صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

مؤمن باید به محرومان رسیدگی کند/برخی از مسئولین ما در نقاط مرفه تهران ساکن هستند/در کشور بین فرد خیر و مستحق فاصله افتاده است

۲۸ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۳:۳۳
کد خبر: ۱۹۶۵۰۰
دسته بندی‌: سیاست ، گزارش و تحلیل
در یک‌سال اخیر، رهبر انقلاب سه جلسه‌ی چندین ساعته با مسئولین عالی‌رتبه‌ی نظام پیرامون موضوع «آسیب‌های اجتماعی» برگزار کردند.
به گزارش گروه سیاسی ، در یک‌سال اخیر، رهبر انقلاب سه جلسه‌ی چندین ساعته با مسئولین عالی‌رتبه‌ی نظام پیرامون موضوع «آسیب‌های اجتماعی» برگزار کردند. تأکید بر لزوم توجه به معضلات اجتماعی و اهتمام برای حل آن‌ها از اصلی‌ترین توصیه‌های رهبر انقلاب به مسئولان کشور بوده است. بر همین اساس ایشان در یکی از این جلسات، مردم را عائله‌ی مسئولان دانستند و پیرامون نحوه‌ی برخورد با آسیب‌های اجتماعی فرمودند: «ما باید به این قضیه در سطح جامعه حساس باشیم و به فکر علاج باشیم... ما در واقع اهتمام‌مان به وضعیت مردم مثل اهتمام‌مان به داخل خانواده‌ی خودمان باشد.» به‌منظور آگاهی از چگونگی وضعیت مشکلات اجتماعی و نحوه‌ی صحیح پاسخگویی به آن، پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) با حجت‌الاسلام غلامرضا قاسمیان، مدیر حوزه علمیه‌ی مشکات و مسئول قرارگاه جهادی امام رضا علیه‌السلام گفتگویی انجام داده که متن کامل آن را می توانید در ادامه بخوانید:
 
* هدف از خدمات اجتماعی چیست؟ سابقه‌ی این حرکت در فرهنگ و تاریخ ما به چه نحوی است؟

هدف از خدمات اجتماعی این است که مردم وارد عرصه شوند و مشکلات مردم توسط خود مردم حل شود. برای مثال، در تاریخ ما، یک حرکت کاملاً مردمی وجود دارد که در طول سالیان متمادی همچنان مردمی مانده است و آن‌هم مراسم مذهبی محرم و جریان امام حسین علیه‌السلام است. جریان محرم و صفر جریانی است که خود مردم آن را پیگیری، آماده‌سازی و اجرا می‌کنند. این حرکت آن اندازه گسترده و عظیم است که نهادهای حاکمیتی توان برگزاری یک روز آن را بدون مردم ندارند. حالا تصور کنید چیزی شبیه مراسم محرم برای نهضت خدمات‌رسانی اتفاق بیفتد؛ یعنی مردم بخواهند ورود جدی برای حل مشکلات اجتماعی داشته باشند. آن زمان همه‌ی مشکلات اجتماعی حل‌شدنی خواهد بود، چون این حرکت یک جریان دو سر سود است؛ هم برای نیازمند و هم برای خدمت‌دهنده. هدف جریان خدمات اجتماعی، همین مشارکت مردمی در حل معضلات اجتماعی است.

متأسفانه پس از انقلاب تغییر شرایط به‌گونه‌ای بود که انگار همه‌چیز تمام است و تنها انقلاب و نهادهای حاکمیتی مسئول رسیدگی به همه‌ی امور هستند. این شرایط تا جایی ادامه پیدا کرد که امروز شما وقتی یک فرد یتیم می‌بینید، احساس می‌کنید تا وقتی بهزیستی وجود دارد، من کاری نباید بکنم یا وقتی فقیری می‌بینید احساس می‌کنید وظیفه ی اصلی با کمیته‌ی امداد است، نه شما. همچنین همه‌ی واحدهای مردمی ابتدای انقلاب تبدیل به ارگان‌های رسمی شد. به‌همین دلیل آن احساس مشارکت ابتدای انقلاب در مردم کم‌رنگ شد و کاهش یافت.

احساس مشارکت مردمی هنگامی که وجود داشته باشد، علاوه بر اینکه مشکلات به بهترین شکل ممکن توسط خود مردم حل می‌شود، آثار فرهنگی بسیار مثبتی برای مردم دارد. به‌طور مثال، در اردوهای جهادی، غیر از خدماتی که جهادگر به محرومین می‌رساند، شخصیت فرد جهادگر رشد می‌کند و به کمال نزدیک می‌شود. بنده زوجی را می‌شناسم که ابتدا تصور می‌کردند محرومیت اجتماعی به‌ اندازه‌ای نیست که ما می‌گوییم. همین زوج یک بار برای پخش اقلام غذایی بین نیازمندان با گروه ما همراه شدند و پس از اینکه واقعیت زندگی محرومین را دیدند، دیگر زندگی و دغدغه‌هایشان تغییر کرد. مشارکت در حل مشکلات اجتماعی، خودش یک حرکت فرهنگی و خودسازی است.
 
* به چه علت جامعه‌ی ما در امر خدمات اجتماعی ضعیف بوده است؟ راه‌حل پیشرفت در این حوزه چیست؟

در دین ما سفارش شده است که صدقه را خودتان به دست مستحق بدهید. در این سال‌ها، یکی از اشتباهاتی که در کشور و توسط نهادهای خیریه‌ای صورت گرفته، این است که بین فرد خیر و مستحق فاصله افتاده است. همه‌ی مردم کمک‌های خود را به مجموعه‌ای می‌دهند و آن‌ها بدون اینکه به خیر اطلاعات کافی بدهند که این مبالغ به چه کیفیت و اندازه‌ای به دست کدام محروم رسیده است، کارها را انجام می‌دهند. به‌عنوان مثال، اگر از شما بخواهند که به کودکان نیازمند آفریقا کمک مالی کنید، شاید انگیزه‌ی شما خیلی کم باشد. اما اگر به شما عکس کودکی را نشان دهند و بگویند این کودک مسلمان است و نیاز به یک جفت کفش دارد، شما انگیزه‌ی خیلی زیادتری برای پرداخت پول کفش مورد نیاز خواهید داشت و فقط باید مطمئن بشوید که آن کالا به دست آن کودک می‌رسد. بنابراین مردم به موارد جزئی کمک می‌کنند، نه موارد کلی. این قاعده‌ی سرمایه‌گذاری (Crowd funding) است.

برای اجرایی کردن این روش، نیاز است تا محله‌ها با تعریف اصیل خود دوباره احیا شوند؛ یعنی همان چیزی که دین از آن با عنوان نظام همسایگی یاد کرده است، باید احیا شود و همسایه از حال همسایه باخبر باشد. اتفاقاً بنده اخیراً صحبتی از حضرت آقا شنیدم که مربوط به سال‌های قبل بود. ایشان به‌شدت روی همین بحث همسایگی تأکید می‌کنند. برای برپایی فرایند اخوت اسلامی، در ابتدا نیاز است تا روابط همسایگی احیا شود. این موضوع نیاز به یک شبکه‌ی اجتماعی حقیقی دارد و طبیعتاً مساجد تعبیه شده‌اند برای همین کار. ما برای تحقق این موضوع، حدود ۷۱ هزار خانواده‌ی نیازمند را شناسایی و ثبت اطلاعات کرده‌ایم و برای آن‌ها حامی جذب کرده‌ایم. حدود ۳۵۰ دفتر را که در هر محله با مساجد اصلی محل ارتباط دارند نیز فعال کرده‌ایم. البته شاید طراحی و به سرانجام رسیدن این طرح‌ها طولانی باشد و یا برای همه امکان‌پذیر نباشد، اما به‌هرحال ما باید این حس همذات‌پنداری و تلاش برای رفع مشکلات و محرومیت‌ها را در خودمان زنده نگه داریم.

باید خدمت رساندن به مردم مخصوصا طبقات اجتماعی محروم همه‌گیر شود و مساجد و پایگاه‌های بسیج نیز به‌وسیله‌ی خود مردم این حرکت را آغاز کنند. همچنین باید دانشجویان هر دانشگاهی بیایند محرومین مجاور دانشگاه را شناسایی کنند و به‌ فراخور تخصص دانشجویان، آن‌ها را حمایت درمانی، مالی و روحی و روانی کنند.
 
* جناح مؤمن فرهنگی و جریان حزب‌الله تا چه‌اندازه در این جریان خدمات اجتماعی ورود پیدا کرده‌ است؟ چه توصیه‌ای برای پررنگ‌تر شدن حضور این قشر دارید؟


آسیب‌های اجتماعی شکل‌های متنوع و گسترده‌ای دارد که جنس و نحوه‌ی مشارکت مردم در هرکدام از آن‌ها باید متفاوت باشد. ورود مردم به مقوله‌ی فقر، آسان‌تر از ورود به مشکل اعتیاد است. همان‌طور که بین معضل فحشا و درمان بیماری، تفاوت بسیار است. در حوزه‌ی پهناور آسیب‌ها، مردم باید به شاخه‌هایی وارد شوند که برایشان قابل هضم و درک است و می‌توانند مشارکت معنی‌داری در آن انجام دهند. مثلاً در پدیده‌ی فحشا یا اعتیاد، شاید مقداری انگیزه‌ی مردم کمتر باشد. پس باید در نحوه و موردی که مردم مشارکت می‌کنند، دقت شود.

به‌طور مثال، در امر ازدواج آسان، ورود مردم بسیار ضروری و راهگشاست. ما مدلی طراحی کرده‌ایم که با هزینه‌ی دو و نیم ‌میلیون ‌تومانی می‌توان یک مراسم ازدواج کامل را برگزار کرد. این تنها نیاز به استفاده از ظرفیت‌های آزاد جامعه دارد. هتل‌ها، سالن‌ها و آشپزخانه‌هایی که در ایام غیرکاری خود می‌توانند با هزینه‌ی بسیار پایین خدمات بدهند، در این طرح شناسایی و استفاده می‌شوند. اگر یک زیرساخت الکترونیکی شکل بگیرد که این ظرفیت‌های خالی در سطح کشور شناسایی شود، تا حد زیادی می‌شود هزینه‌ی ازدواج پایین بیاید. البته این حرکت در آغاز راه است و مسیری طولانی در پیش دارد و نیاز است تا مردم در این حرکت مشارکت کنند.

آسیب‌های اجتماعی مشکلاتی هستند که بی‌تردید در بسیاری از مواقع بر سیاست نیز ارجحیت دارند. پس انقلابی بودن نباید تنها در عالم سیاست معنی شود. جناح مؤمن انقلابی همواره باید نگران و دغدغه‌مند و عامل حل نارسایی‌های اجتماعی باشد. همه‌ی ما باید این احساس را داشته باشیم که در اموالمان حقی برای محرومان است. می‌فرماید: «وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ». این تفکر باید به وجود بیاید که من اگر مؤمن هستم، باید به محرومان رسیدگی کنم. اگر رسیدگی نمی‌کنم، پس چه مؤمنی هستم؟ این تفکر و روحیه باید در ما به وجود بیاید. ما نیاز داریم تا حرکت خدمات اجتماعی به یک الگو تبدیل شود و هر کسی در هر حرفه‌ای به این حرکت بپیوندد. مثلاً آن‌طور که بنده شنیده‌ام، حدود سه هزار نفر در انتظار هستند تا جزء خدام حرم امام رضا علیه‌السلام شوند. من پیشنهاد می‌کنم این افرادی که دوست دارند خادم امام رضا علیه‌السلام شوند، هرکدام با هر حرفه و شغلی که دارند، بیایند در طول سال، مدت‌زمان محدودی رایگان به محرومین و آسیب‌دیدگان خدمت کنند. اگر دندان‌پزشکی یک ماه در سال نیازمندان را رایگان به نیت خدمت به امام رضا درمان کند یا دکتر دیگری با تخصص دیگر چنین کند، می‌بینید که چه حرکت بزرگ و مفیدی آغاز خواهد شد. تصور کنید اگر این سه هزار نفر چنین حرکتی انجام دهند، چه گشایشی می‌شود.
 
* از تأکیدات همیشگی علما، توجه به مردم و گره‌گشایی از مشکلات آن‌ها بوده است. درباره‌ی مستندات روایی این توصیه توضیح بفرمایید.

ائمه درباره‌ی خدمات اجتماعی می‌فرمایند: «کذلک حببونا الی الناس». عرصه‌ی خدمات اجتماعی، محبوبیت‌آفرین است و اتفاقاً ائمه سفارش کرده‌اند که با کار در این عرصه، آن‌ها را در جامعه محبوب‌تر کنیم. به‌طور مثال، در اردوهای جهادی شاهد هستیم که گروه جهادگری که برای کار وارد منطقه‌ی محرومی می‌شود تا چه‌اندازه بین مردم آن منطقه محبوبیت پیدا می‌کند، زیرا مردم می‌فهمند و می‌بینند که عده‌ای بدون کوچک‌ترین چشمداشت و دریافت هزینه‌ای، حاضر می‌شوند به خودشان سختی دهند و در گرما یا سرما تن خود را به زحمت بیندازند تا محرومیتی از مردم کم کنند. گذشته از این، مفهوم زکات که در دین ما به این اندازه سفارش شده، مفهومی مرتبط با خدمات اجتماعی است. در مقابل نماز که ارتباط با حق است، زکات ارتباط با خلق را برقرار می‌کند؛ یعنی هم در احکام دین و هم در سفارش‌های معصومین به مردم، حضور و دستگیری از مردم توصیه شده است.
 
* در یک سال اخیر، رهبر انقلاب توجه خاصی به موضوع آسیب‌های اجتماعی داشته‌اند. در یکی از جلسات هم خطاب به مسئولان فرموده‌اند مردم را مثل عیال خود بدانید. به نظر شما، چرا این موضوع برای ایشان تا این اندازه مهم است؟

اصلاً مشروعیت حاکم حکومت اسلامی به این موضوع وابسته است. حکومت اسلامی به‌واسطه‌ی عناصری حکومت اسلامی است که در صورت نبود آن‌ها، این حکومت از اسلامی بودن خارج می‌شود. دقیقاً سفارشی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای حاکمان اسلامی دارند، حل مسائل اجتماعی و مبارزه با فقر مردم است. فقر عمده‌ترین زمینه‌ساز مشکلات اجتماعی است. این نکته خیلی قابل توجه است که چرا خارج از کشور برای بعضی از مردم تا این اندازه جذاب است؟ مهم‌ترین دلیل این امر، میزان خدمات اجتماعی است که در این کشورها به مردم داده می‌شود، وگرنه این کشورها نه دارای فرهنگ غنی و نه دارای ارزش‌های والای انسانی و معنوی هستند.

به همین دلیل در دینمان داریم که «کاد الفقر ان یکون کفرا». این معضل به‌اندازه‌ای حساس است که می‌تواند کشور را نه در امر داخلی، که در بحث روابط خارجی نیز به چالش بکشد. اگر انفاق مردم و احساس مشترک مردم به یکدیگر جاری نشود، آن زمان عده‌ای پیدا می‌شوند که برای حل معضلات داخلی، به خارجی‌ها و بیگانه‌ها دست نیاز دراز می‌کنند. ارتباط انفاق با نظام اسلامی این‌گونه است. این دقیقاً محتوای سوره‌ی مبارکه‌ی حدید است. اگر ما نتوانیم این معضلات را حل کنیم، در ارتباط خارجی به مشکل جدی برمی‌خوریم. بنابراین از لحاظ انسانی، سیاسی و الهی، وظیفه‌ی حکومت اسلامی است تا این معضلات را برطرف کند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند: «الخلق عیال الله». این مردم که عیال خداوند هستند، امانتی در دست حکومت اسلامی محسوب می‌شوند. در حقیقت، حرفی که رهبر انقلاب زدند، مستندات دینی و روایی دارد.

من نکته‌ای را یادآور می‌شوم که در زندگی حضرت آقا دیدم. امیرالمؤمنین علیه‌السلام سفارشی دارند به حاکمان اسلامی و آن این است: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ‌ عَلَى أَئِمَّةِ [الْحَقِ‌] الْعَدْلِ‌ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ‌ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه‌».  یعنی حاکم اسلامی خودش را باید با ضعفای مردم قیاس کند تا اینکه فقیر از شدت فقر از پا درنیاید. یعنی فقر، فقیر را زمانی از بین می‌برد که همدردی با او از بین برود. همدردی به‌معنی گریه کردن با او نیست؛ یعنی اینکه اگر چیزی برای فقیر فراهم نیست، برای حاکم نیز نباشد. یعنی حاکم از حال فقرا باخبر باشد، نه به‌واسطه‌ی گزارش، بلکه به‌واسطه‌ی تجربه. یکی از مزایای حرکت‌های جهادی که حضرت آقا فرموده‌اند، همین درک عینی مشکلات است، اما متأسفانه می‌بینیم که برخی از مسئولین ما علی‌رغم تذکر و توصیه‌ی حضرت آقا، در نقاط مرفه تهران ساکن هستند و درکشان از فقر و محرومیت، تنها به‌واسطه‌ی گزارش‌هایی است که به آن‌ها می‌رسد. نکته‌ای که در امر سلامت اجتماعی جدی است، همین درک و احساس مشترک بین مردم و مسئولان است.

شهید بهشتی سفارشی داشتند که کسانی که نمی‌توانند مانند توده‌ی مردم زندگی کنند، نباید در جمهوری اسلامی مسئولیت بپذیرند. سال‌های پیش طرحی بود که محل زندگی حضرت آقا را تغییر دهند و ایشان را به محل خوش‌آب‌وهوایی در تهران ببرند، اما ایشان قبول نکردند و تأکید داشتند که در میان مردم باید زندگی کنند. این حرکت آقا به همه‌ی مسئولین پیام می‌دهد که شما هم در بین مردم زندگی کنید و خودتان را تا این اندازه از مردم جدا نکنید. این فرهنگ غلطی است که باید اصلاح شود.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «وَلَوْ شِئْتُ لاَهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ، إِلَى مُصَفَّى هذَا الْعَسَلِ، وَلُبَابِ هذَا الْقَمْحِ، وَنَسَائِجِ هذَا الْقَزِّ، ‌وَلکِنْ هَیْهَاتَ أَنْ یَغْلِبَنِی هَوَایَ، وَیَقُودَنِی جَشَعِی إِلَى تَخَیُّرِ الاَْطْعِمَةِ ـ وَلَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوِ بِالْـیَمَامَةِ مَنْ لاَطَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ، ‌وَلاَ عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ ـ أَوْ أَبِیتَ مِبْطَاناً وَحَوْلِی بُطُونٌ غَرْثَىوَأَکْبَادٌ حَرَّى؟... أَأَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یُقَالَ: أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ، وَلاَ أُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ، ‌أَوْ أَکُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِی جُشُوبَةِ الْعَیْشِ» اگر می‌خواستم، می‌توانستم به شهد ناب عسل و مغز گندم و بافته‌ی ابریشم دست یابم و از آن بهره گیرم. ولی هیهات چگونه ممکن است من اسیر هوس و تسلیم حرص نفس شوم و در خوردنی‌ها در جست‌وجوی غذای بهتر برآیم و انتخاب کنم، درحالی‌که در حجاز و یمامه کسی باشد که امیدی به قرص نانی ندارد و هیچ‌گاه طعم سیری را نچشیده است. و چگونه سزاوار است انسان‌هایی با شکم گرسنه و جگرسوزان شب‌ها را به بیداری صبح کنند؟ آیا تنها به این خرسند باشم که مسلمانان مرا امیرمؤمنان می‌خوانند، ولی در سختی‌های روزگار، همدرد و در تلخی‌های زندگی، سرمشق آنان نباشم؟

فرهنگ و سبک زندگی مسئولین ما باید این‌گونه باشد. مطمئن باشید اگر مسئولین در کنار مردم به میدان بیایند، مشکلات به‌راحتی حل می‌شوند. مسئولین باید از نزدیک مشکلات را ببینند. در آیه‌ی ۲۴۹ سوره‌ی بقره داستان طالوت روایت شده و تذکر داده است تنها آن‌هایی که در دنیا غرق نشده‌اند، توان استقامت در راه خدا را دارند. رفاه‌زدگی مقاومت مسئولین را می‌شکند. اگر مسئولین رفاه‌زده شوند آن‌وقت دیگر مقاومت ملت نیز می‌شکند.





ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *