صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

"بحران افغانستان" و نقش حاشیه ای سازمان ملل

۲۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۹:۰۱
کد خبر: ۲۲۱۷۵۰
دسته بندی‌: بین‌الملل- جهان ، عمومی
وضعیت وخیم و بحرانی امنیت افغانستان، معضلی آنی نیست که با ابراز نگرانی آشکار شورای امنیت سازمان ملل، نیازمند وارسی و توجه فوری باشد. این بحران، ریشه در ۱۵ سال مدیریت و عملکرد نادرست سازمان هایی مانند ملل متحد دارد.
به گزارش سرویس بین الملل شورای امنیت سازمان ملل با ابراز نگرانی در مورد اوضاع امنیتی افغانستان، به تجهیز و تأمین مالی نیروهای امنیتی افغانستان تأکید کرده است.

شورای امنیت سازمان ملل همچنین بار دیگر اعلام کرد که در کنفرانس بروکسل از افغانستان حمایت می کند.
 
در عین حال، این شورا، نگرانی خود را در مورد اوضاع امنیتی افغانستان ابراز داشته و "فعالیت های تروریستی توسط طالبان، شبکه حقانی، القاعده، داعش" و سایر گروه وابسته به آنها را محکوم کرده است.
 
در همین حال، میشل جین سیسان؛ معاون نماینده دایم امریکا در سازمان ملل گفته که امنیت افغانستان امنیت همه کشورها است و ترقی و توسعه افغانستان برای امن شدن این کشور، ضروری است.

خانم سیسان گفته: "نخست ما باید تعهد خود را نسبت به افغانستان دوبرابر کنیم. ایالات متحده حملات امسال طالبان را بر غیر نظامیان، کارمندان بشری و افراد حکومتی محکوم می کند. آمار یوناما به خوبی نشان می دهد که این حملات به مردم غیر نظامی آسیب های شدیدی وارد می کند."
 
نخستین نکته در این زمینه این است که وضعیت وخیم و بحرانی امنیت افغانستان، معضلی آنی نیست که با ابراز نگرانی آشکار شورای امنیت سازمان ملل، نیازمند وارسی و توجه فوری باشد. این بحران، ریشه در ۱۵ سال مدیریت و عملکرد نادرست سازمان هایی مانند ملل متحد دارد؛ سازمانهایی که به مرور از رهبری و ابتکار عمل در عرصه مدیریت بحران های سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی افغانستان، کنار کشیده و جای خود را به چند قدرت بزرگ بین المللی و منطقه ای داده است.
 
این سازمان در این خصوص به گونه ای منفعلانه عمل کرده است که در بسیاری از موارد، حتی از کنار بدیهی ترین جنایت های ضد بشری تروریست های مسلح، به آسانی عبور کرده و به یک محکومیت ساده و بی مصرف و کلیشه ای اکتفا کرده است.
 
این در حالی است که این سازمان، امکانات و پتانسیل نیرومندی برای در تنگنا قرار دادن رژیم های حامی تروریزم، آماج قرار دادن منابع تأمین مالی و تسلیحاتی تروریست ها و اعمال محدودیت و تحریم بر شریان های تغذیه ایدئولوژيک این گروه ها در اختیار دارد؛ اما در طول این سال ها حتی از درصد اندک این ظرفیت ها و امکانات هم استفاده نکرده است.
 
به عنوان نمونه، شورای امنیت سازمان ملل به خوبی می داند که پاکستان، نقش اصلی و کلیدی در حمایت از تروریزم بین المللی فعال در افغانستان دارد و اگر با تحریم و انزوای سنگین بین المللی مواجه شود و تنبیه گردد، بی تردید در نهایت ناگزیر خواهد شد، مسؤولانه تر عمل کند و دست از تجاوز به تمامیت ارضی و نقض حاکمیت ملی و ایجاد اختلال در امنیت داخلی افغانستان بردارد و به قواعد بین المللی حاکم بر روابط بین الدول، امنیت مرزها و اصول عدم مداخله، وفادار بماند.
 
در خصوص تأمین تسلیحات و نیازهای مالی نیروهای مسلح افغانستان نیز سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت این سازمان، به مسؤولیت های خود عمل نکرده است. این در حالی است که اعضای شورای امنیت این سازمان، هرکدام از قدرت های بلامنازع نظامی در جهان هستند و در موارد دیگر، در صورتی که احساس کنند منافع راهبردی شان با خطر مواجه است و یا منافع حیاتی شان از مسیر تأمین تسلیحات و تجهیزات نظامی ارتش ها و گروه های مسلح، تضمین می شود، به سرعت وارد عمل می شوند و با صدور قطعنامه های سریع و صریح، تمهیدات حقوقی و اجرایی لازم را برای این امر فراهم می آورند؛ اما در مورد توجه به وضعیت نیروهای امنیتی افغانستان، با وجود آنکه دست کم سه عضو از پنج عضو دایم شورای امنیت، مستقیما در افغانستان نیروی نظامی دارند و با مسایل امنیتی کشور، درگیر اند، این شورا به مسؤولیت های معمول خود در این حوزه، عمل نکرده است.
 
این مسایل، موضع و نقش این سازمان در بحران افغانستان را زیر سؤال برده و با ابهام مواجه می کند و مانع از تحقق انتظارهای مشروعی می شود که هر عضو عادی و فعال این سازمان دارد.
 
البته این امر، پیش از هر چیزی نشانگر انفعال و کنش پذیری این سازمان در برابر اراده مسلط قدرت های بزرگی است که بر تمامی شؤون و رؤوس این سازمان سایه انداخته است.
 
درک این حقیقت، دشوار نیست. قدرت های بزرگ بارها نشان داده اند که هرگاه اراده کنند سازمان ملل را به ابزاری برای تأمین مشروعیت اقدامات سلطه جویانه خود تبدیل می کنند و اگر امکان تحقق سریع این مهم، فراهم نباشد –مانند آنچه در مورد اشغال عراق رخ داد- بی اعتنا به نقش و جایگاه این سازمان، به صورت یکجانبه اقدام می کنند.
 
با این حساب، در مورد نقش کمرنگ و کاملا سمبولیک و حاشیه ای این سازمان در افغانستان نیز بی تردید، عواملی مانند بی رغبتی قدرت های بزرگ، دخیل است و این، مایه تأسف و ناامیدی است؛ زیرا موجب می شود نقش سازمان ملل به یک سازمان صرفا بشردوستانه و فاقد قدرت و صلاحیت، تقلیل پیدا کند.
 
با این حساب، در آستانه برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل، لازم است به عنصر ناکارآمدی این سازمان هم به گونه جدی توجه شود و مکانیزم های تازه ای ایجاد و تعبیه شود تا جایگاه آن را در مدیریت و حل بحران های بزرگ و فراگیر دنیای آشوب زده کنونی، بهبود و ارتقا پیدا کند.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *