مجرمان ایکی یوسان/ چرا برخی مجرمان ضریب هوشی بالایی دارند
هوششان بیشتر از سایر مجرمان است،به همین خاطر به مجرمان ایکی یوسانی معروف شده اند. این دسته مجرمان از ضریب هوشی بالایی برخوردار هستند.
به همین لحاظ، شیوههای مقابله و روشهای برخورد با آنها متناسب با دگرگونیهای سرقت متحول شده است. به تعبیر دیگر، چون در عصر ما موارد و وسایل گوناگون سرقت و گرایش به آن تغییر یافته، مقابله با آن نیز دشوار شده است. میل به موفقیت و برتری و علاقه به کسب قدرت، از دیرباز از تمایلات بشر بوده است. حال اگر فردی در جامعه احساس کند که در شرایط ناعادلانه قرار دارد دست به اعمالی میزند که در خلال آن بتواند خود را نشان دهد و برای دستیابی به حقی که برای او در نظر گرفته نشده به سوی جرم کشیده میشود. در این حالت فرد، به امکانات و پاداشهایی که احساس میکند از او گرفته شده متمرکز میشود و دست به سرقت میزند.
در سالهای اخیر سارقان هم بیشتر به سمت سرقتهای فکری رفتهاند و به جای بالا رفتن از دیوار یا سرقت مسلحانه ترجیح میدهند با استفاده از روشهای جدید و بدون دردسر خود را یکشبه پولدار کنند.
خبرنگار گروه جامعه در گفتوگو با دکتر افسانه نیکراد روانشناس و استاد دانشگاه علل روانشناختی سرقت و گرایش سارقان سنتی به روشهای نوین را بررسی قرار کردیم که در ادامه میخوانید.
علل روانشناختی سرقت چیست؟
معمولا سرقت از سوی افرادی صورت میگیرد که رفتارهای اجتماعی شان زیر سوال رفته و افراد ضد اجتماعی هستند، این افراد از قدرت ریسک پذیری بالایی برخوردارند و عملکرد روانی صحیحی ندارند و از اینرو سرقت را امری طبیعی و گاهی حق خود میدانند. برای ریشهیابی سرقت در وهله اول باید محیط خانواده که اولین مرکز رشد و شکلگیری شخصیت کودک است، بررسی کرد، مواردی مثل اعتیاد و بزهکاری افراد خانواده یکی از دلایل گرایش فرزندان خانواده به سرقت است. الگوپذیری منفی از خانواده تاثیر بسزایی در شکلگیری شخصیتهای ضد اجتماعی بزهکار دارد. گرایش به سرقت عوامل متعدد اجتماعی مختلفی دارد که از آنها میتوان به فقر عاطفی، ناکامی، حسادت، تجربههای تلخ دوران کودکی، احساس ناامنی در خانواده و خودنمایی میان همسالان اشاره کرد.
فقر عاطفی از عوامل فردی سرقت است. کودکانی که از اختلالات عاطفی شدید رنج میبرند، در خانوادههایی رشد یافته اند که در اثر طلاق از هم پاشیده شده یا والدین تربیت مناسبی را برای فرزندان در نظر نگرفتهاند. مرگ یکی از والدین و تبعیض بین فرزندان حالتهایی چون انزواطلبی، افسردگی و اختلالات رفتاری در کودکان بهوجود میآورد و این عوامل به نوبه خود ارتکاب جرم را تسهیل میکند.
ناکامی یا محرومیت یکی دیگر از دلایل گرایش به سرقت است. وقتی فرد میل رسیدن به هدفی را دارد ولی به علت برخورد با مانع یا موانعی به آن هدف دست پیدا نمیکند، دچار ناکامی میشود.
حسادت نیز یکی دیگر از دلایلی است که میتوان آن را زمینهساز سرقت عنوان کرد. به این معنا که شخص با توجه به عدم امکان دستیابی به موقعیت و منزلت دیگران رشک و حسد میبرد و چون نمیتواند مانند صاحبان اموال مالک آنها شود، دست به دزدی میزند.
حوادث تلخ دوران کودکی نیز ممکن است از فرد شخصیتی ضداجتماعی بسازد که در بزرگسالی او را به اعمال ضداجتماعی سوق دهد. چنین شخصی از اذیت و آزار دیگران و سرقت اموال آنها لذت میبرد؛ زیرا وقتی دست به چنین کاری میزند گمان میکند انتقام خود را از دنیای بیرحم گرفته است.
وضع مغشوش خانواده، اختلاف بین پدر و مادر و رفتار خشونتآمیز والدین، از علل مهمی است که جوان را دچار نگرانی و ناامنی میکند و به کنارهگیری از دیگران بویژه پدر و مادر میکشاند. جوان در چنین شرایطی روابط خود را با والدین کمتر میکند و در نتیجه فشار یا خواست درونی ناچار میشود برای ارضای نیازهای مادی و معنوی خود یا برای انتقام گرفتن از والدین بهخاطر محدودیتها و سختگیریهای نابجای آنها، دست به سرقت بزند.
برخی از جوانان برای نشان دادن جرات و هیجانهای کاذب خود به بزهکاری روی میآورند.
فرق سرقتهایی فیزیکی و سرقتهایی که بر پایه نقشه و فکر صورت میگیرد، چیست؟
همزمان با رشد تکنولوژی، یک سری مسائل و مشکلاتی نیز به شکل چشمگیری رشد کرده است. سرقتهای اینترنتی و هک کردن سایتهای مهم موسسات اقتصادی از مشکلاتی است که به موازات رشد تکنولوژی رشد کرده است. سارقانی که با استفاده از اطلاعات و معلومات خود دست به سرقتهای اینترنتی و هک سایتهای مختلف میزنند افرادی هستند که ضریب هوشی بالایی دارند و توانمندی ذهنی بالایی برای فعالیتهای اینترنتی دارند، اما مشکلاتی در رفتارهای شخصیتی ـ فردی خود دارند، اینگونه افراد تعادل شخصیتی و رفتاری ندارند و بد و خوب شخصیتیشان دچار مشکل شده و برایشان خیلی اهمیتی ندارد که رفتارهایشان صحیح یا غلط باشد.
گاهی نیز این رفتارها را از افرادی میبینیم که دچار عقدههای اجتماعی و روانی هستند، به این معنی که در جامعه دچار مشکلات اقتصادی شده یا مسائل و مشکلات دیگری دارند، این افراد با رفتار نابهنجار خود قصد ابراز خشم و انتقال احساس منفی خود را دارند، آنهابه قصد انتقام گرفتن از دولت، جامعه و از تک تک افرادی که آنها را در مشکلات خود مقصر میداند دست به چنین جرایمی میزنند. اینگونه افراد بهدنبال رفتار و برخورد غیر نرمال و مغایر اصول و چارچوب جامعه هستند.
اگر کانون گرم خانواده و الگوی صحیح خانواده و تعادل رفتاری فردی موجود باشد حتی در شرایط منفی شخص کاری خلاف شرایط عمومی انجام نمیدهد.
دزدان فیزیکی جسور بوده و بر پایه جسارت خود دست به سرقت میزنند و اغلب برای سرقتهای خود نقشهای ندارند و براساس یک روش دست به دزدی میزنند.
عوامل اجتماعی که باعث گرایش این افراد به فعالیتهای بزهکارانه میشود چیست؟
اهمیت شرایط اجتماعی و اقتصادی در تبیین علل سرقت بر کسی پوشیده نیست، از لحاظ روانشناختی افرادی که در زندگی دچار آسیبهای اجتماعی شدهاند گرایش بیشتری به فعالیتهای بزهکارانه دارند، برای مثال افرادی که در تنگنای اقتصادی قرار دارند و دچار مشکلات اجتماعی و اقتصادی شدهاند، چنانچه از لحاظ شخصیتی نیز دارای شخصیت منفی باشند، برای رفتارهای آسیب رسان به جامعه مستعد خواهند بود، به این معنا که جامعه و رفتارهای اجتماعی میتواند برای افرادی که زمینه شخصیتی بزهکاری را دارند، مستعدکننده این اتفاق باشد. بیکاری، تورم و فشارهای اقتصادی عوامل اجتماعی به شمار میآید که زمینهساز رفتارهای ضداجتماعی است.
جایگاه اعتقادات و باورهای مذهبی و طبقهبندیهای فرهنگی در عدم گرایش به اینگونه معضلات چیست؟
هر جامعهای که در آن مسائل مذهبی پررنگ و برجسته باشد احتمال خطای کمتری خواهد داشت. افرادی که گرایشهای مذهبی و معنوی دارند خواهناخواه به جزا و عواقب رفتار اعتقاد دارند و همین باعث میشود رفتارهای آسیبرسان به جامعه به حداقل برسد.
راهکارهای پیشگیری از وقوع سرقت و بزهکاری چیست؟
هیچ جامعهای بدون از بین بردن فقر قادر نیست ریشه سرقت را ریشه کن کند؛ بنابراین، از بین بردن فقر و تهیدستی با توجه به تاثیر مهمی که اوضاع نابسامان اقتصادی در بروز چنین آسیبی دارد، از مهمترین کارها است.
کنترل و مراقبت پدر و مادر در مورد دوستان فرزندان نیز یکی دیگر از راههای پیشگیری است، بیتوجهی پدر و مادر به چنین مسائلی از سوی سارقان بهعنوان دلیلی برای جرم عنوان شده است. سیستم آموزش و پرورش باید طوری طراحی شود که نوجوانان و جوانان را با کار و فعالیت اجتماعی آشنا سازد و این آشنایی وسیلهای باشد برای تأمین معاش و کسب درآمد، بویژه برای آنهایی که از بنیه مالی کمتری برخوردارند. زیرا چون نوجوان احساس استقلال مالی کند و عزت نفس خود را حفظ شده ببیند رفتارهای مناسب و هماهنگ با چارچوبهای اجتماعی خواهد داشت. در کنار آن آموزش اجتماعی و تربیتی به خانوادهها برای بالا بردن سطح فرهنگ خانواده و پرورش احساس مسئولیت والدین در قبال فرزندان میتواند باعث پیشگیری از وقوع بزهکاری باشد. ایجاد اشتغال برای بیکاران نیز موجب جلوگیری و پیشگیری از گرایش به بزهکاری بویژه سرقت می شود.
گفت و گو از:علی جزایری
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *