صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

عوامل داخلی و خارجی وخامت "بحران اجتماعی" در افغانستان

۱۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۲:۰۱
کد خبر: ۱۹۲۹۳۵
دسته بندی‌: بین‌الملل- جهان ، عمومی
نویسنده و کارشناس حوزه افغانستان نوشت: عوامل درونی با دست‌های خارجی و عوامل خارجی با اهداف بیگانگان سبب بحران اجتماعی شده که دولت باید با پذیرش مسئولیت‌ آن افغانستان را از این فجایع انسانی نجات دهد.
 به گزارش سرویس بین الملل رزاق مهرا نویسنده و کارشناس حوزه افغانستان با ارسال یادداشت اختصاصی به بررسی عوامل داخلی و خارجی بحران اجتماعی این کشور پرداخت.
 
مهرا نوشت: از 4 دهه به این طرف افغانستان با بحران انسانی و فجایع بشری پیچیده مواجه شده و مردم در تنگنای این بحران و فجایع دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند.
 
تخم مشکلات انسانی و فاجعه بشری اسفبار 4 دهه پیش کاشته شده که هنوز هم دامن‌گیر افغانستانی‌های امروزی بوده و مردم را به کام خود می‌بلعد.
 
گزارش دفتر همکاری‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد نشان می‌دهد که 0.7 میلیون افغانستانی بی‌سرپناه، 1.7 میلیون نفر زیر خط فقر، 3.1 میلیون نفر به امکانات اولیه بهداشتی دسترسی نداشته، 2.9 میلیون نفر از تغذیه سالم محروم بوده، 1.7 میلیون کودک حفاظت نشده و 1.5 میلیون نفر به آب و بهداشت نیاز دارند.
 
همه اینها فاجعه بشری و بحران پیچیده انسانی هستند که افغانستانی‌های امروز را در کام خود فرو برده و می‌بلعد، افغانستان به صورت ناخواسته از 4 دهه پیش با این فجایع مواجه شده که امروز پس از 15 سال حضور جامعه جهانی این فجایع و بحران‌ها نه‌تنها فروکش نکرده، بلکه گراف آن رو به سعود نیز گذاشته است.
 
حملات انتحار، بیکاری، جنگ‌های نیابتی و کشته شدن روز افزون مردم به دست گروه‌های تروریستی داعش و طالبان، بخش تازه فاجعه بشری بوده که دامن افغانستانی‌ها را گرفته و مردم را در تنگنا قرار داده است.
 
سال 2015 یکی از خونین‌ترین سال‌های افغانستانی‌ها بوده و آمارهای اعلام شده نشان می‌دهد که در این سال حدود 11 هزار نفر بی‌گناه کشته و زخمی‌ شده و شمار کسانیکه بر اثر نا‌امنی‌های داخلی افغانستان بی‌جا شده نیز با آمار 200 هزار نفری 2 برابر شده است.
 
عوامل درونی با دست‌های بیرونی
بحران انسانی امروز به دهه 1960 بر می‌گردد، زمانیکه نهادهای دولتی افغانستان به گونه کامل از هم پاشید و یک بار دیگر، افغانستان به دست برخی گروه‌هایی آسیب‌رسان که از سوی خارجی‌ها حمایت می‌شدند، افتاد.
 
پس از آن، افغانستان فاقد یک دولت – ملت واحد شده و فاجعه بشری روز به روز رو به افزایش گذاشت، تا جاییکه در سال 1990 این کشور پس از کشته و زخمی شدن صدها هزار نفر به دست مجاهدین افتاد.
 
ناسازگاری داخلی و عدم توافق نظر روی تشکیل دولت و تقسیم قدرت که بیشتر با ریشه‌ها و عوامل نفوذی غرب همراه بود با پیامدهای همچون جنگ‌های داخلی و گلوله‌باران به سوی‌هم بوده که بخشی از عوامل فاجعه بشری شده و بحران انسانی در افغانستان محسوب می‌شود.
 
گروه طالبان نیز به عنوان بخش دیگر از عوامل فاجعه بشری با حمایت مستقیم و غیرمستقیم پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس در افغانستان روی کار آمده و از مردم بی‌گناه قربانی‌های زیادی گرفته و با تحمیل خسارات مالی و جانی، آنها را از اساسی‌ترین حقوق‌شان محروم نیز ساخت.
 
طالبان در افغانستان بی‌باکانه فاجعه می‌آفریند و در طول 5 سال دوران دولتداری این گروه، افغانستان سیاه‌ترین و تلخ‌ترین برهه تاریخی خود را تجربه کرد.
 
طالبان هر نوع ظلم، فقر، خشونت، پاکسازی‌های قومی، جابه‌جایی و دیگر بی‌رحمی‌هایی که حتی به زبان نمی‌گنجد، بر ضد افغانستانی‌ها در سراسر افغانستان روا داشته و بر مردم این کشور تحمیل کرد.
 
مردم به دستان این گروه به شدت مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته و کشته شدند، ضمن اینکه میلیون‌ها تن از زنان و دختران از اساسی‌ترین حقوق خود که دسترسی به آموزش و بهداشت است، نیز محروم شده و از سوی دیگر اقدامات ددمنشانه این گروه سبب افت اقتصاد افغانستان نیز شد.
 
در آن زمان افغانستان سیاه‌ترین تاریخ خود را ثبت و مردم تلخ‌ترین روزگارشان را تجربه می‌کردند، اما جامعه جهانی و نهادهای مدافع حقوق بشری افغانستان را به صورت کامل فراموش کرده بود.
 
عوامل خارجی با اهداف خارجی‌ها
تعهد جامعه جهانی و آمریکا پس از رویداد 11 سپتامبر، سرنگونی طالبان، تأمین امنیت، رشد اقتصادی و ثبات در افغانستان بود، اما این تعهدات چقدر جامه عمل پوشید؟
 
15 سال از حضور جامعه جهانی و آمریکا در افغانستان می‌گذرد، اما هنوز هم، فقر، بیکاری و ناامنی بیشتر از پیش مردم را تهدید می‌کند.
 
در حالیکه طالبان نه‌تنها سرنگون نشده و روز به روز مقتدرتر نیز می‌شود، گروه تروریستی «داعش» در جنوب و برخی مناطق دیگر افغانستان فاجعه‌آفرینی کرده و بر گستره فجایع می‌افزاید.
 
آمریکا به بهانه مبارزه با گروه طالبان، پا به افغانستان گذاشت، اما امروز پس از 15 سال حضور در افغانستان، طالبان 30 در صد قلمرو این کشور را تحت تصرف داشته و منجر به محرومیت 1.5 میلیون افغانستانی به دلیل ناامنی‌ها از خدمات بهداشتی شده است.
 
تأمین امنیت یکی از تعهدات آمریکا به افغانستان بود که در کنفرانس «بُن» آلمان در سال 2001 سپرده شد که هم اکنون در توافقنامه امنیتی نیز بر آن تأکید شده، اما افزایش ناامنی‌ها دولت را مجبور ساخته تا نیمی ‌از 1.8 میلیارد در‌آمد خود را به صورت ناخواسته روی امنیت ملی به مصرف برساند.
 
به نظر می‌رسد آمریکا خلاف تعهدات خود در افغانستان عمل کرده و سبب افزایش فاجعه و بحران‌آفرینی اجتماعی در این سرزمین شده است.
 
دولت و مسئولیت نجات از بحران
در جریان 15 سال گذشته هیچ‌گاه آسیب‌شناسی از بحران موجود صورت نگرفته و دولت با بی‌برنامگی تمام، مشغول روند صلح با روش‌های شکست خورده و امکان‌ناپذیر بوده در حالیکه بر اساس قانون اساسی افغانستان، دولت مسئول و مجبور به تأمین امنیت و رفاه شهروندان است.
 
بنابر این نخستین گامی که باید برداشته شود، مسئله پایان حمایت پاکستان و آمریکا از تروریسم است، ضمن اینکه اسلام‌آباد و واشنگتن باید به جنگ نیابتی خود در افغانستان پایان دهند.
 
پاکستان به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم عامل بحران‌های زیاد انسانی در افغانستان شده و با حمایت از طالبان و پناه دادن آنها در خاک خود سبب فاجعه بشری شده که این وضعیت باید پایان یابد.
 
مسئله دوم بحث حضور آمریکا و عدم اجرای تعهدات آن کشور در قبال افغانستان است، واشنگتن باید بر اساس تعهدات خود «تأمین امنیت، سرنگونی گروه تروریستی القاعده و گروه‌های وابسته به القاعده و رشد اقتصادی» در افغانستان عمل کند، در غیر این صورت نیازی به حضور آمریکا در افغانستان نیست.
 
جا دارد دولت کابل در کنفرانس «بروکسل»، که در مورد افغانستان در ماه اکتبر برگزار می‌شود، مسئله عدم عمل آمریکا به تعهدات خود، حضور طالبان در 30 درصد خاک افغانستان و عدم اراده جدی واشنگتن در مبارزه با تروریست‎ها را به شرکت‎کنندگان این نشست بگوید و از آنان بخواهد در این زمینه اقداماتی را انجام دهند.
 
از طرف دیگر، دولت برای کاهش فاجعه بشری، در امر مبارزه با فساد اداری قاطع و جدی عمل کند تا ریشه‌های فاجعه‌زا و بحران‌ساز در درون دولت خشکیده شود، در غیر آن بحران انسانی و فاجعه بشری در این کشور رو به افزایش خواهد بود.
 
/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *