حقوق بشر اسلامی و دشمنانش!
مدیرمسئول روزنامه حمایت در یادداشتی مصاف حقوق بشر غربی با حقوق بشر اسلامی را مورد واکاوی قرار داد.
خاستگاه این مفهوم عمدتا به پس از جنگ جهانی دوم بازمی گردد چراکه تجربه دو جنگ جهانی و قتل عام ، کشتار و خونریزی میلیون ها انسان باعث شده بود سازمان ملل-که پس از جنگ جهانی دوم جایگزین جامعه ملل شد- را به این نتیجه برساند که موضوع حقوق بشر (در مقابل حقوق و قدرت دولتها و کشورها) را در دستور کار قرار دهد و از همین روی، در سال 1948، مجمع عمومی سازمان ملل، اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب کرد. در این اعلامیه ، فهرستی از حقوق بشر به عنوان معیاری به اصطلاح مشترک و همگانی که همه انسانها باید به آن دست یابند، اعلام شده است. این فهرست شامل حقوق مدنی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی همچون رهایی از بردگی، مقابله با شکنجه، بازداشت خودسرانه ، توقیف و... تا آزادی تجمعات و راهپیمایی ها و همچنین آزادی دین، آزادی بیان و شماری دیگر از این دست می باشد.
اما در ورای این اعلامیه پرزرق و برق ؛ طی شش دهه گذشته رسانه های غربی این سناریو را به افکار عمومی دنیا القاء کرده اند که مانع اصلی حقوق بشر و آنچه که آزادی مطلق انسان می نامند ، دین و مذهب است!
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به صحنه آمدن آموزه های دینی به عرصه حکومت ، سناریوی این رسانههای غربی با ادعاهای سازمانها و تشکلهای به اصطلاح حقوقبشری گره خورده و در این بازی حقوقبشری، بیرون از واقعیتها و در چنبره فریب و دسیسههای چند لایه،جمهوری اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم می کنند.اما هدف آنها چیست؟ چرا قدرتهای غربی، حقوق بشر اسلامی را که پس از انقلاب اسلامی ایران به صحنه اجتماع و سیاست آمده است بر نمی تابند؟ آیا صرف اختلاف در دو دیدگاه حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر غربی باعث شده تا غربی ها کلیشه های حقوق بشری خودشان را به جهان اسلام تحمیل کنند؟چرا مدعیان حقوق بشر اصرار دارند که حقوق بشر غربی را به عنوان نسخه جهان شمول به کشورهای اسلامی تحمیل نمایند؟ و...
درباره این مواجهه حقوق بشر غربی و حقوق بشر اسلامی و پاسخ به سوالات فوق چند نکته قابل اعتناست:
1- اندیشه حقوق بشردر اسلام بر مبنای تفکر توحیدی است نه نگاه اومانیستی. بنابراین اختلاف حقوق بشر اسلامی با حقوق بشر غربی و خروجی آن یعنی اعلامیه موسوم به اعلامیه جهانی حقوق بشر، مبنایی است. خاستگاه حقوق بشر اسلامی ، حق خداوند و شارع مقدس است و به قول اهل فن، در نظام حقوق بشر اسلامی قانونی را معتبر می دانند که مطابق با مصالح واقعی و نفس الامری انسانها باشد و این در حالی است که در سیستم حقوق بشر غربی ،اراده و تمایلات انسانی، خاستگاه حقوق است و قانونی را معتبرمی انگارند که موافق با خواسته های نفسانی بشر باشد. به تعبیر دیگر؛لیبرالها منشا اعتبار قانون را آراء و امیال مردم می دانند ولی در اندیشه اسلامی، مطابقت با مصالح مادی و معنوی را معیار ارزش قانون می دانند.ضمن آنکه در حقوق بشراسلامی به موازات» حقوق «، موضوع «تکالیف»بشر مطرح است که جای آن در حقوق بشر غربی ، خالی است.
2- اگر حقوق بشر را جدا از پروژه سیاسی و اقتصادی آمریکا و غرب هم فرض کنیم و از دریچه فکری و فلسفی به آن نگاه کنیم باید گفت که تجویز نسخه جهان شمول حقوق بشر از سوی آنها با بینش مادی گرایانه و تک بعدی از انسان که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بروز پیدا کرده است قطعاً نسخه درست و بی نقصی نیست.
3-حقوق بشر اسلامی بخاطر برخورداری از منابع غنی دینی و نسخه مطابق با فطرت الهی این قابلیت را دارد که نقایص و اشکالات اساسی و ماهوی حقوق بشر غربی را بر ملا نماید و از همین روی ؛ قدرتهای غربی اجازه نمی دهند آموزه های حقوق بشر اسلامی در قالب اسناد حقوق بشری به متون حقوق بشری راه پیدا کند. صرف اراده مطلق و ولنگاری اندیشه در حوزه حقوق بشر غربی ،آثاری خفت بار برای بشرمدرن به ارمغان آورده است که نمونه بارزآن مشروعیت بخشیدن به همجنسگرایی در غرب است که در سده های قبل ممنوع بود.
4- اگر حقوق بشر را بر اساس شاقول و خط کش حقوق بشر غربی هم لحاظ کنیم ، باز آنچه عیان و نمایان است؛ بی عملی و پایبند نبودن مدعیان حقوق بشر به محکمات حقوق بشری لیبرالیستی و از جمله اعلامیه به اصطلاح جهانی حقوق بشر است. حمایت غرب از رژیم های آدمکش و جنایتکار و جنگ و کشتاری که در سطح منطقه –غرب آسیا- به راه انداخته و وضعیت امروز یمن و عراق و سوریه و فلسطین و...محصول کارنامه حقوق بشر غربی است و این واقعیت های میدانی غیرقابل انکار می باشد.
و بالاخره در مورد متهم کردن جمهوری اسلامی به نقض حقوق بشر باید گفت این مسئله به جهت انحراف افکار عمومی و فرافکنی ازکارنامه سیاهی است که مدعیان حقوق بشر از خود بر جای گذاشته اند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *