صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

اینجا خاکریزها هم حرف می‌زنند+عکس

۰۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۱:۰۱
کد خبر: ۲۲۴۱۹۱
بهانه‌مان هفته دفاع مقدس شد و سری زدیم به شهرک سینمایی دفاع مقدس تا ببینیم پشت صحنه فیلم‌ها و سریال‌های خاطره انگیز چطور است.
به نقل از مهر، تا چشم کار می‌کند، سنگ و خاک است که هُرم داغ آفتاب را منعکس می‌کنند جایی دُرُست میان چشم‌های آدمی. باد که در گوش‌هایت زوزه می‌کشد، با خودش صدای انفجارها و ناله‌هایی را می‌آورد که دلت از شنیدن‌شان به لرزه می‌افتد. چشم‌هایت را تنگ می‌کنی که دوردست را ببینی تا شاید صاحب این صداها را پیدا کنی... نیست، خبری نیست، نمی‌بینی... باز هم تا چشم کار می‌کند، بیابان است و سنگ و خاکی که هُرم داغ آفتاب را منعکس می‌کند میان چشم‌هایت.

حواسم که جمع می‌شود، صدای انفجارها و ناله‌ها هم قطع می‌شود، سوله‌ها و قرارگاه‌ها را در کنارم می‌بینم و آدم‌هایی که در آمد و شد هستند؛ کجا رفته بودم؟

-خانم بریم لوکیشن‌ها را ببینیم؟

راه می‌افتیم، با توتویای سفیدی که دنده‌ کمکی برای سربالایی‌ها خاکی دارد، می‌رویم برای گشت‌زنی در اطراف. شهر جنگی که در اطراف تهران جای گرفته است و به نظر می‌رسد هر لحظه باید منتظر بمباران‌هایی از سمت دشمن باشی. اما قبل از اینکه این تخیلات در ذهنت بیشتر پیش بروند، جلوی‌شان را می‌گیری و به خودت یادآوری می‌کنی؛ این‌جا جنگ نیست، این‌جا شهر جنگی نیست، اما کارش را خوب بلد است، خوب توانسته تو را در حس و حال روزهایی که اصلا نبوده‌ای، قرار دهد.

اینجا در فاصله ۲۵ کیلومتری از تهران قرار گرفته، بیابانی عظیم و گسترده که حال «شهرک سینمایی دفاع مقدس» نام دارد، اینجا پر از خاطره است، از هر جاده‌اش که می‌گذری فکر می‌کنی جایی آن را دیده‌ای، این فکر خیلی هم بیراه نیست، آثار تصویری زیادی در این منطقه فیلمبرداری داشته‌اند و از گوشه گوشه این شهرک برای شبیه‌سازی زمان‌های مختلف استفاده‌ شده است. از خط مقدم جنگ که خاکریزهای دو جداره دارد و انفجارها و تخریب‌های زیادی را به خود دیده است تا پاسگاه‌ها و بیمارستان صحرایی و قرارگاه فرماندهی آن روزهای جنگ.



دروزاه تِبس و سیلوها

شهرک سینمایی به جز یادگارهای جنگ، لوکیشن‌های تاریخی زیادی هم دارد، در سرک‌کشی به این شهر جنگی و تاریخی مسیرمان از دراوزه شهر تبس می‌گذشت، همان‌جایی که برادران یوسف برای دیدن او آمده‌بودند. دروازه‌ یکه و تنها در گوشه‌ای ایستاده بود، شاید کفترها در جای‌جای‌اش محل زندگی درست کرده بودند، اما سازه‌ای پرابهت است که روزهای بازسازی را می‌گذراند. کمی آن‌طرف‌تر سیلوهایی که هفت سال پرباری مصر پُر شده بودند را می‌بینیم. و بعد مسیرمان را تا روستای فدان می‌چرخانیم.



روستای فدان


فدان روستایی بود که یوسف در آن به دنیا آمده بود و با خانواده‌اش در آن زندگی می‌کرد. نکته‌ای که در ارتباط با این خانه‌های روستا وجود داشت، این بود که همه چیز خیلی واقعی بود! از همجواری سنگ و خاک و چوب خانه‌های واقعی ساخته شده بودند که واقعا امکان زندگی در آن‌ها وجود داشت. این‌جا هیچ‌چیز ماکت نیست، روستان فدان در حوالی تهران جان تازه گرفته است. اما شاید تنها به وجود آشغال‌های زیاد محوطه اعتراض کرد که در بازسازی آثار جمع می‌شوند، اما اصلا چرا باید ریخته شوند؟ ظرف‌های یک‌بار مصرفی که احتمالا یادگار پروژه‌های مختلف است.



ملاقات با مصر کوچک


تا حالا به مصر سفر کرده‌اید؟ نه فقط مصر امروزی، مصر فرعون‌ها را از نزدیک دیده‌اید؟ بدن شک یکی از جالب‌ترین و عجیب‌ترین سازه‌های شهرک سینمایی دفاع مقدس، سرزمین «مصر» است. همه چیز همان‌هایی است که در سریال حضرت یوسف دیده‌ایم، این‌جا قصر فرعون با مجسمه‌های عظیم تزئین شده است، قصر زلیخا در گوشه‌ای قرار گرفته و باغی هم در پشت قصر می‌توانید ببینید. معبد و خانه‌های مصری در کنار رودخانه نیل همان مصری است که برای سریال نیاز بوده است. حتی اسکله‌ای که قایق‌ها از آن حرکت می‌کردند را هم می‌توانید ببینید. خلاصه که سفر به مصر کوچک به جز اینکه یادآور یکی از سریال‌های محبوب تلویزیون است، نشان از تلاش و هزینه بالا برای ساخت اثری بوده که در زمان خودش خیابان‌ها را خلوت می‌کرد. اما شکسته شدن بعضی مجسمه‌ها یا از بین رفتن برخی کتیبه‌ها ناراحتی زیادی را به وجود می‌آورد، هرچند که مراحل بازسازی مجموعه هم شروع شده است.



نمونه کوچک اروند


نزدیک دریاچه که می‌شویم، صدای باد در میان نی‌ها می‌پیچد و آفتابی که روی سطح دریاچه تابیده، آب را درخشان کرده است. نی‌زاری که از کنار آن می‌گذریم، بیشتر برای جنگ‌های تن به تن یا صحنه‌هایی که در آب اتفاق می‌افتند، استفاده می‌شود. شاید به همین دلیل است که وقتی بالای تپه‌هایش می‌ایستی، صدای تفنگ‌ها را می‌شنوی، می‌بینی که کسی خودش را میان نیزار پنهان کرده تا به خط حمله برسد و اطلاعات بیشتری از دشمنی که از آن سوی رود حمله می‌کند.



در نزدیکی این نیزار مسجدی است که از قسمت محراب آن یک راه مخفی ساخته‌اند، از راه پایین که می‌رویم، به دالان‌های مخفی می‌رسیم که در انتهای آن یا تانک پارک شده، فیلم «اروند» که این روزها در سینماها اکران شده را در همین دالان‌ها فیلمبرداری کرده‌اند. هر طرف را که نگاه می‌کنی یونس را می‌بینی که سردرگم است و همچنان پی همرزمانش می‌گردد. همرزمانی که دست بسته بودند...



شهری عظیم


شهرک سینمایی دفاع مقدس در حدود ۵۷۰ هکتار است و به جز چند لوکیشین ثابتی که در آن احداث شده، مابقی بخش‌ها برای استفاده‌های دیگر و به فراخور پروژه حاضر می‌شوند، البته احداث کارگاهی برای مرمت و ساخت آثار مختلف در شهرک بخشی از کارها برای آماده شدن این اقلام را راحت‌تر کرده است. اما تپه‌ها و دشت‌های مختلفی که در آن‌ها تانک و ادوات مختلفی منهدم شده را به وفور می‌توان در شهرک پیدا کرد که هر پروژه‌ای به شکلی که می‌خواهد می‌تواند از آن‌ها استفاده کند. همچنین در راه برگشت به قرارگاه از کنار رستوران بین راهی که شهرزاد و فرهاد در آن دستگیر شده بودند، عبور کردیم.



شهرک سینمایی سندی از جنگ تحمیلی است


در پایان یک روز گردش در شهرک سینمایی دفاع مقدس پای صحبت‌های سرپرست شهرک نشستیم و برخی از سوالاتمان را از او پرسیدیم. ناصر مقدم‌زاده مدت زمان طولانی نیست که به این سمت انتخاب شده، اما اطلاعات جامع و کاملی از این شهرکت دارد، به گفته او این مجموعه در ابتدای دهه ۷۰ شمسی ساخته شده با هدف پشتیبانی از فیلم‌های دفاع انقلاب و دفاع مقدس تاسیس شده است، برای اینکه از هزینه‌های زائد جلوگیری شود و ارائه خدمات فیلمسازی هم به صورت کانالیزه شده اتفاق بیفتد. در کنار فیلم‌سازی دیگر هدف این بوده که در این منطقه یک سند از جنگ تحمیلی درست کنند.

این مدیر می‌گوید با اینکه شهرک از شهر دور است و به همین دلیل مشکلات زیادی در زمینه زیرساخت‌های اصلی مانند آب و برق دارد، اما یکی از علت‌هایی که اینجا را انتخاب کرده‌اند، همین دور بودن از آلودگی صوتی و تصویری مناطق شهری بوده و همچنین در اختیار داشتن فضای محیط زیستی از جمله دریاچه و باتلاق و هور. در واقع اینجا بهترین مکان برای ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی بوده است.

مقدم‌زاده تاکید می‌کند هدف اولیه از ساخت شهرک این بوده که یک شهر بزرگ سینمایی در این منطقه ساخته شود و تا امروز هم موفق بوده است. اما شهرک غیر از فیلم‌های دفاع مقدس در زمینه فیلم‌های تاریخی هم فعالیت داشته است، پروژه‌های «حضرت یوسف»، «نور»، «در چشم باد» و «دوئل» از این نمونه‌ها هستند، البته پشتیبانی محدود به خود شهرک نمی‌شود، حمایت‌ها بیرون از شهرک هم ادامه دارد و به عنوان پشتیبان و حمایت‌کننده برای تهیه ابزار و تجهیزات در کنار پروژه‌ها قرار می‌گیرد.

از او درباره نحوه حمایت‌های شهرک از آثار می‌پرسم و توضیح می‌دهد که در ابتدا تهیه‌کننده‌ها فیلمنامه را به بنیاد روایت که شهرک یکی از زیر مجموعه‌هایش است، می‌برند و بعد انجمن سینمایی فیلم‌ها را از نظر محتوایی مورد بررسی قرار می‌دهد و اگر تایید شده باشند، با نامه‌ای به شهرک می‌آیند و از این مرحله به بعد شهرک در کنار پروژه‌های مختلف قرار می‌گیرد. اگر امکاناتی که می‌خواهند در شهرک باشد که در اختیارشان قرار می‌گیرد، اگر نباشد هم با ارتباطاتی که با بیرون دارند سعی می‌کنند با کمک از ارگان‌های دیگر تجهیزات مورد نظر را در اختیار فیلمسازها قرار بدهند.

او همچنین تاکید دارد که فعالیت‌های شهرک به فیلم‌های حوزه دفاع مقدس و تاریخی محدود نیست، فیلم‌های اجتماعی هم در این منطقه فیلمبرداری می‌شوند که البته آن‌هایی هستند که انجمن سینمایی فیلمنامه آن را تایید کرده باشند.



زیرساخت‌های شهرک را برای همه فیلمسازها آماده می‌کنیم


شاید بزرگترین سوال ذهنی من این باشد که هزینه ساخت لوکیشن‌های بزرگی مانند سازه‌های سریال «حضرت یوسف» چطور پرداخت می‌شود، مقدم‌زاده در این باره هم می‌گوید کخه پروژه‌های بزرگ مانند حضرت یوسف که به اینجا می‌آیند را معمولا تلویزیون معرفی می‌کند و تهیه‌کننده هم برای ساخت این لوکیشن‌ها هزینه می‌کند. پروژه یوسف با مواد واقعی ساخته شده و در این شرایط شهرک هم در ساخت آن ها مشارکت می‌کند، دکور ماندگاری است. اما اصل این است که تهیه‌کننده‌ها لوکیشن را می‌سازند و پس از آن در شهرک می‌ماند. شهرک در حد بضاعت خودش برای نگهداری این دکورها تلاش می‌کند، اما به هر حال فیلمسازهای دیگری که می‌خواهند از همین دکورها استفاده کنند، تغییراتی را ایجاد می‌کنند. چون طراح‌های صحنه با هم فرق می‌کنند و نمی‌توان از یکور ثابت استفاده کرد، همه تلاش ما این است که زیر ساخت‌های لازم را برای فیلمسازان حاضر کنیم.

او درباره تامین ابزار و ادوات جنگی برای فیلم‌ها و سریال‌ها نیز توضیح می‌دهد که در شهرک ابزار مختلفی وجود دارد که می‌توانند استفاده کنند، اما اگر چیزی بخواهند که نباشد، با نامه‌نگاری‌هایی از تیپ‌های همجوار آن‌ها را تامین می‌کنند .اما اگر هلی‌کوپتر یا جنگنده و دیگر ادوات بخواهند، نامه‌نگاری‌هایی با سپاه و ارتش اتفاق می افتد و آن‌ها همکاری می‌کنند، مانند پروژه «در چشم باد» که جنگنده‌های مجموعه را از دزفول آورده بودند. هزینه‌هایی هم که برای این ابزار پرداخت می‌شود، تنها هزینه سوختی است که مصرف می‌کنند و این نهادها هزینه واقعی را دریافت نمی‌کنند.

اما شهرک در حال تامین تجهیزات بیشتر است، مقدم‌زاده در این باره هم می‌گوید چند سالی است که خودروهایی مثل هیلمن که از رده خارج می‌شوند، را با هزینه خودشان به شهرک می‌آورند و برای فیلمبرداری آماده می‌کنند، این‌ها خودروهایی هستند که در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ استفاده می‌شده‌اند.



این سرپرست معتقد است هیچ ارگانی به اندازه شهرک سینمایی دفاع مقدس تجهیزات برای ساخت فیلم جنگی ندارد. برخی ایراد می‌گیرند که چرا تجهیزات خوب نیست، اما باید به این نکته توجه کرد که به هر حال این ابزار مربوط به سال‌های قبل است و قطعات آن‌ها هم به روز نیستند.

به او می‌گویم که دیدن این لوکیشن‌ها برای مردم می‌تواند جذابیت داشته باشد و اگر قرار است از آن‌ها استفاده نشود، چه بهتر که برنامه گردشگری داشته باشند و محل درآمدی برای نگهداری از همین سازه‌ها به وجود بیاورند؛ اما به نظر می‌رسد این کار چندان هم راحت نباشد، مقدم‌زاده با بیان اینکه این موضوع در ذهن خودشان هم بوده، ادامه می‌دهد که تازمانیکه خود سریال‌ها در حال پخش باشند یا اینکه پروژه‌های دیگر برای کار بیایند، نمی‌توان افراد را برای دیدن از این مکان‌ها برد. اما این منطقه مانند شهرک غزالی نیست که ورود افراد به آن راحت باشد، به هر حال پروژه‌هایی که اینجا کار می‌کنند، انفجار دارند و این کارها هم باید با برنامه ریزی‌های دقیق انجام شود. داستان یادگاری نوشتن روی سازه‌ها هم بحث دیگری است، که مقدم‌فر می‌گوید از آن‌جایی که بیشتر بازدید کننده‌های شهرک به صورت گروهی هستند، از همین رو امکان کنترل تک‌تک آن‌ها وجود ندارد و چنین اتفاق‌هایی هم رخ می‌دهد، اما اطلاعات و فرهنگ خودمان است که باید جلوی این رفتارها را می‌گیرد.

تلخ‌ترین حادثه شهرک سینمایی

دی ماه سال ۹۲ و طی ساخت فیلم سینمایی «معراجی‌ها» به کارگردانی مسعود ده‌نمکی انفجاری شهرک سینمایی را لرزاند، انفجاری بر خلاف دیگر موارد انتظارش را نداشتند، صندوق عقب خودروی سمند جواد شریفی‌راد، مدیر جلوه‌های ویژه فیلم معراجی‌ها که حامل نوع ضعیف شده‌ای از ماده منفجره TNT بود، به دلایلی منفجر شد و علاوه بر شریفی‌راد، علی اکبر رنجبر مدیر شهرک سینمایی دفاع مقدس که برای سرکشی آمده بوده، رضا فرجی جانشین تولید معراجی‌ها، مهدی مرادی دستیار جلوه‌های ویژه فیلم و یکی از نیروهای تدارکات فیلم کشته شدند. این حادثه یکی از تلخ‌ترین اتفاق‌های سینمایی کشور بود. مقدم‌زاده هم این اتفاق را تلخ‌ترین حادثه در طول عمر بیست و چند ساله شهرک سینمایی عنوان می‌کند.



/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *