بوی تعفن فساد از کلینتون تا ترامپ
رسوایی های حاکمیتی در آمریکا پایانی ندارد و هر بار ماجرایی از یک فساد این رژیم رو می شود. بماند که تعداد این مفاسد آنقدر زیاد است که هر از گاهی نمونه هایی از آن آشکار می شود.
به گزارش گروه بین الملل ، 18 سال پیش بود که ماجرای رسوایی اخلاقی بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا افشا شد و یک رسوایی برای سیستم حکومتی این کشور به بار آورد. آبرو ریزی که سال ها سوژه و خوراک رسانه های آمریکایی و غیر آمریکایی شد.
روزنامه ها و رسانه های آمریکایی تا مدت ها ماجرای بیل کلینتون و مونیکا لویسنکی را پاورقی چند قسمتی خود کردند و از آن رسوایی کتاب هم نوشته شد.
این ماجرای رسوایی، مدت زمان طولانی مردم آمریکا و حتی دیگر کشورها را سرگرم خود ساخته بود. انگار در آن مقطع قرار بود تا ماجرای رسوایی بیل کلینتون همگان را سرگرم کند.
رئیس جمهوری آمریکا با منشی مخصوص خود ارتباط نامشروع برقرار کرد و این رابطه پس از مدت زمانی لو رفت و باعث شد تا یک پرونده جنجالی در آمریکا شکل بگیرد.
بیل کلینتون چهل و دومین رئیس جمهوری آمریکا از حزب دموکرات، در تلویزیون به داشتن رابطه خارج از عرف با مونیکا لوینسکی یکی از کارکنان کاخ سفید اعتراف کرد.
کار به دادگاه و دادستان ویژه هم کشیده شد. کلینتون ابتدا این رابطه را انکار کرد، اما با افشای مدارک غیر قابل انکار و شهادت مونیکا لوینسکی، سرانجام در مقابل دوربینهای تلویزیون به گناه خود اعتراف و از مردم آمریکا عذرخواهی کرد.
بیل کلینتون به عنوان رئیس جمهوری آمریکا به خاطر این فساد بزرگ که یک رسوایی برای سیستم حکومت آمریکا بود از ریاست خود برکنار نشده و تا پایان دوره در این مقام باقی ماند.
دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در آمریکا همواره دولت این کشور را در دست داشتند و معمولا یک دوره نامزد دموکرات و دوره دیگر نامزد جمهوری خواه رئیس جمهور می شود.
رقابت میان این دو حزب هیچگاه در سلامت برگزار نشده است، افشای مسائل خصوصی که معمولاً هم به روابط خارج از عرف و چارچوب گفته می شود و در فرهنگ ما روابط نامشروع نام دارد، دستاویزی برای نامزدها و احزاب وابسته به آن است تا یکدیگر را تخریب کنند و از آراء رقیب بکاهند.
چنین اقداماتی حتی به مسائل خانوادگی هم کشیده می شود به گونه ای که حتی اختلافات میان نامزدهای انتخاباتی و همسرانشان یا فرزندانشان هم به عرصه افشاگری رقابت های انتخاباتی کشیده می شود.
هیلاری کلینتون همسر بیل کلینتون از حزب دموکرات و دونالد ترامپ از حزب جمهوری خواه دو نامزد نهایی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هستند که یک ماه دیگر برگزار خواهد شد.
تاکنون که پرونده همسر هیلاری تأثیر آنچنانی در نظر رأی دهندگان نداشته است و نظر سنجی های انجام شده نشان می دهد که نامزد دموکرات ها از نامزد جمهوری خواهان جلوتر است. البته او 8 سال پیش یکی از رقبای هم حزبی باراک اوباما بود که از چرخه رقابت حذف شد.
اما مردم آمریکا چرا اینگونه هستند و هیچ واکنشی نسبت به شرایطی که در میان روسای جمهوری خود وجود دارد یا در صحنه رقابت های انتخاباتی به وجود می آید و اخبار رسوایی های فجیع و کثیفی منتشر می شود، تنها نظاره گر هستند؟
پاسخ این شبهه و پرسش را خود آمریکایی ها داده اند، «یان بروما» استاد دموکراسی، حقوق بشر و روزنامه نگاری در کالج آمریکایی «بارد»، مقاله ای را در سایت «پراجکت سیندیکیت» منتشر کرده و در آن نوشته است؛ مشکل این است که بسیاری از رأی دهندگان رقت انگیر، نسبتاً بی سواد هستند. این باعث می شود اظهارنظرهای کلینتون در نگاه آنها مغرورانه به نظر برسد. افسوس اصلی این است که ایالات متحده بیش از اندازه، مردم نسبتاً بی سواد دارد. در میان کشورهای توسعه یافته، ایالات متحده از نظر سواد، دانش عمومی و علم در رتبه های پایین قرار دارد. ژاپن، کره جنوبی، هلند، کانادا و روسیه به طور مداوم رتبه های بالاتری نسبت به آمریکا به دست می آورند. این حداقل نتیجه رها کردن بیش از حد آموزش و پرورش به بازار است؛ کسانی که پول دارند به تحصیلات عالی دست پیدا می کنند و کسانی که ابزار و پول کافی ندارند از تحصیلات بالاتر محروم می مانند.»
البته این بخشی از شرایطی است که مردم آمریکا دارند، بخش مهم دیگری هم وجود دارد و آن رسانه هایی است که مستقیم بر روی نظر مردم تأثیر می گذارد.
مردم آمریکا به شدت تحت تأثیر رسانه های آمریکا هستند به گونه ای که ذهن و فکر آنها با خوراک رسانه ای شکل گرفته است. بی سوادی که یان بروما استاد دانشگاه از آن نام برده از یک سو و نقش تأثیر گذار رسانه های آمریکایی از سوی دیگر از مردم این کشور یک جامعه خنثی، بی تأثیر و فریب خورده که شستشوی مغزی شده، ساخته است که حتی در زمینه مسائل داخلی نمی تواند یک تصمیم و نظر بر اساس دیدگاه خود بگیرد و به آن رأی بدهد.
سیستم اگر تصمیم بگیرد که حتی یک رئیس جمهور فاسد بر سر کار باقی بماند، مردم هیچ کاری نمی توانند انجام بدهند و باید او را تا پایان دوره تحمل کنند، و در زمانی دیگر، هنگامی که همان سیستم تشخیص می دهد که ریاست برای جان اف کندی کافی است، او را ترور می کند و از میان بر می دارد. او تنها 3 سال رئیس جمهور آمریکا بود و در سال 1963 ترور شد و هیچوقت هم روشن نشد که تروریسم و آمر و عامل آن که بود!
و اکنون که بازار رقابت فاسد انتخاباتی در آمریکا با افشاگری های اخلاقی از یکدیگر داغ شده است، بار دیگر رسوایی بیل کلینتون در ذهن تداعی می شود. رئیس جمهوری که با توجه به آن فساد در مسند قدرت باقی ماند و حتی استعفا هم نکرد.
اکنون دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواهان با یک رسوایی سنگین روبرو است. او که از زمان رقابت های انتخاباتی با حاشیه های زیادی همراه بوده است، یک ماجرای سنگین و کثیف تر از بقیه در کارنامه خود دارد که از چشم خبرنگاران و رسانه های آمریکا پنهان نمانده و خوراک خوبی هم برای آنها درست کرده است.
یکی از رسوایی های ترامپ لو رفته است و او هم برای این که از رقابت انتخاباتی عقب نماند ، پرونده 18 سال پیش بیل کلینتون را رو کرده است.
هر یک با دسترسی به آرشیو رسوایی های یکدیگر سعی دارند، همدیگر را له کنند تا مستأجر کاخ سفید شوند. رقابت آنها نه برای خدمت به مردم خود بلکه برای کسب قدرت است تا مردم آمریکا زیر سلطه آنها باشند و از سوی دیگر کشورهای جهان به خاطر مطامع ایالات متحده در آشوب و جنگ سپری کنند.
شک نداشته باشید که هر یک از نامزدهای موجود در انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا مناسب تر باشد، همان از صندوق بیرون می آید. اگر هیلاری می تواند اهداف سیستم را بهتر پیگیری و پیاده کند او رئیس جمهور خواهد شد و اگر ترامپ می تواند سیستم را به آرزوهای خود برساند، او به کاخ سفید خواهد رفت.
فقط بخوانید و ببینید و بشنوید، که چه افرادی عهده دار پست ریاست جمهوری در آمریکا می شوند. از رسوایی های اخلاقی گرفته تا فساد مالی همه در پرونده این افراد وجود دارد و هیچ برخوردی هم با آنها نمی شود. سیستم مطلق فاسد آمریکا سودای رهبری جهان را دارد. آیا این حاکمیت فاسد که بوی لجن و گندآب او دنیا را گرفته لیاقت و صلاحیت دارد که بتوان به آن اعتماد و اطمینان کرد؟
انتهای پیام/
روزنامه ها و رسانه های آمریکایی تا مدت ها ماجرای بیل کلینتون و مونیکا لویسنکی را پاورقی چند قسمتی خود کردند و از آن رسوایی کتاب هم نوشته شد.
این ماجرای رسوایی، مدت زمان طولانی مردم آمریکا و حتی دیگر کشورها را سرگرم خود ساخته بود. انگار در آن مقطع قرار بود تا ماجرای رسوایی بیل کلینتون همگان را سرگرم کند.
رئیس جمهوری آمریکا با منشی مخصوص خود ارتباط نامشروع برقرار کرد و این رابطه پس از مدت زمانی لو رفت و باعث شد تا یک پرونده جنجالی در آمریکا شکل بگیرد.
بیل کلینتون چهل و دومین رئیس جمهوری آمریکا از حزب دموکرات، در تلویزیون به داشتن رابطه خارج از عرف با مونیکا لوینسکی یکی از کارکنان کاخ سفید اعتراف کرد.
کار به دادگاه و دادستان ویژه هم کشیده شد. کلینتون ابتدا این رابطه را انکار کرد، اما با افشای مدارک غیر قابل انکار و شهادت مونیکا لوینسکی، سرانجام در مقابل دوربینهای تلویزیون به گناه خود اعتراف و از مردم آمریکا عذرخواهی کرد.
بیل کلینتون به عنوان رئیس جمهوری آمریکا به خاطر این فساد بزرگ که یک رسوایی برای سیستم حکومت آمریکا بود از ریاست خود برکنار نشده و تا پایان دوره در این مقام باقی ماند.
دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در آمریکا همواره دولت این کشور را در دست داشتند و معمولا یک دوره نامزد دموکرات و دوره دیگر نامزد جمهوری خواه رئیس جمهور می شود.
رقابت میان این دو حزب هیچگاه در سلامت برگزار نشده است، افشای مسائل خصوصی که معمولاً هم به روابط خارج از عرف و چارچوب گفته می شود و در فرهنگ ما روابط نامشروع نام دارد، دستاویزی برای نامزدها و احزاب وابسته به آن است تا یکدیگر را تخریب کنند و از آراء رقیب بکاهند.
چنین اقداماتی حتی به مسائل خانوادگی هم کشیده می شود به گونه ای که حتی اختلافات میان نامزدهای انتخاباتی و همسرانشان یا فرزندانشان هم به عرصه افشاگری رقابت های انتخاباتی کشیده می شود.
هیلاری کلینتون همسر بیل کلینتون از حزب دموکرات و دونالد ترامپ از حزب جمهوری خواه دو نامزد نهایی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هستند که یک ماه دیگر برگزار خواهد شد.
تاکنون که پرونده همسر هیلاری تأثیر آنچنانی در نظر رأی دهندگان نداشته است و نظر سنجی های انجام شده نشان می دهد که نامزد دموکرات ها از نامزد جمهوری خواهان جلوتر است. البته او 8 سال پیش یکی از رقبای هم حزبی باراک اوباما بود که از چرخه رقابت حذف شد.
اما مردم آمریکا چرا اینگونه هستند و هیچ واکنشی نسبت به شرایطی که در میان روسای جمهوری خود وجود دارد یا در صحنه رقابت های انتخاباتی به وجود می آید و اخبار رسوایی های فجیع و کثیفی منتشر می شود، تنها نظاره گر هستند؟
پاسخ این شبهه و پرسش را خود آمریکایی ها داده اند، «یان بروما» استاد دموکراسی، حقوق بشر و روزنامه نگاری در کالج آمریکایی «بارد»، مقاله ای را در سایت «پراجکت سیندیکیت» منتشر کرده و در آن نوشته است؛ مشکل این است که بسیاری از رأی دهندگان رقت انگیر، نسبتاً بی سواد هستند. این باعث می شود اظهارنظرهای کلینتون در نگاه آنها مغرورانه به نظر برسد. افسوس اصلی این است که ایالات متحده بیش از اندازه، مردم نسبتاً بی سواد دارد. در میان کشورهای توسعه یافته، ایالات متحده از نظر سواد، دانش عمومی و علم در رتبه های پایین قرار دارد. ژاپن، کره جنوبی، هلند، کانادا و روسیه به طور مداوم رتبه های بالاتری نسبت به آمریکا به دست می آورند. این حداقل نتیجه رها کردن بیش از حد آموزش و پرورش به بازار است؛ کسانی که پول دارند به تحصیلات عالی دست پیدا می کنند و کسانی که ابزار و پول کافی ندارند از تحصیلات بالاتر محروم می مانند.»
البته این بخشی از شرایطی است که مردم آمریکا دارند، بخش مهم دیگری هم وجود دارد و آن رسانه هایی است که مستقیم بر روی نظر مردم تأثیر می گذارد.
مردم آمریکا به شدت تحت تأثیر رسانه های آمریکا هستند به گونه ای که ذهن و فکر آنها با خوراک رسانه ای شکل گرفته است. بی سوادی که یان بروما استاد دانشگاه از آن نام برده از یک سو و نقش تأثیر گذار رسانه های آمریکایی از سوی دیگر از مردم این کشور یک جامعه خنثی، بی تأثیر و فریب خورده که شستشوی مغزی شده، ساخته است که حتی در زمینه مسائل داخلی نمی تواند یک تصمیم و نظر بر اساس دیدگاه خود بگیرد و به آن رأی بدهد.
سیستم اگر تصمیم بگیرد که حتی یک رئیس جمهور فاسد بر سر کار باقی بماند، مردم هیچ کاری نمی توانند انجام بدهند و باید او را تا پایان دوره تحمل کنند، و در زمانی دیگر، هنگامی که همان سیستم تشخیص می دهد که ریاست برای جان اف کندی کافی است، او را ترور می کند و از میان بر می دارد. او تنها 3 سال رئیس جمهور آمریکا بود و در سال 1963 ترور شد و هیچوقت هم روشن نشد که تروریسم و آمر و عامل آن که بود!
و اکنون که بازار رقابت فاسد انتخاباتی در آمریکا با افشاگری های اخلاقی از یکدیگر داغ شده است، بار دیگر رسوایی بیل کلینتون در ذهن تداعی می شود. رئیس جمهوری که با توجه به آن فساد در مسند قدرت باقی ماند و حتی استعفا هم نکرد.
اکنون دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواهان با یک رسوایی سنگین روبرو است. او که از زمان رقابت های انتخاباتی با حاشیه های زیادی همراه بوده است، یک ماجرای سنگین و کثیف تر از بقیه در کارنامه خود دارد که از چشم خبرنگاران و رسانه های آمریکا پنهان نمانده و خوراک خوبی هم برای آنها درست کرده است.
یکی از رسوایی های ترامپ لو رفته است و او هم برای این که از رقابت انتخاباتی عقب نماند ، پرونده 18 سال پیش بیل کلینتون را رو کرده است.
هر یک با دسترسی به آرشیو رسوایی های یکدیگر سعی دارند، همدیگر را له کنند تا مستأجر کاخ سفید شوند. رقابت آنها نه برای خدمت به مردم خود بلکه برای کسب قدرت است تا مردم آمریکا زیر سلطه آنها باشند و از سوی دیگر کشورهای جهان به خاطر مطامع ایالات متحده در آشوب و جنگ سپری کنند.
شک نداشته باشید که هر یک از نامزدهای موجود در انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا مناسب تر باشد، همان از صندوق بیرون می آید. اگر هیلاری می تواند اهداف سیستم را بهتر پیگیری و پیاده کند او رئیس جمهور خواهد شد و اگر ترامپ می تواند سیستم را به آرزوهای خود برساند، او به کاخ سفید خواهد رفت.
فقط بخوانید و ببینید و بشنوید، که چه افرادی عهده دار پست ریاست جمهوری در آمریکا می شوند. از رسوایی های اخلاقی گرفته تا فساد مالی همه در پرونده این افراد وجود دارد و هیچ برخوردی هم با آنها نمی شود. سیستم مطلق فاسد آمریکا سودای رهبری جهان را دارد. آیا این حاکمیت فاسد که بوی لجن و گندآب او دنیا را گرفته لیاقت و صلاحیت دارد که بتوان به آن اعتماد و اطمینان کرد؟
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *