صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

مسیر دشوار مردم سالاری در "افغانستان"

۰۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۷:۰۱
کد خبر: ۲۰۱۶۶۳
دسته بندی‌: بین‌الملل- جهان ، عمومی
مردم سالاری يکي از مولفه های اصلی دموکراسی است، حکومت دموکراتيک يک حکومت مردم سالار است و در آن به خواست های مردم پاسخ گفته می شود، حکومت افغانستان نيز سالها است که از مردم سالاري حرف می زند و خود را يک حکومت مردم سالار قلمداد می کند، اما آنچه در عمل ديده شده است کم توجهی به خواست مردم بوده است.

به گزارش سرویس بین الملل به نقل از روزنامه افغانستان، حمله ی روز شنبه به تظاهرات جنبش روشنایی در کابل، حمله به مردم سالاری در کشور بود، مردمی که درست زمانی مورد حمله قرار گرفتند که می خواستند دموکراسی، مردم سالاری و آزادی های مدنی را در کشور ما به نمایش بگذارند. بعد از این حمله، تداوم مردم سالاری در کشور نیز با چالش جدی مواجه شده است و حرف زدن از مردم سالاری نیز سخت و دشوار گشته است. آیا با وجود این همه دهشت که قربانی آن فقط مردم بی گناه هستند، می توان از مردم سالاری حرف زدن؟ آیا وقتی امنیت جان آدم تامین نباشد، می تواند به خیابان بیاید و مردم سالاری را به نمایش بگذارد؟

مردمی که روز شنبه به خیابان آمده بودند و مطالبات شهروندی شان را مطرح می کردند، باورمند به مردم سالاری و دموکراسی بودند و به همین خاطر هم تلاش کردند تا خواست های شان را از راههای دموکراتیک و مسالمت آمیز مطالبه کنند و بر آن تاکید ورزند، اما حمله ی خونبار بر آنها نشان داد که مردم سالاری در کشور ما هنوز مسیر دشوار و پرخطری را در پیش دارد و هنوز راه درازی است تا مردم سالار شدن. این حمله نشان داد که هنوز گروه های هستند که پیمان بسته اند تا مردم افغانستان را به خاک و خون بکشانند و هدف حمله های تروریستی، انفجار و انتحار قرار بدهند و زندگی را به کام آنها تلخ بسازد.

با سقوط طالبان و روی کار آمدن نظام جدید از طریق برگزاری انتخابات، مسئله مردم سالاری نیز در افغانستان اهمیت پیدا کرد. همه به این باور بودند که افغانستان با تجربه ی دموکراسی بسوی مردم سالاری در حرکت است و ما به زودی شاهد این خواهیم بود که قدرت در افغانستان مردمی شود و مردم به عنوان صاحبان اصلی قدرت شناخته شود. این امیدواری بخصوص برای اقلیت های کشور به وجود آمده بود.

حکومت های پیشین افغانستان اکثرا توتالیتر و سلطنتی بوده اند و به همین خاطر مردم اهمیتی چندانی نداشته اند. آنها یا فرمان می بردند و یا اینکه مجبور به فرمان بردن می شدند. این وضعیت بخصوص اقلیت های افغانستان را تحت فشار شدید قرار داده بود و آنها هیچ گاه از حقوق و امتیازات شهروندی برخوردار نبودند و خواست ها و مطالبات شان را نیز نمی توانستند مطرح کنند. اما وضعیت جدید، روزنه ی جدیدی را بر روی آنها گشوده بود و آنها امیدوار بودند که در فضای دموکراتیک زمینه مطرح کردن خواست های آنها نیز فراهم می گردد.

گفتنی است ؛ با توجه به همین امیدواری ها بود که انقلاب تبسم و جنبش روشنایی شکل گرفت و محروم ترین مردم افغانستان برای مطرح کردن خواست های شان به خیابانهای کابل آمدند و صدای اعتراض شان را بلند کردند؛ صدای اعتراضی که برای اولین بار بود که به گونه ی دسته جمعی فرصت می یافت تا بلند شود.

اما حکومت افغانستان متاسفانه در قبال خواست شهروندان خود بی توجهی کرد. بیش از سه ماه می شد که اعتراضات ادامه داشت، اما حکومت نتوانسته بود به معترضین پاسخ قناعت بخش بدهد. بی توجهی به خواست شهروندان و همچنان کوتاهی در تامین امنیت معترضین باعث شد که یکی از بزرگترین نمایش های مردم سالاری در کشور، به یکی از خونبارترین نمایش های خشونت مبدل شود و صدها انسان کشته و زخمی گردد.

مردمی که روزشنبه تظاهرات مسالمت آمیز شرکت کردند، باورمند به مردم سالاری بودند، آنها فکر می کردند که به عنوان شهروندان این کشور، خواست های آنها باید شنیده شود و حکومت افغانستان به عنوان یک حکومت دموکراتیک مکلف است که به خواست های شهروندان خود توجه کند. اما تداوم بی توجهی دولت و ناکامی گفتگوها، باعث شده که هزاران شهروندی که بر علیه تبعیض شعار می دادند و عدالت می خواستند، مورد حمله وحشیانه قرار بگیرد و به تعدادی زیادی از شهروندان کشور کشته شود.

اقلیت های افغانستان و به خصوص مردم مناطق مرکزی در تاریخ افغانستان که گفته می شود پنج هزارساله است، از تبعیض و توسعه ی نامتوازن رنج برده اند. هیچگاه آنها به حقوق شهروندی شان نتوانسته اند دست پیدا کنند. اعتراضات کنونی به این خاطر است که تبعیض و تعصب از میان برداشته شود و عدالت اجتماعی تامین گردد تا همه ی شهروندان کشور به حقوق شهروندی شان دسترسی داشته باشند و توسعه و انکشاف نیز به صورت متوازن در کشور در نظر گرفته شود. به اعتقاد معترضین انتقال لین برق 500 کیلو ولت از بامیان به میدان وردک و کابل، می تواند از مصادق توسعه ی متوازن به شمار رود و برای بخش عظیمی از محروم ترین مردم افغانستان امیدواری برای پایان محرومیت تاریخی بوجود بیاید و زمینه زندگی بهتر را برای شان فراهم کند.
توسعه ی متوازن یکی از مصادق باورمندی به حقوق شهروندی، برابری اجتماعی و عدالت است.

حکومت های افغانستان تا هنوز توسعه متوازن در پروژه های زیربنایی کشور را رعایت نکرده اند و بخش های از کشور، از توسعه و انکشاف محروم بوده است. در مناطق مرکزی افغانستان هنوز هیچ پروژه ی توسعوی و انکشافی طرح و اجرا نگردیده است. تمام مردم مناطق مرکزی امید داشتند که با عبور لین برق 500 کیلو ولت از بامیان، بخشی مناطق مرکزی بتواند در مسیر توسعه و انکشاف قرار گیرد، اما دیده شد که تلاش های مردمی در این زمینه نیز نتوانست حکومت را قناعت بدهد و به بجای 500 کیلو ولت برق به بامیان، 220 کیلو ولت برق اختصاص داده شد. این مقدار برق فقط می تواند مشکل روشنایی خانه های مردم بامیان را برطرف کند اما هیچگاه آنها را در مسیر توسعه و انکشاف قرار نمی دهد.

با وجود که حمله به راهیپمایی جنبش روشنایی نشان داد که مسیر مردم سالاری در افغانستان با چالش های فراوان روبرو است و داری دشمنان قسم خورده هست، اما ما ناگزیریم که به مردم سالاری تن بدهیم و خواست های و مطالبات مردمی را ارج بگذاریم. بازگشت به گذشته و توتالیتر شدن حکومت برای هیچ شهروند کشور قابل قبول نیست و هیچ کس نمی خواهد دیگر به آن وضعیت باز گردد. تنها راه ممکن باورمندی به مردم سالاری و احترام به خواست مردم است.

در جامعه ی که مردم سالاری حاکم باشد، شهروندان آن جامعه، انسان های پرسشگر هستند و تصمیم های حکومت را به چالش می کشد. آنها نمی توانند بدون دلیل منطقی و عاقلانه تمام تصمیم ها و سیاست های سرنوشت ساز حکومت را بپذیرند. به همین خاطر به تصمیمات حکومت اعتراض می کنند و آن را به چالش می کشند. حکومت باید بتواند با شیوه های دموکراتیک و مردم سالارانه، از تصمیم خود دفاع کند و مردم را قناعت بدهد. اما انگار این فرهنگ هنوز در افغانستان جایگاه خود را پیدا نکرده است و باورمندی قوی نسبت به آن وجود ندارد.

پایداری مردم سالاری اکنون یکی از دغدغه های اصلی مردم افغانستان است، پاسخگو ماندن حکومت در قبال خواست و مطالبات مردم نیز یکی از نگرانی های جدی است. حکومت افغانستان در شرایط کنونی باید به مردم و شهروندان کشور این اطمینان را بدهد که مردم سالاری تداوم پیدا می کند و دست آوردهای یک و نیم دهه گذشته ی افغانستان حفظ می گردد.
/انتهای پیام/




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *