مبانی نظری حقوق بشر اسلامی
در نشست تخصصی حقوق بشر اسلامی که در موسسه صیانت از حقوق زنان برگزار شد غریب آبادی مبانی نظری و فکری حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر غربی را تشریح و به بیان تفاوتها و اشتراکهای آنها پرداخت.
وی گفت: بنده در این نشست بر مبانی حقوق بشر تکیه میکنم و کمتر در مباحث بین المللی حقوق بشر وارد میشوم.
غریب آبادی گفت: باید دید مبانی فکری حقوق بشر مدرن چیست؟ چون چندین واژه در این خصوص میتوان به کار برد. برخی حقوق بشرمدرن، برخی حقوق بشر بین المللی و برخی حقوق بشرغربی را به کار میبرند و همه تحت این عناوین استفاد میشوند. باید دید کدام یک صحیح است و کدام یک با واقعیتها منطبق میباشد.
کاظم غریب آبادی افزود: اگر حقوق بشر بین المللی بگوییم، یعنی همه آن را پذیرفته اند. در حالی که شاید این گونه نباشد. اگر حقوق بشرغربی بگوییم چون خودمان هم عضو برخی از این معاهدهها هستیم پس نمی توان گفت که کاملا غربی است و اگر حقوق بشر مدرن بگوییم خیلی هم مدرن نیست چون از قرن 16 و 17 مبانی آن شکل گرفته است.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه تصریح کرد: مبانی فکری حقوق بشر به معنای کلی آن عموماً مبنای شکل گیری اسناد ومعاهدات بین المللی حساب میشود و هنوز هم در مرحله اسنادسازی و هنجارسازی از آن استفاده میشود. این مبنا به قرن 17 و 18 بر میگرد.
وی ادامه داد: سه نفر در شکل گیری حقوق بشر فعلی تاثیر گذارهستند. توماس هابز و جان لاک که در قرن 17 و ژان ژاک روسو که در قرن 18 میزیستند در اندیشه غربی تاثیر گذار بوده اند.
غریب آبادی اظهار کرد: بنده برخی از اندیشههای این افراد را به طور خلاصه میگویم که کمک میکند به شناخت حقوق بشری به معنای فعلی آن.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه توضیح داد: توماس هابز معتقد است که انسان قبل از اینکه موجود عقلانی باشد موجودی احساسی است. هابز معتقد است که ترس از مرگ قوی ترین عاطفه است که باعث صیانت از اعضا میشود. این حق حیاتی که غربیها بیان میکنند از این اندیشه نشأت میگیرد.
وی افزود: این موضوع که غربیها که الان می گویند که چرا مجازات سلب حیات و مجازات اعدام را ما انجام میدهیم بر میگردد به اندیشه صیانت از حق ذات که هیچ چیز نباید مانع این حق شود. آنها میگویند وظایف و تکالیف تا آنجایی الزام آور است که مانع این حق حیات نشود.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: آنها گاهی به ما انتقاد میکنند که چرا کرامت انسانی را رعایت نمیکنید. این درحالی است که درباره کرامت انسانی ما آیات فراوانی داریم، اما اکنون غربیها منادی کرامت انسانی سر میدهند و میگویند مجازات سلب حیات با کرامت انسانی مغایرت دارد و به این موضوع استدلال میکنند. البته ما باید مبانی خود را تشریح کنیم که مبنای سلب حیات چیست و خداوند با چه شروطی این حق را به انسان داده است.
وی ادامه داد: هابز معتقد است که تمامی این ابزارها را خود انسان میتواند انتخاب کند. از این رو معتقد است که استقرار یک جامعه کاملا غیر مذهبی و بدون خدامحوری برای حل مشکلات جامعه لازم است. این اندیشه هابز درحال حاضر در اسناد بین المللی و نظامهای سیاسی غربی را کاملا میتوان مشاهده کرد.
غریب آبادی توضیح داد: جان لاک معتقد است که یک تفاوت وجود دارد در حق حیات و میگوید این حق باید برای دیگران هم رعایت شود. ولی یک شرط دارد و آن این است که نباید این حق برای خود فرد به خطر بیافتد. نکته ای که این اندیشه دارد این است که انسان میل به سعادت و گریز از فقر دارد. این موضوع منشاء پیدایش یک حق برای انسان شده است و آن حق مقدم است بر تمامی حقوق، و انسان در این زمینه این حق را دارد و یک وظیفه نمیباشد.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه عنوان کرد: حق مالکیت، ناشی از اندیشه جان لاک است که در این زمینه این حق مقدم است حتی بر تکلیف، یعنی وظایف نباید این حق را نقض کند.
غریب آبادی ادامه داد: ژان ژاک روسو در واقع بحث حق و آزادی را مطرح و در ادبیات حقوق بشر وارد کرده است و برخلاف هابز که میگوید مقدمترین حق، حق حیات است، ژان ژاک روسو میگوید مهمترین و بنیادیترین حق، حق آزادی است و هیچ چیزی نمیتواند در مغایرت با حق آزادی باشد. البته او هم معتقد است حقوق بر تکالیف مقدم است.
وی گفت: این موارد در واقع مبانی فکری حقوق بشر فعلی میباشد که ما با آن مواجه هستیم. ما در حقوق بشر اسلامی معتقد هستیم که حق توأم با تکلیف است. ولی غربیها به این موضوع اعتقادی ندارند. این سه مفهوم فکری است که به طور خلاصه ذکر شد.
وی تصریح کرد: یک سری مبنای نظری غربی هم وجود دارد که به چند مورد آن اشاره میکنیم. یکی از این مبانی نظری خردباوری علمی است که در اندیشه حقوق بشرغربی بسیار برجسته است. این نظریه بدین معنی است که انسان به حدی رسیده است که میتواند عاقلانه خود و زندگی خود را اداره کند و نیاز به قیم ندارد. در نتیجه این نظریه، امیال و غرایض مادی جایگزین اهداف و کمال انسانی میشود که یکی از تفاوتهای حقوق بشر غربی با حقوق بشر اسلامی است.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه بیان کرد: نتیجه دیگر این مبنای فکری اصالت سود و عقلانیت ابزاری است. هر موضوعی که میخواهد مورد سنجش قرار گیرد می گویند که چقدر فایده لحظه ای و واقعی برای انسان در ان زمان دارد ونه برای آخرت وی. چون اعتقاد به این موضوع ندارند.
کاظم غریب آبادی ادامه داد: بحث این موضوع در حقوق بشر غربی یک موضوع شخصی تلقی شده است و میگویند چقدر برای انسان در همان شرایط سود خواهد داشت.
غریب آبادی با اشاره به مبنای دوم فکری گفت: مبنای دوم فردگرایی است که یکسری مختصات دارد. یکی اینکه فرد قادر است برای تمامی شئونات زندگی خود تصمیم بگیرد و نیازی به مداخله قوه و فرد دیگری ندارد. یعنی اصالت کامل با فرد است. در این نظریه فرد مقدم بر جامعه تلقی میشود و هرگونه اصل که بالاتر از این فرد تلقی شود طرد میگردد. چون فرد جایگاه مهمی دارد و فرد در این نظریه موضوع ارزش تلقی می شود و دین یک موضوع فردی است و نه یک موضوع اجتماعی.
وی تصریح کرد: آزادی از ملزومات این فردگرایی است. این فردگرایی در درک تفاوتهای حقوق بشر غربی و حقوق بشر اسلامی بسیار مهم است.
غریب آبادی گفت: مبنای سوم، حقوق طبیعی است که برخی از آن به نام حقوق فکری نام میبرند. حقوق طبیعی حقوقی است که در واقع بر مبنای قانون طبیعت حاکم است. در اندیشه غربی در این حق چهار اصل وجود دارد: حق حیات، حق آزادی، حق برابری و حق مالکیت.
این مقام مسئول اظهار کرد: موضوع آخر قراردادگرایی است. ما معتقد هستیم که حقوق بشر به صورت فطری به انسان از سوی خداوند متعال اعطا شده است ولی در اندیشه حقوق بشر غربی این گونه نمیباشد و بر مبنای این است که دولتها شکل گرفته اند و قرارداد اجتماعی از آنجا ایجاد میشود.
وی افزود: بحث سوم مبنای نظری حقوق بشر اسلامی است. دو نکته در این خصوص باید بیان شود. نکته اول بحث حق و تکلیف است. هر حقی مستلزم تکلیف است و بالعکس. با این تفاوت که اگر به کسی حقی دادیم فرد مختار است که حق خود را استیفا کند یا نکند، ولی در تکلیف، فرد باید ادای تکلیف کند. البته درا ین خصوص استثنائاتی وجود دارد که انسان در مقام عمل میتواند تکلیف را ساقط کند. ولی این یک اصل کلی نیست.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ادامه داد: نکته دوم بحث دین مداری است. بالاخره جمهوری اسلامی ا یران کشوری است که بر مبنای موازین دین واسلام شکل گرفته است. هدف این دین چیست؟ هدف هدایت و سعادت انسان است. این هدف را اگر ما درک کنیم تاثیر آن را میتوانیم در زندگی خود ببینیم. یعنی آیا انسان به تنهایی میتواند مسیر رسیدن به کمال را طراحی کند؟ قطعا این گونه نیست و خداوند متعال است که میتواند انسان را به سعادت و کمال برساند، چون به تمام نیازها و ظرفیتهای انسان آگاه است.
وی گفت: ما سه چهار اصل مهم که در بحث حقوق بشرغربی ذکر شد را در بحث مبانی حقوق بشر اسلامی هم داریم. یک اصل مهم در مبانی نظری خدامحوری میباشد. اساسی ترین محور در جهان بینی اسلامی خدامحوری است. این چه تاثیری در اندیشه حقوق بشر دارد؟ باید همه اندیشه ها و اعتقادات متکی بر این اصل باشد. در این اندیشه وابستگی انسان به خدا مشخص است.
این مقام مسئول تصریح کرد: تاثیر دیگری که خدامحوری در بحث حقوق بشر ایجاد میکند و به آن کمتر اشاره شده است بحث حق الله است که باید به آن توجه کنیم. این حق این گونه است که انسان خداوند را پرستش کند و این تکلیفی است که ما نسبت به خداوند داریم که کمتر مورد توجه در تبیین حقوق بشر اسلامی قرار گرفته است.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: مبنای دوم در حقوق بشر اسلامی کرامت انسانی است. هم ما این اعتقاد را داریم وهم غربی ها. کرامت انسانی که در قرآن به اشاره شده است یکسری مختصات دارد. مهم این است که ببینیم که اسلام چه جایگاهی را برای انسان در نظر گرفته است و غرب چه جایگاهی را برای انسان در نظر گرفته است.
وی اظهار کرد: برخی از مختصات کرامت انسانی در اسلام بدین گونه میباشد: انسان برگزیده وخلیفه خدا بر روی زمین است، دارای فطرت خدا آشنا است، مستقل و امانت دار است، مسلط بر آسمان و زمین است، کمال پذیر میباشد، آشنای به خیر و شر است و در برابر خداوند مسئول میباشد. این بعضی از مختصات کرامت انسانی است که قرآن برای انسان قائل شده است و با توجه به این مختصات میتوان تفاوت انسان را در جامعه غربی درک کرد.
غریب آبادی بیان کرد: مبنای سوم اندیشه حقوق بشراسلامی حقوق طبیعی و فطری است که در این زمینه هم با حقوق بشر غربی اشتراک دارد. اما یک تفاوت وجود دارد که در اینجا ما معتقد هستیم که این حق توسط خداوند متعال به انسان اعطا شده است و آن هم زمینه برای کمال و هدایت انسان میباشد.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: با این تفاسیر اگر بخواهیم این دو سه موضوع را با هم مقایسه کنیم باید ببینیم که چگونه میشود. در نظام حقوق بشر غربی حق حیات یک حق مطلق است که کسی نمیتواند ان را سلب کند اما در اندیشه حقوق بشر اسلامی حق حیات حقی است که از سوی خداوند به بشر داده شده است و مشروط به شروطی است که خداوند متعال آن را تعیین کرده است. مثلا در حقوق اسلام حق قصاص را داریم. اما آیا این حق مغایرت دارد با کرامت انسانی؟ باید گفت در قرآن هر جا که از قصاص صحبت شده است از عفو و بخشش هم صحبت شده است. فلسفه قصاص و این گونه مجازاتها جنبه بازدارندگی آن میباشد. این نظام بازدارندگی در حقوق بشر اسلامی بسیار کلیدی است.
غریب آبادی اظهار کرد: نکته دیگر، حق حیات در اندیشه غربی یک معنای مادی است اما در اسلام هم معنای مادی دارد و هم معنای معنوی. لازم به توضیح است که آیا هر کسی میتواند سلب حیات کند؟ طبیعتا خیر و این حق در اختیار حکومت است بر مبنای قوانین. در اسلام وقتی میگوییم که اگر کسی یک نفر را بکشد گویی همه بشر را کشته است این نشان دهنده این است که اسلام برای حیات جایگاه رفیعی قائل شده است.
وی تصریح کرد: بحث آزادی هم بین حقوق بشر اسلامی و هم حقوق بشرغربی مشترک میباشد. آنها می گویند آزادی مطلق است. اما آزادی اکنون حتی در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و حتی در نظام حکومتی کشورهای غربی تابع محدودیتها شده است و نباید این آزادی ها مغایر با مسائل کلی جامعه و آزادی دیگران باشد. مثلا در ترکیه قانون وضعیت اضطراری وضع شده است و با این وضعیت اظطراری تمام تعهدات حقوق بشری لغو میشود. حتی در فرانسه هم همین گونه است که پس از حملات تروریستی وضعیت اضطراری با آن شرایط اجرایی شد.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: اما در جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی هیچ وقت آزادیهای مردم محدود نشده است. چون این مبنا، مبنای اسلامی دارد. ما جنگ تحمیلی داشتیم وسلاح شیمیایی بر علیه ما استفاده شد .17 هزار نفر شهید ترور داشتیم اما هیچ وقت مجلس قانون وضعیت اضطراری را وضع نکرده است که با آن آزادیهای شهروندان را تعلیق کنیم.
وی عنوان کرد: در بحث اسلام ما قائل هستیم به آزادی با همه محدودیتها ولی آزادیهایی که مغایر با کرامت انسانی است را به عنوان محدودیت قائل می شویم. چون نظام، یک نظام اسلامی است و مبتنی بر موازین اسلام میباشد. این موازین اسلامی در تمامی مبانی قانون گذاری اعمال میشود.
غریب آبادی ادامه داد: در خصوص موضوع برابری باید گفت که آن چیزی که در غرب مطرح می شود درباره برابری زن و مرد است و یک بحث کاملا تخصصی و مفصل میباشد. این موضوع برابری در قرآن و قانون اساسی اشاره شده است که همگان برابر هستند وهیچ تبعیضی قائل نیستیم. ولی وقتی به طور تخصصی وارد شدیم با توجه به تفاوت هایی که وجود دارد چه در بحث فیزیک و چه در مسئولیتهایی که زن در جامعه اسلامی دارد برخی از تفاوت نگاهها را میتوان پیدا کرد.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ادامه داد: در جامعه غربی آیا مسئولیت اداره زندگی بر عهده مرد است؟ خیر. ولی در نظام اسلامی این گونه است. در نظام اسلامی این موضوع هم مبنای اندیشه ای و هم مبنای قانونی دارد و این ناشی از نگاهی است که اسلام به جایگاه زن دارد.
وی گفت: البته این بدین معنی نمیباشد که اسلام مخالف حضور و مشارکت زنان در جامعه است، همچنان که در جامعه ما و حتی صدر اسلام زنان در همه عرصهها حضور فعال داشته اند.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: بحث حق مالکیت که اصل چهارم است در نظام حقوق غرب یک حق مطلق است اما در حقوق نظام اسلامی ما معتقدیم که مالکیت همه چیز از خداوند است و معتقدیم که این حق مربوط به خداوند است و اگر اینها به انسان داده شده به منظور بهره مندی از این نعمتها برای رسیدن به کمال است.
وی ادامه داد: دو نکته در نظام حقوق بشر اسلامی وجود داشته و برجسته است که در نظام حقوق بشری نداریم. یک نکته وظیفه حکومت اسلامی در ایجاد یک محیط پاک و معنوی میباشد. غرب خود را موظف به این موضوع نمی داند. آنها موظف نیستند که شرایط خوب و پاک برای مردم و خانواده ها فراهم کنند. حتی بسیاری از دغدغههایی که ما داریم دغدغه آنها نمی باشد. اما در اسلام قوانین باید به گونه ای وضع شود که شما یک محیط سالم و معنوی را بتوانید برای جامعه پیش بینی کنید که البته در قانون اساسی ما هم پیش بینی شده است.
غریب آبادی اظهار کرد: نکته دوم قائل شدن یک نقش بسیار قوی برای خانواده می باشد. در غرب شما توجهی به خانواده نمی بینید و هر چه است فرد است. خانواده جایگاهی در نظام غرب ندارد. این اهمیتی که ما به خانواده می دهیم بر قوانین ما تاثیر گذار است.
وی گفت: اگر ما بتوانیم مبانی خود را تشریح کنیم بسیاری از سوء تفاهم ها در خصوص حقوق بشر رفع خواهد شد. البته لازم نیست که این مبانی را به آنها بقبولانیم. غربیها میگویند که حقوق بشر جهان شمول است اما کشور ایران و بعضی از کشورها معتقد هستند که بسیاری از حقوق جهان شمول نمیباشد. مثلا حقوق همجنسبازان تا دو سه هفته قبل فقط غرب در اندیشه آنها مطرح شده بود، اما اکنون این اندیشه در حال وارد شدن در اسناد آنها است. یعنی این اندیشه را دارند وارد اسناد حقوق بشری میکنند و این مطالبه خواهد شد از کل کشورها.
غریب آبادی بیان کرد: آیا به این حق همه باید احترام بگذارند؟ پس رعایت قوانین دیگر کشورها و تنوع فرهنگی آنها چه خواهد شد؟ به هر حال استفاده از حقوق بشر به عنوان ابزاری سیاسی و رویکرد های دوگانه وجود دارد. مثلا در بحث درگیریها در یمن و سوریه مشخص است که وضعیت رفتاری آنها چگونه است. مثلا وقتی که رژیم عربستان با آدم کشی های فراوانش توانست نام خود را پرداخت یورو و پول از سند حقوق بشر کودک کشی خارج کند این دو گانگی کاملا مشهود میشود.
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری باید به تبیین مبانی حقوق بشر اسلامی شدت بخشیم. هم ما در ستاد حقوق بشر و هم سمنها با همکاریهای نهادهای کشورهای دیگر اسلامی باید مبانی حقوق بشر اسلامی را تبیین کنیم و کمک کنیم به درک بهتر مبانی حقوق بشر اسلامی.
وی در پایان گفت: در واقع ما باید از مبانی حقوق بشری خود دفاع کنیم. البته انتقادات آنها سبب کم کاری ما نمیشود و به طور تمام قد در تبیین آنها از خود دفاع خواهیم کرد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *