لطفاً یک قلیان "بلومیس" با اینترنت پرسرعت!
سیر تحول قلیان در ایران
«ژان باتیست تاورنیه»، جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوی که سفرهای زیادی
در قرن دهم هجری شمسی به ایران داشته در سفرنامهاش از قلیان چنین
نوشتهاست: «ایرانیان تنباکو را در کوزه گلی دهان گشادی به قطر سه انگشت،
تنهای از چوب یا نقره که سوراخی در وسط دارد، قرار میدهند. روی تنه کمی
آتش میگذارند و در حالی که نفس را بالا میکشند دود تنباکو با شدت از
امتداد سوراخ پایین آمده و داخل آب که به رنگهای مختلف میآمیزد، داخل
میشود. این کوزه تا نصفه آب دارد. دودی که در آب است به سطح میآید و
هنگامیکه نفس را بالا میکشند از نی قلیان دود به دهان وارد میشود.
بهواسطه آبی که به قلیان میریزند دود تنباکو تصفیه میشود و کمتر ضرر
میرساند.والا با این همه قلیانی که میکشند، مقاومت برای آنها غیرممکن
است. ایرانیان زن و مرد، به طوری از جوانی عادت به کشیدن تنباکو کردهاند
که کاسبی که باید روزی پنج شاهی خرج کند، سه شاهی آن را به مصرف تنباکو
میرساند. میگویند اگر تنباکو نمیداشتیم چطور ممکن بود کیف و دماغ داشته
باشیم.»
البته باید اشارهای هم به«جمیز موریه» انگلیسی و
نویسنده رمان «حاجیبابای اصفهانی» کنیم که حکایت جوانکی را نوشت که برای
امرار معاش قلیان فروشی میکرد و 5 قسم تنباکوی طبسی و شیرازی و شوشتری و
کاشانی و اصفهانی میفروخت. شاید موریه فکرش را نمیکرد قلیان پس از چندصد
سال همچنان ادامه حیات بدهد و با پیشرفت تکنولوژی و ورود فناوریهای جدید
دچار تحول شود. حالا دیگر کمتر خبری از این 5 قسم تنباکو میشنویم. چیزی که
زیاد است تنباکوهای میوهای؛ از دوسیب و پرتقال و لیمو و نعناع گرفته تا
تنباکوهای جدیدی مثل پرتقال خامه و آلوورا و گواوا و بلومیس و... اگر جمیز
موریه زنده بود حتماً رمان دیگری با جزئیات جدیدی از اقسام تنباکوهای قرن
بیست و یکمی و مشتریهای پروپاقرص آن در ایران مینوشت!
قلیانی که بازار را در دست گرفت
یادم میآید 30 سال پیش سر خیابانمان قهوهخانهای بود و مشتریهایش
آدمهای سن و سالداری بودند که برای چایی خوردن یا هر از گاهی قلیان کشیدن
و گپ زدن دورهم جمع میشدند. شیشههای قهوهخانه از پایین تا وسط رنگ
خوردهبودند تا داخل معلوم نباشد. برو بچههای آن دوره و زمانه هم برای
دیدن قهوهخانه کنجکاوی بهخرج نمیدادند. محله قدیمی ما فقط و فقط همین یک
قهوهخانه را داشت. مشتریهایش زیاد هم نبودند. فکر کنم پول بخور و نمیری
برای صاحب کافه و کارگرهایش میماند، مثل الان نیست که سود میلیونی
داشتهباشد!
اوایل دهه 70 سر و کله قلیانهایی پیدا شد که زیاد
شبیه به قلیانهای برنجی قدیمی نبودند. جنسشان شیشهای بود و قیمتی هم
نداشتند. قسمت بالای تنه چیزی شبیه به مربا میریختند و رویاش را با فویل
آلومینیومی میپوشاندند و چند تکه زغال بالایش. برای نوجوانهای همسن و سال
ما این قلیانها چیز عجیبی بود. تنباکوهای شبیه به مربا بوی خوبی هم
داشتند. پس از مدتها فهمیدیم که به این مدل از توتونهامیگویند میوهای.
آن اوایل استقبال خوبی از قلیانهای میوهای نشد. حتی قهوهخانهداران
هم نمیخواستند که قلیانهای جدید را دست مشتری بدهند.
اما چند
سالی نگذشت که تب استفاده از این تنباکوی وارداتی افزایش پیدا کرد و
همهگیر شد. مشتریهایش جوانهایی شدند که از کام گرفتن از آن خسته
نمیشدند. قهوهخانههای بیشتری باز شد و قلیان میوهای مثل ویروس مسری
همهجا را گرفت. استقبال از قلیانهای میوهای که ساختار شیمیایی هم دارد
بیشتر از پیش شد تا جایی که حتی پایش به شهرهای کوچک و روستاها هم باز شد.
حالا با گذشت 25 سال از ورود قلیانهای میوهای انگار قرار نیست چند درصدی
از طرفدارانش کاسته شود. بهطور مثال منطقه 17 تهران که سال 70 تنها 2
قهوهخانه داشت در حال حاضر دستکم 30قهوهخانه دارد. این در حالی است که
اگر اداره اماکن نظارتش کمرنگتر شود تعدادشان خیلی بیشتر از این میشود.
البته این طبیعی است که وقتی تقاضا بالا باشد عرضه هم بالا میرود.
درآمدهای قهوه خانه داران خوب است. بخیل هم نیستیم. تا زمانی که مشتری
باشد و جوانهای بیشغل، کاری جز رفت و آمد به قهوهخانهها نداشتهباشند
وضع قهوهچیها بهتر هم میشود. از نزدیک شاهد بودم که مردی برای اجاره
قهوهخانهای 50 متری در جنوب تهران 100 میلیون پول پیش پرداخت کرد با
اجاره ماهیانه 10 میلیون. وقتی از یکی از مشتریها پرسیدم که مگر اینجا
چقدر درآمد دارد با نیشخندی گفت: «ماهی 30 میلیون فقط سود میماند. اگر خرج
کارگرها و پول آب و گاز و برق و اینترنت را کنار بگذارد ته آن 20 میلیون
میماند. حالا این بابا اگر 10 میلیون اجاره بدهد برای خودش 12 – 10
میلیونی پول میماند.
اینترنت تکنیکی برای جذب مشتری
عقبگردی کوتاه کنیم به گذشته. قهوهخانهها جز رادیویی که گاهگدار صدایی
در همهمه قلیانکشها به گوش میرسید وسیله ارتباطی دیگری نداشتند.
ارتباطات بیشتر کلامی و رودررو بود. هر کسی خبری داشت یا خبری از اینور و
آنور شنیده بود به بقیه میگفت. حالا وضعیت تغییر کرده. قهوهخانهها مجهز
به پرده نمایش فوتبال و اینترنت پرسرعت شدهاند. با ورود بازیهای کلش آف
کلنز و ساکر استارز(فوتبال آنلاین) یکی از واجبات قهوهخانهها برای جذب
مشتری اینترنت است. نداشتن اینترنت مساوی است با کمبود مشتری و در نهایت
ورشکستگی!
اینترنت با سرعت یک گیگ و دو گیگ با دانلود نامحدود
برای مشتریهایی که ساعتها وقت خود را در قهوهخانهها میگذرانند و دست
آخر دست کم 20–10 هزار تومان دست به جیب میشوند. بالاخره برای قهوهداران
سود دارد که ماهی کم کم 200- 300 هزار تومان برای اینترنت مشتریها هزینه
کنند.
اگر خواسته و ناخواسته گذرتان به قهوهخانهها بیفتد دیگر
مردان سن و سالدار را نمیبینید. یک مشت جوان و نوجوانی را خواهید دید که
در عنفوان عمر انگار قوز درآوردهاند. آنقدر در صفحه تلفن همراه و
تبلتشان خم شدهاند که نمیشود نشانهای از شور و نشاط جوانی را در
چهرهشان دید.
عرضه قلیانهای نوین در بازار
از نقش تعیینکننده اینترنت در کسب و کار قهوهخانهداران بگذریم عوامل
دیگری هم هست که بر تعداد مشتریان این صنف میافزاید مثل عرضه قلیانهایی
با تنه چوبی و فلزی طراحی شده و توتونهای خارجی. برخی از کافهداران هم
برای اینکه مشتریها کمال رضایت داشتهباشند دستگاه کوچکی کنار قلیان
میگذارند به نام «قلیان چاق کن شارژی». آپشن دیگری هم وجود دارد به نام
«شلنگ یخی» که کارش خنک کردن دود قلیان است. به هر حال قاپیدن مشتری و
تبدیل آن به مشتری ثابت هنر برخی از قهوهخانهداران است. آنها سعی میکنند
متناسب با نوع سلیقه و نیاز مشتری امکاناتشان را به روز کنند.
از سفارش قلیان تلفنی که پیک آن را جلوی خانه مشتریها همراه با قوری چای و
مخلفاتاش تحویل میدهد که بگذریم در حال حاضر قهوهخانهداران برای
خودشان سایت و وبلاگ و صفحه مجازی و گروه خبری در شبکههای مجازی دارند.
کافی است در اینترنت سرچ بزنید قلیان. انواع و اقسام فروشگاههای قلیان
همراه با تجهیزات جانبی با جدیدترین مدلها روی صفحهتان نقش میبندد.
حالا قلیان دکور بیشتر خانهها شده. قلیان میوهای که در کمتر از 3دهه
ظهورش گوی رقابت را حتی از ورزش نیز ربودهاست. باید نشست و آخرش را دید.
/انتهای پیام/
:
انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به
معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای
منتشر میشود.