اسد و اردوغان مانند عکس به هم نزدیک خواهند شد؟
چند ماه است که سخن از تغییر سیاست ترکیه در قبال تحولات و بحران منطقه به ویژه سوریه مطرح می شود.
به گزارش گروه بین الملل ، یکی از دلایلی که باعث تشدید بحران در غرب آسیا شد، سیاست های دولت اردوغان بود.
نقش ترکیه در تشدید بحران از درصد بالایی برخودار است. دشمنی دولت ترکیه با دولت و ملت سوریه از همان آغاز بحران این کشور شکل گرفت.
اعتقاد ترکیه بر اساس دستوراتی بود که آمریکا صادر می کرد. قرار بر این بود که بشار اسد در کمتر از سه ماه سرنگون شود و یک دولت دست نشانده در این کشور حاکم گردد و زمینه تجزیه سوریه هم فراهم شود.
اما رویای آمریکایی ها از بین رفت، چرا که دولت و ملت سوریه در کنار هم و با حمایت ایران و روسیه توانستند بیش از 5 سال مقابل یورش گسترده دشمنان و تروریست های تفکیری مقاومت کنند.
ترکیه نیازمند یک تغییرات اساسی در مواضع و سیاست هایی است که تاکنون اتخاذ کرده است.
این تغییرات اساسی و گسترده باید از نقطه سوریه آغاز شود و با پایان دادن به دشمنی های خود با دولت و ملت این کشور برای جبران گذشته دست به کار گردد.
ترکیه خود باید به این نتیجه برسد که تبعیت از آمریکا به مفهوم ابزاری است در دست کاخ سفید، هر جا ایجاب کرد از او بهره می برد و هر جا که دیگر نیازی به او ندارد، همانند یک برگ دستمال کاغذی مصرفی دور انداخته خواهد شد.
کودتای نافرجام ترکیه هم برای سرنگون کردن اردوغان در این کشور و با نقش آفرینی آمریکا اجرا شد.
تاریخ مصرف ترکیه برای آمریکا به پایان رسیده است، دولتمردان این کشور در این چند ماه گذشته آنگونه که آمریکایی ها می خواستند، در خدمت آنها نبودند.
کنار گذاشتن دولت اسلامگرای ترکیه برای آمریکا تنها با کودتا امکان پذیر بود، اما حمایت مردمی از دولت اردوغان از یکسو و برنامه ریزی ضعیف کودتاچیان از سوی دیگر کودتا را نافرجام کرد.
کودتا باعث شد تا دولتمردان ترکیه به هوش شوند. این هوشیاری آنقدر باید رشد کند تا به این نتیجه برسد که خود به ائتلاف ضد تروریسم که میان ایران، روسیه، سوریه و حزب الله لبنان وجود دارد، بپیوندد.
اگر دولت ترکیه از سر ناچاری یا به خاطر انتقام گرفتن از آمریکا به سوی روسیه و ایران گرایش بیشتری پیدا کرده، تنها از سر انتقام از آمریکا خواهد بود و پس از چندی احتمال بازگشت آنکارا به دامن واشنگتن وجود دارد.
رسیدن به درک سیاسی است که می تواند باعث تحلیل های درست از اوضاع بحران منطقه شود. اگر چنین اتفاقی درون مسئولین ترکیه افتاده است، می توان از هم اکنون این کشور را در میان ائتلاف واقعی ضد تروریسم دانست.
اما با توجه به شرایط موجود برای ترکیه، راه دیگری هم برای ترکیه باقی نمانده است.
مقامات این کشور به خوبی می دانند که چه بسا اگر ایران و روسیه هنگام کودتا از دولت اردوغان حمایت نمی کردند و اقدام کودتاچیان را محکوم، اکنون دیگر در قدرت نبودند.
یکی از دلایل بهبود روابط ترکیه با روسیه را می توان همین امر دانست.
اما اگر پایان دادن به خصومتی که بر سر سرنگون کردن هواپیمای جنگنده روسیه از سوی ترکیه، مصلحتی و کوتاه مدت باشد، نمی توان بر روی نقش آنکار در حل بحران غرب آسیا حساب باز کرد.
می توان گفت، احتمال می رود ترکیه با نزدیکتر شدن به ایران و روسیه سعی دارد به آمریکا فشار سیاسی وارد کند تا از این طریق به خواسته خود هم برسد.
این که ترکیه روابط خود را با روسیه و جمهوری اسلامی، پس از کودتا گسترش دهد، باعث نگرانی آمریکایی ها شده است.
این نگرانی بجاست، چرا که در این صورت یک همپیمان قوی خود را در منطقه از دست خواهد داد و گرایش او به سوی شرق باعث تقویت جبهه ضد تروریسم خواهد شد.
با همه این تحولاتی که میان ترکیه با ایران و روسیه افتاده است، اگر چرخش عملی محسوسی هم از سوی آنکارا سر نزند، چرخش در سیاست های زبانی کمترین انتظاری است که از مقامات ترکیه می رود.
ترکیه هنوز درگیر حل و فصل کودتای نافرجامی است که هنوز از روی آن یک ماه هم نگذشته است. اما این دلیل نمی شود که ترکیه درباره بحران منطقه به ویژه سوریه و عراق سکوت کند و درباره آن سخن نگوید.
دیدار اردوغان با پوتین، سفر ظریف به ترکیه و دیدار و گفت وگوهای مثبت او با چاووش اوغلو وزیر خارجه این کشور و اردوغان رئیس جمهور ترکیه و احتمال سفر اردوغان به تهران، نشانه های تغییر سیاست آنکارا در قبال بحران منطقه است.
برای این که حسن نیت ترکیه ثابت شود، باید یک اقدام عملی از سوی مقامات این کشور درباره بحران سوریه نشان داده شود.
بحران غرب آسیا با کودتای ترکیه به هم گره خورده است، اگر اکنون تصور می شود که آنکارا درگیر مسائل داخلی خود است و شرایط آن را ندارد که به چرخش جدی در سیاست خود در منطقه بپردازد، تحلیل درستی نیست.
آیا شرایط ترکیه با شرایط سوریه و عراق قابل مقایسه است؟ اما دمشق و بغداد در این شرایط توانسته اند این بحران تحمیلی را با مقاومت خود مهار کنند و پیروزی های بزرگی به دست آورند.
اوضاع ترکیه آنقدر بحرانی نیست که نتواند تغییر سیاست خود را بروز دهد.
شرایط ایجاب می کند که اگر مقامات ترکیه تغییرات اساسی در سیاست های منطقه ای خود ایجاد کرده اند آن را اعلام کنند.اگر هم تغییر و چرخشی ایجاد نشده آن را هم بر زبان بیاورند.
تکلیف ائتلاف ضد تروریستی و جبهه مقاومت هم با این موضع گیری شفاف روشن خواهد شد.
ترکیه این را باید بداند که در نبود او هم ایران و روسیه قادر خواهند بود به حمایت خود از دولت و ملت سوریه ادامه بدهند و نه تنها از سقوط آن جلوگیری کنند بلکه سوریه با به ثبات برسانند.
آیا ترکیه و سوریه، بشار اسد و رجب طیب اردوغان بار دیگر همانند عکس به هم نزدیک خواهد شد؟
نقش ترکیه در تشدید بحران از درصد بالایی برخودار است. دشمنی دولت ترکیه با دولت و ملت سوریه از همان آغاز بحران این کشور شکل گرفت.
اعتقاد ترکیه بر اساس دستوراتی بود که آمریکا صادر می کرد. قرار بر این بود که بشار اسد در کمتر از سه ماه سرنگون شود و یک دولت دست نشانده در این کشور حاکم گردد و زمینه تجزیه سوریه هم فراهم شود.
اما رویای آمریکایی ها از بین رفت، چرا که دولت و ملت سوریه در کنار هم و با حمایت ایران و روسیه توانستند بیش از 5 سال مقابل یورش گسترده دشمنان و تروریست های تفکیری مقاومت کنند.
ترکیه نیازمند یک تغییرات اساسی در مواضع و سیاست هایی است که تاکنون اتخاذ کرده است.
این تغییرات اساسی و گسترده باید از نقطه سوریه آغاز شود و با پایان دادن به دشمنی های خود با دولت و ملت این کشور برای جبران گذشته دست به کار گردد.
ترکیه خود باید به این نتیجه برسد که تبعیت از آمریکا به مفهوم ابزاری است در دست کاخ سفید، هر جا ایجاب کرد از او بهره می برد و هر جا که دیگر نیازی به او ندارد، همانند یک برگ دستمال کاغذی مصرفی دور انداخته خواهد شد.
کودتای نافرجام ترکیه هم برای سرنگون کردن اردوغان در این کشور و با نقش آفرینی آمریکا اجرا شد.
تاریخ مصرف ترکیه برای آمریکا به پایان رسیده است، دولتمردان این کشور در این چند ماه گذشته آنگونه که آمریکایی ها می خواستند، در خدمت آنها نبودند.
کنار گذاشتن دولت اسلامگرای ترکیه برای آمریکا تنها با کودتا امکان پذیر بود، اما حمایت مردمی از دولت اردوغان از یکسو و برنامه ریزی ضعیف کودتاچیان از سوی دیگر کودتا را نافرجام کرد.
کودتا باعث شد تا دولتمردان ترکیه به هوش شوند. این هوشیاری آنقدر باید رشد کند تا به این نتیجه برسد که خود به ائتلاف ضد تروریسم که میان ایران، روسیه، سوریه و حزب الله لبنان وجود دارد، بپیوندد.
اگر دولت ترکیه از سر ناچاری یا به خاطر انتقام گرفتن از آمریکا به سوی روسیه و ایران گرایش بیشتری پیدا کرده، تنها از سر انتقام از آمریکا خواهد بود و پس از چندی احتمال بازگشت آنکارا به دامن واشنگتن وجود دارد.
رسیدن به درک سیاسی است که می تواند باعث تحلیل های درست از اوضاع بحران منطقه شود. اگر چنین اتفاقی درون مسئولین ترکیه افتاده است، می توان از هم اکنون این کشور را در میان ائتلاف واقعی ضد تروریسم دانست.
اما با توجه به شرایط موجود برای ترکیه، راه دیگری هم برای ترکیه باقی نمانده است.
مقامات این کشور به خوبی می دانند که چه بسا اگر ایران و روسیه هنگام کودتا از دولت اردوغان حمایت نمی کردند و اقدام کودتاچیان را محکوم، اکنون دیگر در قدرت نبودند.
یکی از دلایل بهبود روابط ترکیه با روسیه را می توان همین امر دانست.
اما اگر پایان دادن به خصومتی که بر سر سرنگون کردن هواپیمای جنگنده روسیه از سوی ترکیه، مصلحتی و کوتاه مدت باشد، نمی توان بر روی نقش آنکار در حل بحران غرب آسیا حساب باز کرد.
می توان گفت، احتمال می رود ترکیه با نزدیکتر شدن به ایران و روسیه سعی دارد به آمریکا فشار سیاسی وارد کند تا از این طریق به خواسته خود هم برسد.
این که ترکیه روابط خود را با روسیه و جمهوری اسلامی، پس از کودتا گسترش دهد، باعث نگرانی آمریکایی ها شده است.
این نگرانی بجاست، چرا که در این صورت یک همپیمان قوی خود را در منطقه از دست خواهد داد و گرایش او به سوی شرق باعث تقویت جبهه ضد تروریسم خواهد شد.
با همه این تحولاتی که میان ترکیه با ایران و روسیه افتاده است، اگر چرخش عملی محسوسی هم از سوی آنکارا سر نزند، چرخش در سیاست های زبانی کمترین انتظاری است که از مقامات ترکیه می رود.
ترکیه هنوز درگیر حل و فصل کودتای نافرجامی است که هنوز از روی آن یک ماه هم نگذشته است. اما این دلیل نمی شود که ترکیه درباره بحران منطقه به ویژه سوریه و عراق سکوت کند و درباره آن سخن نگوید.
دیدار اردوغان با پوتین، سفر ظریف به ترکیه و دیدار و گفت وگوهای مثبت او با چاووش اوغلو وزیر خارجه این کشور و اردوغان رئیس جمهور ترکیه و احتمال سفر اردوغان به تهران، نشانه های تغییر سیاست آنکارا در قبال بحران منطقه است.
برای این که حسن نیت ترکیه ثابت شود، باید یک اقدام عملی از سوی مقامات این کشور درباره بحران سوریه نشان داده شود.
بحران غرب آسیا با کودتای ترکیه به هم گره خورده است، اگر اکنون تصور می شود که آنکارا درگیر مسائل داخلی خود است و شرایط آن را ندارد که به چرخش جدی در سیاست خود در منطقه بپردازد، تحلیل درستی نیست.
آیا شرایط ترکیه با شرایط سوریه و عراق قابل مقایسه است؟ اما دمشق و بغداد در این شرایط توانسته اند این بحران تحمیلی را با مقاومت خود مهار کنند و پیروزی های بزرگی به دست آورند.
اوضاع ترکیه آنقدر بحرانی نیست که نتواند تغییر سیاست خود را بروز دهد.
شرایط ایجاب می کند که اگر مقامات ترکیه تغییرات اساسی در سیاست های منطقه ای خود ایجاد کرده اند آن را اعلام کنند.اگر هم تغییر و چرخشی ایجاد نشده آن را هم بر زبان بیاورند.
تکلیف ائتلاف ضد تروریستی و جبهه مقاومت هم با این موضع گیری شفاف روشن خواهد شد.
ترکیه این را باید بداند که در نبود او هم ایران و روسیه قادر خواهند بود به حمایت خود از دولت و ملت سوریه ادامه بدهند و نه تنها از سقوط آن جلوگیری کنند بلکه سوریه با به ثبات برسانند.
آیا ترکیه و سوریه، بشار اسد و رجب طیب اردوغان بار دیگر همانند عکس به هم نزدیک خواهد شد؟
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *