زندان باعث عبرتم نشد/ افت داشت از دو بچه سوسول حرف بخوریم
من زندان رفتم اما یک درگیری منجر به قتل کاری کرد که هنوز در زندان هستم.زندان مایه عبرت من نبود.
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ،خسرو 31 ساله متهم به مشارکت در قتل پسر 31 سالهای به نام مجید در پارک دوکوهه در شرق تهران است. او همراه دوستش حمید پسر جوان را با ضربات چاقو به قتل رساندهاند. گفتوگویی را با این متهم در مورد شب جنایت انجام دادیم که میخوانید.
سابقهدار هستی؟
چند سابقه شرارت دارم و سال 90 نیز به اتهام معاونت در قتل پسر جوانی دستگیر شدم که یک سال بعد آزاد شدم.
چگونه مرتکب قتل شدی؟
قتل را من انجام ندادم. دوستم علی مرتکب قتل شده بود و من نقشی در ارتکاب آن جنایت نداشتم. دوستم برسر موادمخدر با مقتول درگیری داشت. روز حادثه مقتول به خانه علی آمد و دوباره سر هزینه مواد درگیر شدند. علی، او را خفه کرد و بعد جسد را میان فرش پیچید و با هم جسد را به بیرون خانه برده و اطراف شهر رها کردیم.
چگونه نقشهتان لو رفت؟
4 ماه بعد شناسایی و دستگیر شدیم. پلیس متوجه شد ما آخرین بار با مقتول دیده شده بودیم.
چه شد از زندان آزاد شدید؟
یک سال بعد معلوم شد من نقشی در جنایت ندارم به همین خاطر آزاد شدم و علی هم توانست اردیبهشت امسال از خانواده مقتول رضایت بگیرد و آزاد شود.
بعد از آزادی با علی ارتباط داشتی؟
او دوست من بود وقتی آزاد شد سراغم آمد و تا قبل از دستگیری همیشه باهم بودیم.
4 ماه بعد از آزادی دوستت دوباره مرتکب قتل شدید؟
من قتل را انجام ندادم و فقط در درگیری بودم.
همیشه قتل انجام ندادی و فقط در درگیری بودی؟
دروغ ندارم بگویم.آن شب علی قتل را انجام داد.
از شب حادثه بگو؟
پنجشنبه بود که من با دوستم به پارک دوکوهه رفتیم. آنجا پاتوق ما بود و همیشه درآنجا میچرخیدیم. آن روز دو پسر جوان همراه دختری به آنجا آمده و مشغول تفریح بودند. ابتدا به آنها توجه نکردیم اما چندبار از جلوی ما رد شدند.
بعد چه شد؟
یکی دوبار چشم تو چشم شدیم و بد نگاه میکردند. علی به آنها اعتراض کرد که چرا نگاه میکنند و درگیر شد. آنها از پیش ما رفتند و دختر جوان را سوار خودرو کردند. فکر کردم دعوا تمام شده اما آنها با یک نیمچه آمدند و دوباره درگیر شدیم. دیگر اعصابمان خرد شده بود و ماهم درگیر شدیم. ابتدا آنها من و علی را مجروح کردند. دوستم نیز با چاقویی که همراهش بود ضربهای به مقتول زد. وقتی پسر جوان غرق در خون روی زمین افتاد از ترس فرار کردیم.
کجا فرار کردید؟
از پارک بیرون آمدیم و به خیابان رفتیم. هر دو دچار خونریزی شده بودیم، به همین خاطر به بیمارستان رفتیم.
چه زمانی متوجه قتل پسر جوان شدید؟
ساعت 12 شب بود که درگیر شدیم و هشت صبح وقتی ماموران به بیمارستان آمدند و ما را دستگیر کردند متوجه شدیم او جانش را از دست داده است.
انگیزهتان فقط نگاه بود؟
به خاطر نگاه کردن قتل رخ داد وگرنه ما بعد از قتل اول میترسیدیم نزاع کنیم.
اگر میترسیدید چرا دوباره قتل انجام دادید؟
خلاف ما فروش موادمخدر بود. البته قبل از قتل اول، اما نمیدانم چرا علی درگیر شد و من به هواخواهی او وارد دعوا شدم.
کسی نبود مانع قتل شود؟
تمام این ماجرا در سه دقیقه اتفاق افتاد. درست است که ما مقصر شروع دعوا بودیم اما اول آنها با خود چاقو آوردند و کسی نتوانست میانجیگری کند.
اگر گذشت میکردید چه میشد؟
آنجا پاتوق ما بود و همه حتی نگهبان پارک ما را میشناسد برای ما بد است که از دو پسر سوسول حرف یا کتک بخوریم.
اما همین خودبینی باعث شد به زندان بروید
قبول دارم و فکر کنم این بار زودتر از پنج سال آزاد نشوم، چرا که آزادی قبلیام هم مشروط بود.
چرا پس از قتل اول همچنان به ارتباطت با علی ادامه دادی؟
من برای اینکه خودم را بزرگ جلوه دهم همیشه با علی میپریدم و این اتفاق باعث شد بهترین سالهای عمرم را به زندان بروم. فکر میکنم چند سالی را در زندان بمانم. تنها خلاف من شرارت بود اما برای بار دوم معاونت در ارتکاب قتل در پروندهام ثبت شد. من دو بار به علی کمک کردم تا جان کسی را بگیریم.
حرف آخر...
اگر بگویم که توبه کردم و پشیمانم کسی باور نمیکند چرا که دوبار در ارتکاب قتل همکاری داشتم. اما سعی میکنم زندگی بهتری داشته باشم و برای بزرگ نشان دادن خودم دیگر کورکورانه حرف کسی را گوش ندهم. چون این دو اشتباه زندگی من را نابود کرد.
به گزارش میزان متهمان این پرونده به زودی در دادگاه کیفری محاکمه می شوند.
سابقهدار هستی؟
چند سابقه شرارت دارم و سال 90 نیز به اتهام معاونت در قتل پسر جوانی دستگیر شدم که یک سال بعد آزاد شدم.
چگونه مرتکب قتل شدی؟
قتل را من انجام ندادم. دوستم علی مرتکب قتل شده بود و من نقشی در ارتکاب آن جنایت نداشتم. دوستم برسر موادمخدر با مقتول درگیری داشت. روز حادثه مقتول به خانه علی آمد و دوباره سر هزینه مواد درگیر شدند. علی، او را خفه کرد و بعد جسد را میان فرش پیچید و با هم جسد را به بیرون خانه برده و اطراف شهر رها کردیم.
چگونه نقشهتان لو رفت؟
4 ماه بعد شناسایی و دستگیر شدیم. پلیس متوجه شد ما آخرین بار با مقتول دیده شده بودیم.
چه شد از زندان آزاد شدید؟
یک سال بعد معلوم شد من نقشی در جنایت ندارم به همین خاطر آزاد شدم و علی هم توانست اردیبهشت امسال از خانواده مقتول رضایت بگیرد و آزاد شود.
بعد از آزادی با علی ارتباط داشتی؟
او دوست من بود وقتی آزاد شد سراغم آمد و تا قبل از دستگیری همیشه باهم بودیم.
4 ماه بعد از آزادی دوستت دوباره مرتکب قتل شدید؟
من قتل را انجام ندادم و فقط در درگیری بودم.
همیشه قتل انجام ندادی و فقط در درگیری بودی؟
دروغ ندارم بگویم.آن شب علی قتل را انجام داد.
از شب حادثه بگو؟
پنجشنبه بود که من با دوستم به پارک دوکوهه رفتیم. آنجا پاتوق ما بود و همیشه درآنجا میچرخیدیم. آن روز دو پسر جوان همراه دختری به آنجا آمده و مشغول تفریح بودند. ابتدا به آنها توجه نکردیم اما چندبار از جلوی ما رد شدند.
بعد چه شد؟
یکی دوبار چشم تو چشم شدیم و بد نگاه میکردند. علی به آنها اعتراض کرد که چرا نگاه میکنند و درگیر شد. آنها از پیش ما رفتند و دختر جوان را سوار خودرو کردند. فکر کردم دعوا تمام شده اما آنها با یک نیمچه آمدند و دوباره درگیر شدیم. دیگر اعصابمان خرد شده بود و ماهم درگیر شدیم. ابتدا آنها من و علی را مجروح کردند. دوستم نیز با چاقویی که همراهش بود ضربهای به مقتول زد. وقتی پسر جوان غرق در خون روی زمین افتاد از ترس فرار کردیم.
کجا فرار کردید؟
از پارک بیرون آمدیم و به خیابان رفتیم. هر دو دچار خونریزی شده بودیم، به همین خاطر به بیمارستان رفتیم.
چه زمانی متوجه قتل پسر جوان شدید؟
ساعت 12 شب بود که درگیر شدیم و هشت صبح وقتی ماموران به بیمارستان آمدند و ما را دستگیر کردند متوجه شدیم او جانش را از دست داده است.
انگیزهتان فقط نگاه بود؟
به خاطر نگاه کردن قتل رخ داد وگرنه ما بعد از قتل اول میترسیدیم نزاع کنیم.
اگر میترسیدید چرا دوباره قتل انجام دادید؟
خلاف ما فروش موادمخدر بود. البته قبل از قتل اول، اما نمیدانم چرا علی درگیر شد و من به هواخواهی او وارد دعوا شدم.
کسی نبود مانع قتل شود؟
تمام این ماجرا در سه دقیقه اتفاق افتاد. درست است که ما مقصر شروع دعوا بودیم اما اول آنها با خود چاقو آوردند و کسی نتوانست میانجیگری کند.
اگر گذشت میکردید چه میشد؟
آنجا پاتوق ما بود و همه حتی نگهبان پارک ما را میشناسد برای ما بد است که از دو پسر سوسول حرف یا کتک بخوریم.
اما همین خودبینی باعث شد به زندان بروید
قبول دارم و فکر کنم این بار زودتر از پنج سال آزاد نشوم، چرا که آزادی قبلیام هم مشروط بود.
چرا پس از قتل اول همچنان به ارتباطت با علی ادامه دادی؟
من برای اینکه خودم را بزرگ جلوه دهم همیشه با علی میپریدم و این اتفاق باعث شد بهترین سالهای عمرم را به زندان بروم. فکر میکنم چند سالی را در زندان بمانم. تنها خلاف من شرارت بود اما برای بار دوم معاونت در ارتکاب قتل در پروندهام ثبت شد. من دو بار به علی کمک کردم تا جان کسی را بگیریم.
حرف آخر...
اگر بگویم که توبه کردم و پشیمانم کسی باور نمیکند چرا که دوبار در ارتکاب قتل همکاری داشتم. اما سعی میکنم زندگی بهتری داشته باشم و برای بزرگ نشان دادن خودم دیگر کورکورانه حرف کسی را گوش ندهم. چون این دو اشتباه زندگی من را نابود کرد.
به گزارش میزان متهمان این پرونده به زودی در دادگاه کیفری محاکمه می شوند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *