سناریوی ابتر حقوق بشر و برجام
مدیرمسئول روزنامه حمایت طی یادداشتی نوشت: این روزها موضوع چالش های اجرای برجام با توجه به بدعهدی و کارشکنی آمریکا باعث شده تا مسئولان کشورمان نسبت به آن هشدار بدهند.
پیش از این آقای دکتر ولایتی عضو هیات نظارت بر جام تصریح کرده بود:"آمریکایی ها به تعهدات شان در برجام عمل نکرده اند" در همین راستا؛ آقای دکتر لاریجانی هم در صحن علنی مجلس هشدارداد :"راهی جز مقابله درباره برجام برای ایران باقی نمانده است."
همچنین آقای دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت هم با اشاره به 2 بار نقض تعهدات توافق هسته ای، موضوع شکایت کمیته نظارت بر برجام از آمریکا را مطرح کرده بود. حتی آقای دکتر ظریف وزیر محترم امورخارجه کشورمان هم چند روز پیش و به مناسبت یکسالگی برجام بر این مساله تصریح کرده بود که :"نمره آمریکا در اجرای برجام پایین است."
از سوی دیگر؛ با بالاگرفتن موضوع اجرای برجام ، بار دیگر مساله هجمه حقوق بشری علیه کشورمان کلید خورده است و راهبرد رسانهای کشورهای غربی برای گره زدن موضوع توافق هسته ای با وضعیت حقوقبشر ایران اسلامی در دستور کار قرار گرفته است. وزارت خارجه انگلیس دو روز پیش در گزارشی مداخله جویانه و مغرضانه مدعی شد:"با حصول توافق بالقوه تاریخی هستهای که محدودیتها و بازرسیهای شدیدی را بر برنامه هستهای ایران تحمیل میکند، سال 2015 شاهد تعامل مناسب ایران با نظام قانونمند بینالمللی بود؛ با این حال پیشینه حقوق بشری ایران کماکان موجب نگرانی است.»!در این گزارش ادعاهای نخ نما و واهی علیه کشورمان در خصوص مجازات های اسلامی، حقوق زنان و روزنامه نگاران و...به سیاق همیشگی مطرح شده و جمهوری اسلامی ایران به نقض حقوق بشر متهم شده است!
این یاداشت در پی آن نیست که به چالش های اجرای برجام بپردازد یا به ادعاهای خباثت آمیز روباه پیر در موضوع حقوق بشر کشورمان پاسخ بدهد. موضوع اصلی این نوشته گره زدن توافق هسته ای با مساله حقوقبشر و سناریوهایی است که حریف می پندارد با پیگیری موازی این دو موضوع-برجام و حقوق بشر- چیزی کاسب می شود و در نهایت میتواند پروژه نفوذ و مهار ایران اسلامی در شیوه نوین را با تاکتیک های چند لایه و پیچیده عملیاتی نماید.
برای روشن شدن بحث یاد آور می شود نهادهای به اصطلاح حقوق بشری وابسته به غرب مانند سازمان عفو بین الملل آشکارا تاکید کردند پس از توافق ژنو( سوم آذر 92) از موضوع هسته ای به موضوع حقوق بشر تغییر فاز می دهند. پس از آن مقطع بود که فشارهای زنجیره ای حقوق بشری علیه ایران اوج گرفت : پارلمان اتحادیه اروپایی در اقدامی مداخله جویانه با محوریت مسائل به اصطلاح حقوق بشری، ایران را به نقض حقوق بشر متهم کرد. رسانه های غربی مدام نغمه اعزام نماینده ویژه حقوق بشر اتحادیه اروپایی به ایران را سر دادند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا هم به میدان آمد و در نشست کمیته روابط خارجی مجلس سنای این کشور به صراحت رجز خواند که «موضوع حقوق بشر ایران را نیز در کنار مساله هسته ای و اعمال تحریم های این کشور دنبال می کنیم.» (سایت وزارت امور خارجه آمریکا ـ 20/1/93) و...
اما سوالی اصلی که به پیش کشیده می شود این است که غربی ها –بخصوص آمریکا- با گره زدن مساله حقوق بشر با مقوله هسته ای و برجام به دنبال چه هدفی هستند و محاسبه آنها بر پایه چیست؟ واقعیت آن است که برای پاسخ به این سوال باید فراموش نکنیم که پروژه آمریکایی ها، پروژه «قرن جدید آمریکایی(Project for the New American Century) است که مخفف آن به «PNAC» موسوم گشته است. یک ستون اصلی این ابرپروژه، براندازی نرم حکومت هایی است که قابلیت چالش با هژمونی آمریکا را دارند. در این پروژه کشورهایی که کرنش و سازش در برابر کد خدا را برنتابند باید مدل حکومتی شان دگرگون شود. برای همین است که آمریکاییها ترویج «اسلام سکولار» از یکسو و تقویت «اسلام سلفی-تکفیری » را در دستور کار داشته و دارند چراکه نقطه اشتراک «اسلام سکولار» و «اسلام سلفی-تکفیری »، خط سازش با آمریکاست.
بنابراین هدف غربی ها از برجام، انقلاب زدایی از سیرت جمهوری اسلامی بوده و چون جان مایه این نظام مبتنی بر آموزه های ناب فقهی (از سطح احکام فردی تا حکومت داری) بوده است، می پندارند با طرح کلان مساله حقوق بشر و پمپاژ رسانه ای و پیگیری موردی آن در بزنگاه های خاص می توانند به موازات «انقلاب زدایی» با اهرم برجام، «فقه زدایی» با فشار حقوق بشری را نیز به نتیجه برسانند. البته شواهد و قرائن غیرقابل انکار به وضوح نشان می دهد راهبرد انقلاب زدایی از طریق برجام مسیری رو به شکست است و از قضا تجربه برجام باعث شده است تا انقلابی گری بار دیگر در سطوح مختلف حاکمیت از مردم تا مسئولان شعله بگیرد و امروز این تجربه گرانسنگی است که حتی موافقین تعامل و مذاکره با آمریکا فهمیده اند که بدعهدی جزو لاینفک واشنگتن است. البته اینکه برخی از منافع قبیله ای و جناحی نگذارد عده ای به صراحت این مساله را به زبان بیاورند خارج از بحث این نوشتار است.
و بالاخره این نکته هم باید به مطلب پیشگفته اضافه کرد که رخنه و نفوذ حقوق بشری با هدف فقه زدایی، در جمهوری اسلامی به نتیجه نخواهد رسید چون طرح مباحث حقوق بشری پیش از هرچیزی دامن خود غربیها را می گیرد که هر روز نمونه های پرشماری از آن قابل مشاهده است و دوره فریب و تدلیس افکار عمومی گذشته است. اینکه امروز رژیم کودک کش و جنایتکار و جعلی صهیونیستی رییس کمیته مبارزه با تروریسم میشود یا رژیم سعودی چند روز پس از بمباران شیمیایی مردم مظلوم یمن به عنوان رئیس یکی از پنلهای مهم حقوق بشر سازمان ملل منصوب می شود یا سازمان ملل با دریافت رشوه و فشار خارجی (بنابر اعتراف بانکیمون) نام عربستان را از فهرست ناقضان حقوق کودکان حذف میکند یا سلاح های آمریکایی به تروریست ها در سوریه ارسال میشود؛ همه و همه قطعاتی از پازل حقوق بشری جبهه غربی-عربی-عبری و سیمای بدون روتوش مدعیان حقوق بشر است.
این مدعیان توخالی نمی توانند با اهرم حقوق بشری در مصاف ایران اسلامی، پیروز میدان باشند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *