آنچه سردار "شهید مدافع حرم" درباره آشوبهای داخلی گفت/"کیان پور" کلید مشکلات "اطلاعات" شده بود
سردار احمد غلامی یکی از فرماندهان سپاه در دوران دفاع مقدس که دو روز پیش حین مبارزه با تروریست های تکفیری و دفاع از حرم حضرت زینب(س) در حلب سوریه به شدت مجروح شده بود، پس از چند ساعت به شهادت رسید.
-گروه سیاسی: سردار احمد غلامی یکی از فرماندهان سپاه در دوران دفاع مقدس که دو روز پیش حین مبارزه با تروریست های تکفیری و دفاع از حرم حضرت زینب(س) در حلب سوریه به شدت مجروح شده بود، پس از چند ساعت به شهادت رسید.
در ادامه بخشی از صحبت های شهید غلامی در همایش فرماندهان و مسئولین ادوار لشکر 10 سید الشهدا (ع) در شانزدهم دی ماه سال 94 را مرور می کند:
"همتی نیاز است تا یکسری وقایع روشننشده و مبهم جنگ روشن شود. آنان که در صحنه بودند برای ثبت وقایع حضور نداشتند اما الان زمان مناسبی است که فرصت را برای نوشتن غنمیت شمرد و از این طریق تاریخ شفاهی جنگ را تدوین را کرد تا بشود برای ماندگار شدن در تاریخ و ریشه یافتن آن در جامعه جوان امروز قدمی برداشته شود.
بخش عمده جنگ بخش مردمیاش بود. یعنی فقط ارتش یا ارگانهای نظامی نبودند که در جنگ سهیم بودند اینها بخش اولیه اش بودند تا وقتی که مردم حضور یافتند و بسیج شکل گرفت و سپاه قوام پیدا کرد رفتند. آن وقت سراغ عراق رفتند و شروع کردند نقاط تصرف شده را از اشغال خارج کردند. از عملیات حصر آبادان عظمتش شروع شد و ادمه پیدا کرد.
وقتی نیروی مردمی رسید اولین کاری که کردند این بود که خط تشکییل دادند و آتشی بر علیه نیروهای متجاوز بود. این خواب دشمن را آشفته کرد و دشمن هم دست پاچه عقب کشید برای مرتب سازی خط خود پشت جاده اهواز خرمشهر رفتند. این جا پای بزرگی برای نیروهای مردمی شد.
مردم با پوست و گوشت خود حضور را ثابت کرد و چون جوان بودند و جسارت زیادی داشتند از موقعیت استفاده کردند و سراغ عملیاتهای بزرگی مثل حصر آبادان رفتند. بعد از آن جسارتها اتکا به نفس ها بیشتر شد. در همین زمان بود که عملیاتهای بزرگی مثل طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و ... انجام شد. بعد دیگر عراق به داخل خاک خودش رفت. بعد از آن توطئه جهانی شروع شد تا توجه مردم به بیروت و لبنان و ... کشیده شود حتی خود ما هم برای کمک به مردم مسلمان لبنان وارد عمل شدیم.
شیرینی و حلاوت جنگ باید به آثار ماندگاری تبدیل شود که امروز بدان تاریخ شفاهی جنگ میگوییم چون جنگ مردمی بوده به طرق مختلفی این جنگ میتواند بیان شود اما باید دقیق، منظم و آموزنده مطرح شود. جنگ به نحوی بود که اگر کسی یک بار به جبهه میآمد آنچنان جذب میشد که جاذبه های دیگر برایش بیرنگ میشد جاذبه جبهه همه را ماندگار میکرد. بسیجیهایی بودند که به خاطر حضور بسیار کارکشته شدند و تجربههای بسیاری یافتند بسیاری به شهادت رسیدند اما باقی ماندهها باید آن تاریخ را ثبت کنند.
اگر طی این هشت سال این اتفاق نمی افتاد آشوبها و انفجارهای داخلی مانند عراق هنوز در جریان بود. نمونهاش عراق را ببینید چند سال دارد از آزادسازی اش میگذرد و الان چه وضعیتی دارد؟ ما آنجا قدرت پیدا کردیم به دهان دشمنی زدیم که دنیا پشت اش ایستاده بودند. ما چیزی نداشتیم دست مان خالی بود گاهی با التماس چند خمپاره می گرفتیم. آنها باور نمی کردند اینطوری جنگ را ادامه دهیم.
ما قوارهای به نام یک جنگ و دفاع هشت ساله ایجاد کردیم که دنیا را به حیرت واداشت. شجاعت و اتکا به نفس و ایمان مهم ترین بخش این قضیه است. یک ایمان واقعی و خالص نه این ایمانهای کاذب. رزمندگان آن موقع اعتقادات پاکی داشتند چیزی که جبهه را به دانشگاه تبدیل کرد همین ایمان بود. و اینها باید به تاریخ و مسائل اجتماعی و باورها تبدیل شود و به جامعه تزریق شود. این وظیفه ما است. آنها که شهید شدند رسالتشان تمام شد اما ما باید آن راه نیمه تمام را به پایان برسانیم.
شهید کیان پور نیروی شناسایی ما بود قرارگاه کربلا او را از ما قرض گرفت تا برای شناسایی برود. شهدایی مثل او قواره دنیا را به هم ریختند. کسی مثل او بدون اسلحه از خطی که نمیشد عبور میکرد و از کمین های دشمن گذشت. یا برای عملیات فاو شناسایی اولیه توسط او انجام گرفت وقتی هم روال کارش را توضیح میداد هیچوقت نمیگفت این کار را انجام دادم می گفت این کار را کردند.
من سه سال با شهید کیان پور زندگی میکردم کارهایش را میدیدم. کلید مشکلات کارهای اطلاعات قرارگاه شده بود. چنین افرادی وقتی درموردشان قرار باشد حرف زده شود باید توسط کسی روایت شوند که او را بشناسند. گاهی کتابی از شهیدی می نویسند که اصلا به او نزدیک نیست و با واقعیت فاصله بسیار دارد. باید حقیقت را گفت حقیقت ِ کسانی که جمهوری اسلامی را بیمه کردند به دقت و درستی بیان شود."
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *