صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

جنگی که دست چدنی آمریکا را روکش‌دار کرد/ ایران و جنبش‌های مقاومتی

۲۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۷:۴۶
کد خبر: ۲۰۷۹۳۹
دسته بندی‌: سیاست
بسیاری از کارشناسان و متخصصان امور ژئوپلتیک اعتقاد دارند که شکست‌های یک دهه اخیر رژیم صهیونیستی به نمایندگی از جبهه استکبار در مقابل حزب‌الله لبنان و جنبش حماس در لبنان و فلسطین بر اعتبار سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و جهان افزوده است؛ چندی پیش بود که "یوخیم روناس" مشاور ویژه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، مهم ترین معضل و دغدغه این رژیم را حمایت ایران از مستضعفان دانست.
گروه سیاسی: چندی پیش یک اندیشکده معتبر آمریکایی که در زمینه مسائل ژئوپلتیکی مطالعه و تحقیق می‌کند، طی گزارشی اعلام کرد ایران با توانمندسازی جنبش‌ها و نهضت‌های مقاومتی در سطح منطقه غرب آسیا به بزرگترین تهدیدکننده منافع آمریکا در این منطقه ژئواستراتژیک تبدیل شده است.

اندیشکده مزبور اگرچه اشاره مستقیمی به نام جنبش‌های مقاومتی مورد حمایت ایران در سطح منطقه نداشت؛ اما بلاشک اولین و مهم ترین مصداق جنبش‌های مقاومتی که با حمایت ایران، توازن قدرت آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش را به هم زده است، حزب‌الله لبنان است؛ جنبشی متشکل از جوانان سلحشور و متدین لبنانی که با یک رهبری شجاع ، بصیر و ولایتمدار، خواب را از چشمان صهیونیست‌های کودک‌کش و حامیان فرامنطقه ای شان ربوده اند.



بسیاری از کارشناسان و متخصصان امور ژئوپلتیک اعتقاد دارند که شکست‌های یک دهه اخیر رژیم صهیونیستی به نمایندگی از جبهه استکبار در مقابل حزب‌الله لبنان و جنبش حماس در لبنان و فلسطین بر اعتبار سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و جهان افزوده است؛ چندی پیش بود که "یوخیم روناس" مشاور ویژه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، مهم ترین معضل و دغدغه این رژیم را حمایت ایران از مستضعفان دانست.

در سال 2006 که جنگ 33 روزه و یا به قول لبنانی‌ها "حرب تموز" میان حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی به وقوع پیوست، آرایش ژئوپلتیکی منطقه نیز دستخوش تغییر شد؛ جورج بوش پسر که در آخرین سال‌های تکیه بر کرسی ریاست کاخ سفید به سر می برد، پس از جنگ 33 روزه به طور کامل فکر تهاجم نظامی به ایران را از سر بیرون راند؛ چرا که به عینه مشاهده کرد که ارتش تا بن دندان مجهز و تکنولوژیک رژیم صهیونیستی در برابر یک نیروی میلیشیا مورد حمایت ایران، زانو زده است؛ بنابراین به همراه استراتژیست‌ها و مشاورانش به این نتیجه رسید که دست چدنی نشان دادن به ایران مساوی با به یغما رفتن تمام منافع آمریکا در منطقه خواهد بود.

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به وقایع جنگ 33 روزه سال 2006 میان حزب الله لبنان و ارتش رژیم صهیونیستی:

ده سال پیش در چنین روزهایی سرخط رسانه‌های معتبر جهان، اخبار مرتبط با نبرد تمام عیار نیروهای حزب الله لبنان با ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی بود؛ نبردی که لبنانی‌ها آن را "حرب تموز" می نامند اما در افواه جهانیان به جنگ 33 روزه معروف است؛ نبردی که برای دومین بار هیمنه پوشالی ارتش رژیم صهیونیستی را زایل کرد.

در اوایل ژوئیه 2006 میلادی، پس از کارشکنی‌های رژیم جعلی صهیونیستی در آزادی اسرای لبنانی، نیروهای حزب الله، دو سرباز صهیونیست را به اسارت گرفتند؛ سید حسن نصرالله رهبر شجاع حزب‌الله، آزادی این دو صهیونیست را منوط به آزادی چهار رزمنده حزب الله به نام‌های "سمیر قنطار"، "نسیم نصیر"، " یحیی سخاف"، و "علی فراتن" کرد؛ اما سران رژیم صهیونیستی به جای اجابت کردن یک درخواست مرسوم نظامی، تهاجم وحشیانه ای را به کشور لبنان انجام دادند و علاوه بر کشتار بی رحمانه غیرنظامیان، زیرساخت‌های این کشور را هم نابود کردند. 

 

"ایهود اولمرت" نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی که از به اسارت درآمدن نیروهای ارتش این رژیم توسط حزب الله، به ستوه آمده بود، در نخستین واکنش به این اتفاق، خطاب به دولت و ملت لبنان گفت که "بهای آن را خواهید پرداخت".



صهیونیست‌ها که در جریان دو حمله نیروهای حزب الله به نام‌های "عملیات وعده صادق" و عملیات پاسخ عادلانه" غافلگیر و عاجز شده بودند؛ راه مقابله با حزب الله را در حمله به مردم لبنان دیدند؛ از اینرو آن‌ها در اولین گام، در 13 جولای 2006، فرودگاه تجاری بیروت را بمباران کردند؛ بمباران بزرگراه بیروت- دمشق نیز اقدام دیگر صهیونیست‌ها برای نابودی زیرساخت‌های لبنان بود.



در شرایطی که جنگنده‌های رژیم صهیونیستی در نبرد 33 روزه، مردم عادی و زیرساخت‌های لبنان را نشانه گرفته بودند، اما رزمندگان حزب الله تنها نظامیان و ادوات، تجهیزات و پایگاه‌های نظامی صهیونیست‌ها را هدف قرار می‌دادند. در 14 ژوئیه در حالیکه دو روز از نبرد می‌گذشت، نیروهای حزب‌الله، ناوچه پیشرفته ارتش رژیم صهیونیستی را در ساحل لبنان مورد هدف قرار دادند؛ صهیونیست ها بهترین پاسخ به این حمله را بمباران مدارس و بیمارستان های لبنان دانستند! و بلافاصله پس از غرق شدن ناوچه پیشرفته شان، چند مدرسه و بیمارستان را در شهرهای مختلف لبنان بمباران کردند. 



یکی از حماسه‌های خلق شده از سوی رزمندگان حزب الله در خلال جنگ 33 روزه، نبرد "بنت الجبیل" بود؛ بنت الجبیل روستایی در مرز میان لبنان و فلسطین اشغالی است؛ در جریان جنگ 33 روزه، نظامیان صهیونیست تلاش داشتند خود را به  ورزشگاه معروف این روستا برسانند و پرچم رژیم صهیونیستی را بر فراز آن برافراشته سازند.



در شرایطی که صهیونیست‌ها خود را به یک کیلومتری ورزشگاه معروف منطقه بنت الجبیل رسانده بودند، نیروهای حزب الله لبنان به فرماندهی شهید "خالد بزی" سد راه آنان شدند و شکست سختی را به ارتش رژیم صهیونیستی در بنت الجبیل وارد آوردند.



اخیرا نیز روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» با انتشار اسناد نظامی جدید از آرشیو جنگ 33 روزه چنین نوشته که «نبرد بنت جبیل یکی از سخت‌ترین نبردهای جنگ‌ 33 روزه بود که هیچ گاه از یاد اسرائیلی‌ها نمی‌رود».

در 30 ژوئیه 2006 در شرایطی که بیش از دو هفته از تجاوز ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان می‌گذشت، روستای قانا در جنوب لبنان مورد اصابت موشک‌های صهیونیستی قرار گرفت؛ در جریان این حمله ددمنشانه ۵۴ شهروند غیرنظامی از جمله بیش از ۳۷ کودک کشته شدند و شمار زیادی هم مجروح شدند.



در شرایطی که تصاویر کودک کشی صهیونیست‌ها در قانا توسط رسانه‌ها منتشر شده بود و اذهان عمومی جهانیان را متاثر ساخته بود، نهادهای بین‌المللی مدعی حقوق بشر در قبال این فاجعه سکوتی مرگبار اتخاذ کردند.

نبرد 33 روزه سرانجام در 14 آگوست 2006 با صدور قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل پایان یافت؛ در حالیکه اسرائیل این قطعنامه را پذیرفته بود اما شهرها، روستاها و مراتع لبنانی پس از صدور این قطعنامه نیز همچنان با حجم زیادی از بمب‌های خوشه‌ای توسط ارتش رژیم صهیونیستی بمباران می‌شدند.



یکماه پس از صدور قطعنامه 1701،"سازمان دیده‌بان حقوق بشر"، طی گزارشی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه و هدف قرار دادن شهرها و مناطق مسکونی لبنان توسط این رژیم را تأیید کرد.



"کنوانسیون منع استفاده از سلاح‌های قراردادی" نیز استفاده ارتش رژیم صهیونیستی از بمب‌های فسفری و خوشه‌ای در جریان نبرد 33 روزه را تایید کرد.

در شرایطی که سران رژیم صهیونیستی در پایان جنگ 33 روزه، خود را پیروز این نبرد می‌دانستند، "کمیته وینوگراد" که توسط خود صهیونیست‌ها تشکیل شده بود، طی گزارشی با برشمردن اشتباهات استراتژیک مقامات سیاسی و نظامی صهیونیستی در جریان نبرد 33 روزه، تلویحا از شکست این رژیم در برابر حزب الله لبنان سخن گفت و تصریح داشت که کشته شدن 120 نظامی در جنگ 33 روزه معنای دیگری جز شکست برای صهیونیست‌ها ندارد.



اخیرا "الیوت آبرامز" مشاور امنیت ملی جرج بوش، طی مقاله‌ای در پایگاه مرکز مطالعات امنیت ملی تل‌آویو اذعان کرده که شکست اسرائیل در رویارویی نظامی با حزب‌الله در سال 2006، آمریکایی‌ها را ناامید کرد. او به این نکته هم تصریح کرده که "جنگ 33 روزه علیه حزب‌الله لبنان برای تضعیف ایران برنامه ریزی شده بود".



بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران امور سیاسی و نظامی معتقدند، یکی از عمده دلایل شکست مفتضحانه ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان در نبرد 33 روزه سال 2006، حمایت‌های مالی و معنوی جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت بود.

 در روزهای نخست جنگ 33 روزه، مقام معظم رهبری پیامی شفاهی برای حزب‌الله لبنان فرستادند؛ این پیام توسط سردار قاسم سلیمانی به سیدحسن نصرالله منتقل شد. در بخش‌هایی از این پیام آمده بود:

«این جنگ سخت خواهد بود، اما بر خدا توکل کنید و پایداری نمایید. ما به پیروزی مقاومت یقین کامل و حتی بیش از آن، این مقاومت پیروز و به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل خواهد شد. از اطلاعات موجود (در طول جنگ) چنین بر می‌آید که دشمن برای آن برنامه‌ریزی کرده بود تا در آغاز پاییز انجام شود، اسرائیلی‌ها با توافق آمریکا قصد داشتند تا این جنگ را بدون دلیل یا بهانه و با استفاده از عنصر غافلگیری آغاز کنند. اسرائیل برای حمله به مقاومت در لبنان برنامه داشت، و خود را برای آن آماده می‌کرد؛ اسرائیل می‌خواست شما را غافلگیر کند، برنامه آنها این بود که نیروی هوایی اسرائیل ظرف چند ساعت به همه اهداف حمله کند و بعد از آن دشمن عملیات زمینی را آغاز و بخشی از جنوب را اشغال کند و در شهرهای مختلف به شما حمله کند، سپس کار خود را برای از بین بردن حزب‌الله تکمیل نماید. هدف از این جنگ فقط این مرزها نبود، بلکه هدف آن تغییر منطقه بود، اما اتفاقی که در جریان عملیات اسارت نظامیان اسرائیلی از سوی حزب‌الله افتاد، دانسته یا ندانسته طرح اسرائیل برای غافلگیری را از بین برد، و طرح جنگی که برای اوایل پاییز آماده شده بود را ناکام گذاشت، شما زمان را (به اسرائیل و آمریکا) تحمیل ‌کردید، و به‌ این ‌ترتیب آنها اقدامی را که برای آن زمان­بندی کرده بودند الان انجام دادند، این موضوع عنصر غافلگیری را از دست دشمن گرفت، این یکی از الطاف پنهان خداوند متعال برای شما بود. .... ما با شما هستیم و در همه حال از شما حمایت خواهیم کرد، نگران نباشید، مهم این است که صبر کنید و در برابر این دشمن بایستید. توجه زیادی به مردم داشته باشید، چرا که آنها می‌خواهند مردم را از شما دور کنند. اگر خداوند شما را پیروز گرداند به قدرتی تبدیل خواهید شد که هیچ نیرویی نمی‌تواند در برابر آن بایستد». 



سیدحسن نصرالله در اولین سالگرد جنگ 33 روزه، در مصاحبه اختصاصی با صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعلام کرد که در طول جنگ از «مولایش آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای رهنمود و راهنمایی» دریافت می‌کرده‌ است.





ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *