سیانور را به خودش نخورانیم؟!
ساختن فیلم سیاسی کار دشواری است آن هم در کشوری که وقایع و اتفاقات سیاسی آن نه تنها کم نیست بلکه بسیار است.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از اتاق خبر 24، فیلم سیاسی در ایران و پس از انقلاب شاید سابقه خوب و درخشانی نداشته باشد، همانند فیلم های با ژانر دفاع مقدس که عزیزان کارگردان، تهیه کننده و از همه بیشتر متولیان امور سینمایی کشور از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معاونت سینمایی وزارت ارشاد و دیگران به آن بی مهری می کنند.
این جمله آدم را یاد نام یکی از فیلم های سینمایی می اندازد؛« آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»
از آن دست فیلم ها بسیار ساخته شده و اگر سیاست های سینمایی وزارت ارشاد به همینگونه پیش برود، باز هم ادامه خواهد داشت و در عوض سینمای دفاع مقدس و سیاسی انقلابی ما که از سوژه و داستان های واقعی و سناریو، پربار است، به پستوها می رود و نسل به نسل می گذرد و آنگاه به فراموشی سپرده می شود.
در جشنواره فیلم فجر سال گذشته (1394) از آن همه فیلم سینمایی راه یافته به جشنواره شاید بتوان تنها سه فیلم را با تم سیاسی انقلابی تعریف کرد.
بادیگارد ساخته ابراهیم حاتمی کیا، سیانور ساخته بهروز شعیبی و امکان مینا ساخته کمال تبریزی.
بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا هر چند در جشنواره با اقبال داوران روبرو نشد اما مردم بی توجهی آنها را جبران کردند و حتی در فروش خود در اکران عمومی فروش میلیاردی داشت.
ضمن این که هر چه باشد ابراهیم حاتمی کیا کارگردان مشهور و معروفی است که اگر هم با کم لطفی و کم توجهی برخی روبرو شود، مردم را نمی توان از فیلم های او جدا کرد.
اما کمال تبریزی که تازه ترین ساخته اش امکان مینا است و اکران هم شده است، همانند حاتمی کیا نام آشناست، کافی است در کارنامه چنین کارگردانانی یک فیلم قابل توجه که برای مردم هم جالب و جذاب بوده است باشد، تا فیلم های دیگر هم خوب فروش برود، اما مردم از اینگونه کارگردان ها توقع بیشتری هم دارند.
و اما از میان این سه تفنگدار فیلم های سیاسی انقلابی در جشنواره فیلم فجر سال گذشته، بهروز شعیبی از همه تازه کارتر است. او سال گذشته با فیلم «سیانور» دومین ساخته خود را به جشنواره و هیأت داوران عرضه کرد، اما علیرغم ویژگی های خوب این فیلم سینمایی با داستانی سیاسی، بی مهری و بی توجهی دامن این فیلم را گرفت.
شاید هنگامی که درباره فیلم سیاسی صحبت می شود، ذهن ها به سوی فیلم هایی همچون «شب روی شیلی»،«ترور» یا «همه مردان رئیس جمهور» و بسیاری نمونه های دیگر می رود، که البته اگر چنین باشد اتفاق خوبی است که نشان می دهد مردم نسبت به فضای فیلم های سیاسی توجه دارند و حساس هستند، به همین خاطر است که می گوییم در زمینه ساخت فیلم های سیاسی پس از انقلاب کم کاری شده است.
شاید بتوان یک نمونه از فیلم های سیاسی که تاکنون ساخته شده است، مانند سیانور دانست البته سیانور بسیار خوش ساخت تر و قوی تر از فیلمی است که نام می بریم.
در سال 1364 و در بحبوحه جنگ بود که فیلمی در سینماها اکران شد با نام «بایکوت» اگر از این فیلم خوشتان آمده باشد، فیلم سینمایی سیانور که به تازگی اکران خود را آغاز کرده است شما را بیشتر از آنچه تصورش را بکنید تحت تأثیر قرار خواهد داد.
این فیلم هم از لحاظ داستان و محتوا و هم از لحاظ فنی به ویژه صحنه ها یا لوکیشن تا آنجا که توانسته به واقعیت نزدیک شده است.
فضای فیلم به گونه ای است که به بیننده یک حس خاص قرار گرفتن در فضای فیلم دست می دهد که چنین اتفاقی موفقیت کمی نیست.
اما داستان فیلم به زمان پیش از انقلاب باز می گردد زمانی که سازمان مجاهدین خلق با تغییر ایدئولوژی خود، اسلام را کنار گذاشته و به کمونیست روی می آورد.
اما در بین این چرخش اتفاقات زیادی می افتد که البته در تاریخ سیاه این گروهک تروریستی ثبت شده است، اما بازگویی و بازبینی آن در فیلم سینمایی یا تلویزیون می تواند درک مخاطب و بیننده را آسان تر کند و تأثیر بهتر و موفق تری داشته باشد.
سازمان منافقین در آن سال ها که راه بیراهه خود را هر چه بیشتر از صراط مستقیم کج کرد، به زبان ساده می آید، اما در این چرخش اتفاقاتی را باعث شد که تنها بخشی از آن در سیانور به تصویر کشیده شده است.
سازمان منافقین با ارتدادی که مرتکب شده بود، باعث شد تا بسیاری از اعضای آن که نمی خواستند عقاید مذهبی خود را به یک ایدئولوژی بی خدایی تبدیل کنند، از سازمان بریدند.
یکی از آن افرادی که در کادر رهبری این سازمان هم قرار داشت، مجید شریف واقفی بود. اگر به خاطرتان بیاید، نام دانشگاه شریف از نام این عضو بریده از سازمان منافقین گرفته شده است.
ماجرای تغییر ایدئولوژی سازمان و کناره گیری افرادی همچون شریف واقفی در فیلم سیانور به خوبی بازسازی و نشان داده شده است.
مجید شریف واقفی پس از آن که همه ارتباطات خود را با سازمان قطع می کند، از سوی رهبران آن هم بایکوت می شود و هم تهدید، نقشه ترور او با فریب همراه بود، او را به بهانه مذاکره به سهراه بوذرجمهرینو کشاندند.
مجید شریف واقفی از سوی همرزمان سابق خود به خاطر عقاید اسلامی ترور شد.
سیانور به مسائل دیگر سازمان و نوع برخورد رژیم با آن هم اندکی می پردازد. ساواک برخوردی بسیار خشن و تند با آنها دارد.
در فیلم مأمور عالیرتبه ساواک از اعدام های گسترده اعضای سازمان به دست رژیم شاه می گوید که حقیقت است
اهمیت این فیلم در اینجاست که سازمان تروریستی منافقین اکنون به خاطر برخی تحرکاتی که در داخل و خارج انجام داده است، سعی دارد تا با اتفاقاتی که افتاد خود را مظلوم جلوه دهد.
انتشار فایل صوتی یکی از روحانیون در سایت او، برگزاری نشست های این سازمان در پاریس و دیدارهای اعضا و سرکردگان این سازمان تروریستی و جنایتکار با شخصیت ها و مسئولین سیاسی کشورهای عربی غربی پروژه ای است که برای تبرئه آنها بکار گرفته شده است.
فیلم سینمایی سیانور با خوش ساختی خود تنها بخش کوچکی از دوران سیاه و تاریک این سازمان تروریستی را به نمایش می گذارد که در جای خود به خاطر خالی بودن پیمانه تولید فیلم سینمایی کشور از چنین موضوعاتی، دانه ای گندم مرغوب در میان گندم های آفت زده است.
اگر به داد چنین دانه هایی نرسیم آن ها هم آفت زده خواهند شد.
به تماشای فیلم سینمایی سیانور بروید نه برای این که این فیلم فروش کند، یا کارگردان و تهیه کننده آن ضرر نکنند که این بخش به خاطر ساخت چنین فیلمی در رده چندم است، بلکه برای آگاهی از حقیقت و واقعیت باید چنین فیلم هایی ساخته شود.
فیلم سیانور، یک فیلم سیاسی انقلابی است، نیازمند حمایت است. عوامل آن هم مانند برخی دیگر با فضا سازی و جو سازی آشنایی ندارند تا آن را بر سر زبان ها بیندازند.
اکنون زمان دیده شدن چنین فیلمی است. سیانور را به خودش نخورانیم.
انتهای پیام/
این جمله آدم را یاد نام یکی از فیلم های سینمایی می اندازد؛« آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»
از آن دست فیلم ها بسیار ساخته شده و اگر سیاست های سینمایی وزارت ارشاد به همینگونه پیش برود، باز هم ادامه خواهد داشت و در عوض سینمای دفاع مقدس و سیاسی انقلابی ما که از سوژه و داستان های واقعی و سناریو، پربار است، به پستوها می رود و نسل به نسل می گذرد و آنگاه به فراموشی سپرده می شود.
در جشنواره فیلم فجر سال گذشته (1394) از آن همه فیلم سینمایی راه یافته به جشنواره شاید بتوان تنها سه فیلم را با تم سیاسی انقلابی تعریف کرد.
بادیگارد ساخته ابراهیم حاتمی کیا، سیانور ساخته بهروز شعیبی و امکان مینا ساخته کمال تبریزی.
بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا هر چند در جشنواره با اقبال داوران روبرو نشد اما مردم بی توجهی آنها را جبران کردند و حتی در فروش خود در اکران عمومی فروش میلیاردی داشت.
ضمن این که هر چه باشد ابراهیم حاتمی کیا کارگردان مشهور و معروفی است که اگر هم با کم لطفی و کم توجهی برخی روبرو شود، مردم را نمی توان از فیلم های او جدا کرد.
اما کمال تبریزی که تازه ترین ساخته اش امکان مینا است و اکران هم شده است، همانند حاتمی کیا نام آشناست، کافی است در کارنامه چنین کارگردانانی یک فیلم قابل توجه که برای مردم هم جالب و جذاب بوده است باشد، تا فیلم های دیگر هم خوب فروش برود، اما مردم از اینگونه کارگردان ها توقع بیشتری هم دارند.
و اما از میان این سه تفنگدار فیلم های سیاسی انقلابی در جشنواره فیلم فجر سال گذشته، بهروز شعیبی از همه تازه کارتر است. او سال گذشته با فیلم «سیانور» دومین ساخته خود را به جشنواره و هیأت داوران عرضه کرد، اما علیرغم ویژگی های خوب این فیلم سینمایی با داستانی سیاسی، بی مهری و بی توجهی دامن این فیلم را گرفت.
شاید هنگامی که درباره فیلم سیاسی صحبت می شود، ذهن ها به سوی فیلم هایی همچون «شب روی شیلی»،«ترور» یا «همه مردان رئیس جمهور» و بسیاری نمونه های دیگر می رود، که البته اگر چنین باشد اتفاق خوبی است که نشان می دهد مردم نسبت به فضای فیلم های سیاسی توجه دارند و حساس هستند، به همین خاطر است که می گوییم در زمینه ساخت فیلم های سیاسی پس از انقلاب کم کاری شده است.
شاید بتوان یک نمونه از فیلم های سیاسی که تاکنون ساخته شده است، مانند سیانور دانست البته سیانور بسیار خوش ساخت تر و قوی تر از فیلمی است که نام می بریم.
در سال 1364 و در بحبوحه جنگ بود که فیلمی در سینماها اکران شد با نام «بایکوت» اگر از این فیلم خوشتان آمده باشد، فیلم سینمایی سیانور که به تازگی اکران خود را آغاز کرده است شما را بیشتر از آنچه تصورش را بکنید تحت تأثیر قرار خواهد داد.
این فیلم هم از لحاظ داستان و محتوا و هم از لحاظ فنی به ویژه صحنه ها یا لوکیشن تا آنجا که توانسته به واقعیت نزدیک شده است.
فضای فیلم به گونه ای است که به بیننده یک حس خاص قرار گرفتن در فضای فیلم دست می دهد که چنین اتفاقی موفقیت کمی نیست.
اما داستان فیلم به زمان پیش از انقلاب باز می گردد زمانی که سازمان مجاهدین خلق با تغییر ایدئولوژی خود، اسلام را کنار گذاشته و به کمونیست روی می آورد.
اما در بین این چرخش اتفاقات زیادی می افتد که البته در تاریخ سیاه این گروهک تروریستی ثبت شده است، اما بازگویی و بازبینی آن در فیلم سینمایی یا تلویزیون می تواند درک مخاطب و بیننده را آسان تر کند و تأثیر بهتر و موفق تری داشته باشد.
سازمان منافقین در آن سال ها که راه بیراهه خود را هر چه بیشتر از صراط مستقیم کج کرد، به زبان ساده می آید، اما در این چرخش اتفاقاتی را باعث شد که تنها بخشی از آن در سیانور به تصویر کشیده شده است.
سازمان منافقین با ارتدادی که مرتکب شده بود، باعث شد تا بسیاری از اعضای آن که نمی خواستند عقاید مذهبی خود را به یک ایدئولوژی بی خدایی تبدیل کنند، از سازمان بریدند.
یکی از آن افرادی که در کادر رهبری این سازمان هم قرار داشت، مجید شریف واقفی بود. اگر به خاطرتان بیاید، نام دانشگاه شریف از نام این عضو بریده از سازمان منافقین گرفته شده است.
ماجرای تغییر ایدئولوژی سازمان و کناره گیری افرادی همچون شریف واقفی در فیلم سیانور به خوبی بازسازی و نشان داده شده است.
مجید شریف واقفی پس از آن که همه ارتباطات خود را با سازمان قطع می کند، از سوی رهبران آن هم بایکوت می شود و هم تهدید، نقشه ترور او با فریب همراه بود، او را به بهانه مذاکره به سهراه بوذرجمهرینو کشاندند.
مجید شریف واقفی از سوی همرزمان سابق خود به خاطر عقاید اسلامی ترور شد.
سیانور به مسائل دیگر سازمان و نوع برخورد رژیم با آن هم اندکی می پردازد. ساواک برخوردی بسیار خشن و تند با آنها دارد.
در فیلم مأمور عالیرتبه ساواک از اعدام های گسترده اعضای سازمان به دست رژیم شاه می گوید که حقیقت است
اهمیت این فیلم در اینجاست که سازمان تروریستی منافقین اکنون به خاطر برخی تحرکاتی که در داخل و خارج انجام داده است، سعی دارد تا با اتفاقاتی که افتاد خود را مظلوم جلوه دهد.
انتشار فایل صوتی یکی از روحانیون در سایت او، برگزاری نشست های این سازمان در پاریس و دیدارهای اعضا و سرکردگان این سازمان تروریستی و جنایتکار با شخصیت ها و مسئولین سیاسی کشورهای عربی غربی پروژه ای است که برای تبرئه آنها بکار گرفته شده است.
فیلم سینمایی سیانور با خوش ساختی خود تنها بخش کوچکی از دوران سیاه و تاریک این سازمان تروریستی را به نمایش می گذارد که در جای خود به خاطر خالی بودن پیمانه تولید فیلم سینمایی کشور از چنین موضوعاتی، دانه ای گندم مرغوب در میان گندم های آفت زده است.
اگر به داد چنین دانه هایی نرسیم آن ها هم آفت زده خواهند شد.
به تماشای فیلم سینمایی سیانور بروید نه برای این که این فیلم فروش کند، یا کارگردان و تهیه کننده آن ضرر نکنند که این بخش به خاطر ساخت چنین فیلمی در رده چندم است، بلکه برای آگاهی از حقیقت و واقعیت باید چنین فیلم هایی ساخته شود.
فیلم سیانور، یک فیلم سیاسی انقلابی است، نیازمند حمایت است. عوامل آن هم مانند برخی دیگر با فضا سازی و جو سازی آشنایی ندارند تا آن را بر سر زبان ها بیندازند.
اکنون زمان دیده شدن چنین فیلمی است. سیانور را به خودش نخورانیم.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *