سحرگاهِ ازل، زد شمسِ حق سر/جهان آمد پدید از عشقِ حیدر
منصور نظری قطعه شعری با عنوان « امیرِ جاودانِ دولتِ عشق » را به مناسبت ولادت "امام رضا (ع) سروده که این شعر را در متن زیر می خوانید.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، قطعه شعر« امیرِ جاودانِ دولتِ عشق » به مناسبت میلاد مسعود "حضرت امام رضا علیهالسلام" را که از سوی منصور نظری تقدیم به مدافعان حرم فاطمی در حلب شده را در متن زیر می خوانید:
سحرگاهِ ازل، زد شمسِ حق سر - جهان آمد پدید از عشقِ حیدر
ز چشم خیسِ زهرا ریخت باران – گِل آمد خاکِ قوم سر به داران
بر آن گِل نفخۀِ زهرا دمیدند - مدافعها حرم را آفریدند
حرم را مرغدل سودای پرواز- ازل را اینچنین شد عشق آغاز
کبوترهایِ عاشق بار بستند – گشوده پر قفسها را شکستند
جگرخون غم یاس کبودند - به شهر عشق زینب پر گشودند
حلب را کربلا برپا نمودند – و بابی از شهادت را گشودند
قمر رویان عاشق پیشۀِ مست – شدند از بادۀِ عشق ولا مست
پرستوهای خونین تن پریدند - غم و رنج و بلا را برگزیدند
به خاک آغشته در خون آرمیدند – به دشت کربلا گلگون رسیدند
به وادیِ بلا زهرا پرستان - مدافع بر حرم گشتند مستان
کُند تا بار دیگر عشق اِعجاز - قمر بر گِرد زینب، کِشته صف باز
خدا را وَه چه زیبایست پرواز - قمر را یاسِ زهرا عاشقی باز
ز غوغای عطش بر چشم عباس - غزل پوشیده باران بر رُخِ یاس
به رقصِ گُل، ترنم ساز بلبل - به غارت برده هوشِ نسترن، مُل
به باغِ عشقِ حیدر، یاس رویان - بنفشه میدوید الله گویان
به عشق یاسِ نیلی، نسترن مست - به خون آلالهها آغشته تن مست
ز صهبای حسینیِاش، حسن مست - شرابِ کهنه پوشیده کفن مست
صبا مست و سحر مست و چمن مست – به عالم تا غمِ یاسِ کبود است
و آن دم سر زد از چشمِ سحرگاه - به میلاد ِرضا شمسی یدُالله
ملک پیمانه در دست و خدا مست - که روز عید میلاد رضایست
به شاخ سبز شیدایی شکفت عید - و از ابر شهادت عشق بارید
ملک را برده از سر هوش از عشق - بر او موسی گشود آغوش از عشق
به شوق عشق زهرا زد رضا دم - هوا شد غرقِ عطر یاس و مریم
رضا تا پا نهد حق را به عرشه - به دورِ لاله دستافشان بنفشه
غزل در باغِ عشقِ یاس رویید - و آمد روز میلادِ رضا عید
ز خاک خورده باران ارغوان رُست - غبارِ آسمان اشک قمر شُست
و سر آندم ملک بر خاک سایید - رضا را در خدا آن دم جلی دید
ز خوندل به سر گیسو شرابی - قبا پوشیده بر مَه آفتابی
امیرِ جاودانِ دولتِ عشق - بر او کروبیان سر در خطِ عشق
کران تا بیکران تحت نگینش - قلم پردازِ غم، روحالامینش
قدح نوشان وحدت خوشه چینش - حقیقت سرمۀِ عینالیقینش
ز اَعلی تا رضا آمد پدید عشق - خدا از بهر زهرا آفرید عشق
غزل، دفتر، قلم، مشک و علم، دست - شدند از بادۀِ عشق ولا مست
و اینگونه رضا آمد به هستی - علمدار ره یکتاپرستی
نسب دارد رضا از یاس نیلی – از آن بانوی خورده ضرب سیلی
مدافع بر حرم را عید عشق است – حلب مست از می ناب دمشق است
به امید ظهور حضرت یار..
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *