صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

در این نمایشگاه با شهدا دوست شوید

۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۳:۳۲
کد خبر: ۲۲۷۲۸۵
این روزها به بهانه هفته دفاع مقدس، «نمایشگاه چلچراغ» و غرفه های فرهنگی هنری آن با موضوعیت هشت سال دفاع مقدس،در گلزار شهدای بهشت زهرا، میزبان علاقمندان و زائران شهدا شده است.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از مهر، هفته دفاع مقدس که شروع شد ، این پیام هم در بعضی صفحات شبکه های اجتماعی منتشر شد. و طولی نکشید که همین پیام با جوابی کنار آن دست به دست می شد: «قبول!اما همان قدر که «جنگ» چهره سیاه و آزار دهنده ای دارد، «دفاع» مقدس و ارزشمند است». وهمان قدر که دفاع از دین و وطن مقدس است، کُشته های این راه، یعنی شهدا هم محترم و قابل ستایش هستند. اصلاً همین می شود که می بینی بدون هیچ برنامه ریزی و جهت دهی تقویمی و رسمی، شهدا برای مردم همه نسل ها، با هر اعتقاد و مسلکی بزرگ و قابل احترامند. «هفته دفاع مقدس» بهانه ای می شود برای سر زدن به یادگاری های این اتفاق بزرگ،برای مرور رسم مردانگی و ایثار، برای سر زدن به گلزار شهدا، غبار روبی و عطرافشانی مزار آنها، یک دل سیر تماشای جعبه های آینه بالای مزار و احوالپرسی از پدران و مادران صبور و باصفای شهدا.

فرهنگسرای رضوان در کنار این رسم هرساله ، در گلزار شهدای بهشت زهرا نمایشگاهی با عنوان «چلچراغ» برپا می‌کندتا اینجا علاوه بر  مزار شهدا، یک قطب فرهنگی صمیمی و دلپذیر برای گفتن و شنیدن از شهدا باشد.


 هدیه ویژه اینجا، فال شهدا

 پارکینگ های قطعه ۲۹ و قطعه ۵۳ امروز حسابی شلوغ است. مردم دسته دسته از اتوبوس ها پیاده می شوند و به سمت گلزار می روند. در کانال تلگرامی گلزار شهدا) @golzarshohada) هم اعلام شده که قرار است اول مهرماه، از ساعت ۱۵-۱۷ مراسم غبارروبی و عطرافشانی مزار شهدا از مهدیه گلزار شهدا(سالن دعای ندبه) شروع شود. بین جمعیت از هرسن و سالی پیدا می کنی، از بچه های کوچک که اصرار دارند شاخه های گل و بطری سنگین آب را خودشان بیاورند تا پیرمردها  و پیرزن هایی که به سختی قدم بر می دارند . چند خانم مسن، روی نیمکتی روبروی پارکینگ نشسته اند .برای همه آن ها زیارت مزار شهید سیداحمد پلارک ( که به شهید عطری معروف است) جالب است و اول اسم او را می آورند. از محله باغ فیض می آیند و اطلاعیه غبار روبی شهدا را در یکی از گروه های تلگرام شان دیده اند .از ساعت ۱۳:۳۰ امامزاده جعفر و امامزاده حمیده خاتون و شهدای گمنام آنجا را زیارت کرده اند و  بعد با اتوبوس آمده اند بهشت زهرا. می گویند بالارفتن سن اجازه نمی دهد مرتب تا گلزار شهدا بیایند ولی هفته دفاع مقدس و پنجشنبه آخر هر سال،  حتما دسته جمعی عازم بهشت زهرا می شوند. خانمی می گوید برادرش جاویدالاثر است و پیکر او برنگشته اما همیشه برای زیارت پدرش در قطعه صالحین (قطعه ویژه جانبازان و والدین شهدا) به اینجا می آید. « نسبت به سالهای جنگ خب خیلی به اینجا رسیدگی شده است. فضای سبز،نیمکت ها و پارکینگ و...ولی باز هم کمبودهایی دارد. برای رسیدن به سرویس بهداشتی یا آبسرد کن باید کلی راه بروی.با این پادرد و کمردرد هم که نمی شود این همه راه رفت!»

 همینطور که صحبت می کنند یکی از خانم ها صدایم می کند و از کیفش یک پاکت رنگارنگ و یک زنجیر و پلاک بیرون می آورد:«  امروز یک هدیه بامزه به ما دادند! ببین دخترم،فال شهداست! همین کنار، غرفه دارند.البته نیم ساعت توی صف بودیم ها! اسم و کدملی را می گویی، توی کامیپیوتر وارد می کنند و فالت به اسم یک شهید در می آید.  بعد یک پلاک با اسم آن شهید به تو می دهند.» همه خانم ها پلاک هایشان را در دست می گیرند تا نشانم بدهند. یکی از خانم ها نوشته روی پلاک دوستش را می خواند و ذوق زده صدایش می کند:«اینجا را ببین! شهید هردوی ما برای قطعه ۲۴ است! ان شاءالله با هم حاجت می گیریم!»


برای خادمی شهدا ثبت نام کنید

سر در میدانگاهی کنار قطعات ۴۰ و ۴۴ را بنر زده اند: « به نمایشگاه چلچراغ خوش آمدید» برخلاف پنجشنبه های قبل،به جای پخش مداحی و ادعیه، صدای گوینده «رادیو رضوان» در فضای گلزار پیچیده. دورتادور میدان غرفه های مختلفی برپا شده و روبروی هرکدام عده ای از مردم ایستاده اند.

نمایشگاه چلچراغ در واقع مجموعه یادمانی از خاطرات و عکس های شهداست که درست در وسط میدان شهدای گمنام قرار گرفته و غرفه های دیگر در اطراف آن برپا شده اند. داخل نمایشگاه صندلی چیده اند و قرار است سخنرانی ها و مراسم های دیگر اینجا برگزار شود. بیشتر شهدایی که در این مجموعه به آنها پرداخته شده، از شهدای مدافع حرم هستند.اینجا برای اینکه همه حواست به اسم و رسم شهدا باشد، کافی است هدفون کنار عکس هر شهید را روی گوش بگذاری تا روایتی از زندگی و وصیتنامه او را هم بشنوی.

یکی از غرفه ها حسابی شلوغ است: غرفه کوچک «اهداء خط نوشته» و در غرفه دیگری، آقایی باصدای بلند درباره محتوای جعبه روی میزش توضیح می دهد:«خانم ها،آقایان، بفرمایید! یاعلی! ختم یک صفحه  قرآن هدیه به شهدا،اموات و پدر و مادرها».روی بنری نوشته اند: «کانون خادم الشهدا». دختر نوجوانی مشخصات خانم داوطلبی را وارد فرم خادمی شهدا می کند. می گوید فرهنگسرای رضوان (فرهنگسرای بهشت زهرا) برای خیلی از فعالیت ها مثل غبار روبی و رنگ آمیزی مزار شهدا، نویسندگی،خبرنگاری،عکاسی ،فیلمبرداری و فعالیت های دیگر مرتبط با شهدا داوطلب می پذیرد. خودش عضو این کانون است و هرپنجشنبه به بهشت زهرا می آید.خاطرات زیادی از اینجا دارد ولی یکی از جالبترین ترین اتفاقاتی که در این دوماه فعالیتش دیده، عروس و دامادی بوده  که هفته پیش در قطعه ۴۰سر مزار شهدای گمنام خطبه عقدشان جاری شده است.

می گوید قرار است در بقیه روزهای هفته دفاع مقدس، غرفه های دیگری به نمایشگاه چلچراغ اضافه شود: نمایشگاه کتاب و محصولات فرهنگی، ویزیت رایگان پزشک، ایستگاه کودک و نوجوان، گفتمان دینی، اکرام و محسنین، کارگاه‌های هنری، نمایش خیابانی و ....


باور کنید اینجا غرفه یگان آموزشی است!

روبروی دوغرفه مربوط به «ادوات و تجهیزات نظامی» و «یگان آموزشی» هم جمعیت قابل توجهی ایستاده.  آقایی با لباس نظامی، کارکردهای متفاوت گره های کوهنوردی در کوهستان را به چندجوان کنجکاو یاد می دهد. از همکار او درباره این غرفه می پرسم:«اینجا غرفه تیپ ۶۵ نیروی مخصوص است. یک تیپ انحصاری در ارتش که ماموریت های بسیار ویژه- چه در داخل کشور و چه خارج از آن - به عهده این واحد است و نیروهای آن برای جنگ در هوا، دریا، کوهستان و حتی یخ و برف آموزش های خاصی دیده اند. برای مردم این موضوعات جذاب است. از صبح که اینجاهستیم سوال های زیادی پرسیده اند،مثل اینکه چطور می توانیم وارد این تیپ شویم؟ یا سهم این تیپ در جبهه سوریه چقدر است؟ بعضی ها هم سوال های تخصصی تر می پرسیدند. سطح بالای اطلاعاتشان برای خود من واقعاً جالب بود و با هم بحث کردیم.»خانمی جلو می آید و راجب قیمت طناب آموزشی گره سوال می کند. وقتی می گویند اینجا غرفه آموزشی است،بااصرار می پرسد از کجا می تواند چنین طناب محکم و  خوبی پیدا کند و مرد نظامی با خوش رویی جواب می دهد.غرفه دار می گوید هرچند دقیقه یک بار به بعضی از مردم توضیح می دهند اینجا غرفه فروش لوازم ورزشی نیست و تنها قرار است فعالیت های یک تیپ ویژه را معرفی کنند!

قرار است در روزهای آینده هفته دفاع مقدس، این غرفه کامل تر شود،ولی از  الآن در عباس آباد و دبیرستان البرز نمایشگاههای مجهزتر و کامل تری برگزار شده است.غرفه کناری هم مربوط به ادوات و تجهیزات نظامی است و بازار عکس گرفتن با کلاهخود و اسلحه حسابی داغ است.


شهید عزیز! با تو عهد می بندم برای حفظ و سربلندی کشورم...

مردم روبروی غرفه ای که پلاک و عهدنامه شهدا را تحویل می دهد صف بسته اند . خانم ها و آقایان مسئول غرفه ،پلاک و برگه هم عهدی را که تحویل می دهند سفارش می کنند اسم شهید روی پلاک را به خاطر بسپاریم و سعی کنیم او را بشناسیم. آقای مسنی دست پسر نوجوانی را گرفته و با اصرار از مسئولین غرفه می خواهد به او هم پلاک بدهند. برای ثبت نام در سامانه هم عهدی با شهدا باید کدملی داشته باشی ولی «امیرمحمد» ۱۲ ساله، کد ملی اش را فراموش کرده! با حسرت گوشه ای ایستاده و پلاک گرفتن دیگران را نگاه می کند. یکی از انگشت های دست راست مرد آسیب دیده.می پرسم خودتان پلاک گرفته اید؟ می خندد:« نه،من خودم پلاک داشتم،ولی عرضه نداشتم.»زمان جنگ تحمیلی،  ۱۳ساله بود که پلاکش را تحویل گرفت.از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است و این روزها همه عشقش حضور در گلزار شهدا و خدمت در ایستگاههای صلواتی است.

حرفش که تمام می شود،امیرمحمد هم از راه می رسد. پلاکش را تحویل گرفته و حسابی خوشحال است. با هم راه می افتیم تا مزار شهید روی پلاک را پیدا کنیم. هرهفته با پدرش به بهشت زهرا می آید و در  ایستگاه صلواتی شهدای لشکر ۲۷ محمدرسول الله به بزگترها کمک می کند .پدر و عموهایش رزمنده بوده اند و در همین لشکر خدمت کرده اند.به نظرش بهشت زهرا همیشه همینقدر شلوغ است و ربطی به هفته دفاع مقدس ندارد،ولی انگار توی این روزها حضور«نظامی ها» بیشتر می شود.بین راه گاهی هم حواسش می رود پی گل های روی مزارها و ذوق می کند:« روی این سنگ قبرها که انقدر از خیابان های اصلی دورند،هم گل گذاشته اند!» دانش آموز مدرسه شاهد است و امسال می رود کلاس ششم:«فقط به یکی از دوستانم می گویم که هرهفته می آیم اینجا.آخر بقیه آنها توجهی به این حرف ها ندارند!»

بعد از چنددقیقه جستجو، مزار شهید «هم عهد» امیرمحمد را پیدا می کنیم. قطعه ۲۶،مزار «شهید جواد فتوحی».عکس که می گیریم،قبل از خداحافظی  یک بار دیگر اطرافش را خوب نگاه می کند که محل مزار دوست شهیدش را فراموش نکند.




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *