تئوریسینهای اصلاحات: میخواهید به نان و نوایی برسیم باید به ترکیه قفل شویم!!
شبه روشنفکرانی که به تاسی از رضاخان قلدر، نسخه توسعهای ترکیه را برای ایران تجویز میکردند، و در پس شعارهای لیبرال گونه، به توصیه تجدد آمرانه اشتغال دارند، باید بینش مطالعاتی خود را تعمیق بخشند و فریب ظاهرسازیهای توسعه غربی و آنچه در ترکیه اتفاق افتاده را نخورند.
در باب الگوهای درون زا و برون زا توسعه سرفصلهای درسی و مقالات و مطالب زیادی به رشته تحریر درآمده است و در این مقال قصد پرداختن به آنها را نداریم؛ اما آن نکتهای که عیان و مکشوف است، اهمیت درون زایی و برون نگری الگوهای توسعه محور است.
بیتردید توسعهای که ماهیت آن بر مدار وابستگی به جهان خارج باشد، از استحکام و پایداری برخوردار نیست؛ مضاف برآنکه چنین توسعه بی قوامی زمینههای نفوذ در تمام وجوه و ابعاد اجتماعی را نیز فراهم میآورد.
با این حال هنوز هم شبه روشنفکران به اصطلاح ترقی خواه و میرزا ملکم خانهای عصر جدید همچنان بر ضرورت توسعه عاریهای اصرار می ورزند و هرگونه توسعه درون زا را باطل می شمارند. این مدعیان عقلانیت و خردورزی بر توسعهای با محوریت نگاه تمام و کمال به جهان خارج تاکید دارند و راه پیشرفت را صرفا در عطف به الگوهای غربی می انگارند.
نکته جالب آنکه این شبه روشنفکران، که مدام بر بیثمره گی و بی حاصلی الگوهای توسعه درون زا تاکید میکنند و در نوشتهها و نظریه پردازیهایشان، ایران را بواسطه تلاش برای درون زایی توسعه به باد سخره و استهزاء آکادمیک میگیرند، نسخه تجویزی شان برای توسعه، کشوری همچون ترکیه است!
محمود سریع القلم که ابتدا خود را مشاور رئیس جمهور مینامید اما پس از حواشی ایجاد شده در چهل و چهارمین کنفرانس داووس سوئیس در سال 2014، دیگر از این عنوان استفاده نکرد، یکی از همان به اصطلاح روشنفکران و ترقی خواهانی است که ترکیه را الگویی مناسب برای توسعه ایران به حساب می آورد؛ او چندی پیش از ضرورت قفل شدن به ترکیه برای رسیدن به نان و نوایی در عرصه توسعه سخن گفته بود؛ البته پیش از او نیز استراتژیست های مشارکتی و کارگزارانی اصلاح طلب هم چنین نظرات شاذی را مطرح کرده بودند؛ مصطفی تاجزاده از مجرمان امنیتی یکی از همان افراد بود؛ البته مشارالیه در سال 88 به این نتیجه رسید که دموکراسی(از ملزومات توسعه لیبرالیستی) چندان هم چیز مطلوبی نیست و میتوان با کمک اراذل و اوباش و اَجامر و اجانب علیه آرای مردم شورید!
اما ترکیهای که ایشانسنگ آن را به سینه می زدند همان کشوری است که سالهاست میخواهد عضوی از اتحادیه اروپا باشد اما توسط غربیها به اصطلاح سردوانده میشود؛ کشوری که در تمام ابعاد سیاسی و نظامی و فرهنگی و اقتصادی خود را اسیر سیطره غرب کرده است؛ قوانین عرفی و موضوعه و جزایی خود را بر مبنای اصول لیبرالیستی تنظیم کرده؛ پایگاههای نظامی و حریمهای هوایی و زمینی خود را جولانگاه تانکها و جنگندههای ناتو کرده؛ رواج متدها و مدهای فرهنگی غرب را تسهیل و تسریع گردانیده؛ قوانین پولی و مالی خود را تابعی از بنگاههای سرمایه سالارانه کرده و بسیاری از کارهای دیگر را مطابق میل و خواست غربیها انجام داده تا بلکه حضور این کشور را به عنوان عضوی از اتحادیه اروپا بپذیرند اما اخیرا غربیها به سردمداران ترک گفتهاند شاید سه قرن دیگر بتوان درباره عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا سخن گفت!
مضاف بر همه اینها، باید به این نکته تاکید کرد که ترکیه( بهشت آمال منورالفکران مدعی توسعه طلبی ایرانی) از 1960 میلادی به این سو، هر دهه یک کودتا را تجربه کرده است؛ کودتاهایی که بواسطه آنها، آرای مردم و دموکراسی زیر چکمه نظامیان له می شد؛ از کودتای 1960 که "ژنرال جمال گورسل" غدار را در سرزمین ترکها به حکومت رساند تا همین کودتای نافرجام چند روز پیش که خیابانهای استانبول و آنکارا را به میدان کارزار نظامی تبدیل کرده بود.
بنابراین شبه روشنفکرانی که به تاسی از رضاخان قلدر، نسخه توسعهای ترکیه را برای ایران تجویز میکنند، و در پس شعارهای لیبرال گونه، به توصیه تجدد آمرانه اشتغال دارند، باید بینش مطالعاتی خود را تعمیق بخشند و فریب ظاهرسازیهای توسعه غربی و آنچه در ترکیه اتفاق افتاده را نخورند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *