برای خوشگذرانی سرقت می کردم
برای خوشگذرانی و چشیدن مزه پولداری دست به سرقت می زدم. من 200 میلیون تومان هم سرقت کرده ام اما پول دزدی وفا نمی کند.
پس از انتقال به پلیس آگاهی فرصت کوتاهی پیش آمد تا گفت‌وگویی با او داشته باشیم.
خودت را معرفی کن.
سهیل هستم بیست و پنج ساله. تا سیکل درس خوانده‌ام و مجردم.
معتادی؟
نه، فقط سیگار می‌کشم.
چند وقت است سرقت می‌کنی؟
از بیست و دو سالگی سرقت‌ها را آغاز کردم. ابتدا کیف‌قاپی می‌کردم، اما پس از دو سال دستگیر شدم. در زندان با یک دزد حرفه‌ای خانه آشنا شدم و او روش‌های سرقت از خانه‌های ویلایی با دیلم را به من آموزش داد. وقتی از زندان آزاد شدم، باندی تشکیل دادم و سرقت از خانه‌های ویلایی را آغاز کردم.
چه شد تصمیم به سرقت گرفتی؟
خانواده‌ام از وضع مالی خوبی برخوردار نبودند و با وسوسه یکی از بچه‌محل‌هایم دست به کیف‌قاپی زدم.
خانواده‌ات از سرقت‌ها خبر داشتند؟
بار اول که دستگیر شدم متوجه ماجرا شدند. بعد از آزادی قول دادم دور خلاف را خط قرمز بکشم، اما اگر این‌بار بفهمند که باز مرتکب سرقت شده‌ام، برای همیشه طردم می‌کنند.
چرا توبه‌ات را شکستی؟
اشتباه کردم. دست خودم نبود، وسوسه شدم. وقتی مزه پول راحت، زیر دندانت بنشیند دیگر نمی‌توانی از آن دل بکنی.
با پول‌هایی که به دست می‌آوردی چه کار می‌کردی؟
لباس می‌خریدم و با همدستانم به خوشگذرانی می‌پرداختم. خانواده‌ام فکر می‌کردند من نگهبان شیفت شب هستم و حقوق خوبی برای این کار می‌گیرم. بعد از هر سرقت برای این‌که در دام پلیس گرفتار نشویم به مسافرت می‌رفتیم و با پول‌هایی که به دست آورده بودیم، تفریح می‌کردیم. بعد از آن‌که کفگیرمان به ته دیگ می‌خورد، دوباره به تهران بر‌می‌گشتیم.
بیشتر در چه مناطقی سرقت می‌کردید؟
تخصص من خانه‌های ویلایی شمال شهر بود که با روش دیلم‌زنی در خانه را باز می‌کردم.
دیلم‌زنی؟
برای سرقت خانه روش‌های مختلفی است. در روش دیلم‌زنی با دیلم در را تخریب می‌کردیم و بعد، از گاوصندوق سرقت می‌کردیم. برخی سارقان روش توپی‌زنی دارند و توپی در را تخریب می‌کنند و گروهی از دیوار و نرده براحتی بالا رفته و خود را داخل خانه می‌رسانند.
چطور دستگیری شدی؟
در آخرین سرقت 200 میلیون تومان به دست آوردیم. برای تفریح به سواحل جنوب کشور رفتیم که در آنجا هنگام استراحت در هتل دستگیر شدیم.
اگر آزاد شوی، دوباره دست به دزدی می‌زنی؟
به ریسک و بی‌آبرویی‌اش نمی‌ارزد. البته شرایط تعیین‌کننده است، امیدوارم این‌بار هم خانواده‌ام مرا ببخشند.
حرف آخر؟
آخر و عاقبت دزدی و خلاف همین است که دستگیر شویم و آبرویمان برود، اما پولش وسوسه می‌کند آدم را.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *