در حال حرکت هستند. این لقب از اینجا ناشی شده. فکر میکنم که ارتباطی با سبک و شیوه من ندارد بلکه به نظم و انضباط من مرتبط است.
سختترین کاری که به عنوان یک دیپلمات انجام دادهاید چیست؟
پاسخ به این سؤال سخت است. سختی با سطح تجربهای که دارید سنجیده میشود. رفته رفته که بالغتر میشوید، تجربه کسب میکنید، از اشتباهات یا قضاوتهای نادرستتان درس میگیرد، تعریفتان از سختی نیز تغییر میکند. میدانم که از جهان بیرون، نابودی تسلیحات شیمیایی اعلام شده سوریه یقینا یکی از چالشبرانگیزترین کارها است، و معتقدم که چنین نیز بود. با این حال، دیگر مأموریتها نیز شامل زمانی که در نیویورک به عنوان دستیار دبیر کل، نقش ارشدی در سیستم جهانی داشتم، سخت است. اما فکر میکنم زمانی که شور و شوق و اعتقاد دارید که مسیرتان درست است، بر سختیها غلبه میکنید. بنابراین، شاید جوابی به سؤال شما نمیدهم اما اهمیتی به اینکه چه چیزی سخت است و چه چیزی نیست نمیدهم. همیشه سعی کردهام راهحلها را شناسایی کنم و تلاش داشتهام که قلب و ذهن خودم را، – اول ذهنم را – اما با شور و علاقه برای ایجاد چارچوبی جدید اختصاص دهم. فکر میکنم که اصول و اعتقاد به سیستم ارزشها بسیار مهم هستند. و این امر می تواند شما را از تردید به خودتان محافظت کرده و به گونهای آگاهانه هدایتتان کند تا در برابر فشارها ایستادگی کنید.
شیرینترین خاطرهای که از فعالیت در لبنان داشتهاید چیست؟
خوب، هنوز این کار را ترک نکردهایم. فکر میکنم خاطرات زمانی پدید میآیند که کاری را ترک میکنید. من از دیداری که در عرسال با ژان قهوهچی، فرمانده ارتش؛ و سمیر مقبل وزیر دفاع، که معاون نخستوزیر نیز است، داشتم بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. همچنین بازدیدی که از یک سکونتگاه غیررسمی آوارگان سوری داشتم نیز مرا تحت تأثیر قرار داد، آنها هیچ چیز نداشتند اما خواستههای بسیار کمی مطرح میکردند و نیاز به حمایت ما داشتند. همچنین در دیدار از یک اردوگاه آوارگان فلسطینی نیز تحت تأثیر قرار گرفتم. اخیر به عینالحلوه رفتم. در آنجا آوارگان خواهان شغل، آموزش، فرصتهای بهتر بودند. اینها خاطرات کاری هستند. اما بهترین خاطرات شخصیام زمانی است که فرصت مییابم با فرزندانم باشم، آنها را به مدرسه ببریم یا از مدرسه بیاورمشان؛ به دخترم کمک کنم که به کلاس تنیس برود، سعی میکنم که تعادل را برقرار کرده و زمانهایی که نیستم را جبران کنم.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *