جنگ را با چشمان سعید ببین
استاد صمدیان بلافاصله چند عکس از مجموعه حذف کردند و عکسهای جانبزرگی را جایگزین آنها کرد؛ عکسها بی نظیر بودند او با این عکسها در جمع عکاسان شناخته شد.
به نقل از فارس، چشمانت را ببند. بگذار او به جای تو به صحنه بنگرد! یا نه! تو با چشمان او به دنیا نگاه کن! چشمی که هر لحظه را برایت به بهترین وجه به تصویر می کشد. او در جسم کوچک خویش، در قلب گرم و پر حرارتش، در دستان لاغر و مصممش بر تمام دنیا مسلط است! از بلندای قلعهای که او بر فراز جهان ساخته، به دنیا نگاه کن! چه میبینی؟ هر آنچه دیدی بدان که او هزاران برابر آن را در چشم و در قلب خود داشته است. او در راه هر سفر، زمانهایی که در واحد تبلیغات مشغول کار است، وقتی روی دیوار تبسم شهیدی را نقاشی میکند، وقتی کاریکاتوری می کشد و همرزمش را می خنداند، یا روزهایی که به دانشگاه می رود، درس می خواند، عکس می گیرد، وقتهایی که به دنبال لودر تفحص، در میان خاک و غبار برای گرفتن عکسی تلاش می کند، این دنیای غریب سحرانگیز را در وجود خود حمل می کند. دنیایی که هر روز و هر ساعت در برابر چشمانش وسیع تر می شود. چشمانت را ببند و با چشم او به دنیا نگاه کن!
شهید سعید جانبزرگی
عکس های سعید جانبزرگی اولین بار پس از بمباران شیمیایی حلبچه دیده شدند. استاد صمدیان بلافاصله چند عکس از مجموعه حذف کردند و عکسهای جانبزرگی را جایگزین آنها کرد؛ عکسها بی نظیر بودند. او با این عکسها در جمع عکاسان شناخته شد. می شود گفت این عکسها آخرین عکسهایی بود که او از جنگ رو در رو با دشمن گرفت. جنگ که تمام شد حرفها و دغدغههایش را در عکس هایش ریخت؛ درست مثل قبل، اما این بار جنس عکسها و فضاهای آن تغییر کرد. حال از شهدایی عکس میگرففت که پس از سال ها از زیر خروارها خاک خود را نشان می دادند. عکس معروف او همان پیکر پرغبار شهیدی است که عکسی از امام در جیب پیرهنش دارد و یکی از دستهایش مصنوعی است. در عکسهای او مرگ و زندگی بسیار به هم نزدیکند؛ «مرگ هم سایه ماست»؛ هر کسی که عکسهای او را میبیند بیاختیار این جمله را با خود زمزمه میکند. کاوه گلستان استاد مسلم عکاسی ایران وقتی سرکلاس هنگام حضور و غیاب به نام او میرسد از جای خود بلند میشود و از او میخواهد بر کرسی استادی عکاسی جنگ بنشیند؛ او عکسهای سعید را از فاجعه حلبچه دیده بود.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
شهید سعید جانبزرگی
عکس های سعید جانبزرگی اولین بار پس از بمباران شیمیایی حلبچه دیده شدند. استاد صمدیان بلافاصله چند عکس از مجموعه حذف کردند و عکسهای جانبزرگی را جایگزین آنها کرد؛ عکسها بی نظیر بودند. او با این عکسها در جمع عکاسان شناخته شد. می شود گفت این عکسها آخرین عکسهایی بود که او از جنگ رو در رو با دشمن گرفت. جنگ که تمام شد حرفها و دغدغههایش را در عکس هایش ریخت؛ درست مثل قبل، اما این بار جنس عکسها و فضاهای آن تغییر کرد. حال از شهدایی عکس میگرففت که پس از سال ها از زیر خروارها خاک خود را نشان می دادند. عکس معروف او همان پیکر پرغبار شهیدی است که عکسی از امام در جیب پیرهنش دارد و یکی از دستهایش مصنوعی است. در عکسهای او مرگ و زندگی بسیار به هم نزدیکند؛ «مرگ هم سایه ماست»؛ هر کسی که عکسهای او را میبیند بیاختیار این جمله را با خود زمزمه میکند. کاوه گلستان استاد مسلم عکاسی ایران وقتی سرکلاس هنگام حضور و غیاب به نام او میرسد از جای خود بلند میشود و از او میخواهد بر کرسی استادی عکاسی جنگ بنشیند؛ او عکسهای سعید را از فاجعه حلبچه دیده بود.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *