آثار حقوقی هبه در روابط بین اشخاص
هدیه دادن و هدیه گرفتن، دارای اثرات حقوقی است که در فقه و حقوق اسلامی با عنوان «هبه» مورد بررسی قرار گرفته است.
گاهی کسی به کسی هدیهای میدهد و در مقابل هدیهای میگیرد؛ در این صورت هبه معوض خواهد بود اما در بسیاری موارد هبه متقابلی وجود ندارد و هبه یک طرفه است که به آن هبه غیرمعوض میگویند. در هر صورت هبه معوض و هبه غیرمعوض دارای آثاری است که «حسن کیا»، حقوقدان به تشریح آن پرداخته است.
حسن کیا در خصوص هبه در قوانین و مقررات اظهار کرد: هبه عقدی است كه به موجب آن يك نفر مالی را به رايگان به شخص ديگری تمليك ميكند یا به عبارت ديگر او مال خود را به طور مجاني به ملكيت ديگری در ميآورد.
وی با بیان اینکه هبهکننده باید برای معامله و تصرف در مال خود اهلیت ( یعنی باید عاقل و بالغ بوده و با قصد واراده خود مال خود را ببخشد) داشته باشد، البته این اهلیت هنگام بخشیدن مهم است و باید تا زمان قبض مال از سوی متهب ادامه یابد، گفت: درهبه به صغیر یا مجنون یا سفیه، قبض ولی معتبراست و در صورتی که عین موهونه در ید متهب باشد، محتاج به قبض نیست.
این حقوقدان بیان کرد: هبه ممکن است معوض باشد، بنابراین واهب میتواند شرط کند که متهب مالی را به اوهبه کند یا عمل مشروعی را مجانی انجام دهد. در واقع مجانی بودن هبه به این معنی نیست که طرفین نتوانند در آن شرط مالی بیاورند پس واهب در هنگام قرارداد میتواند شرط کند که متهب فلان مال را به وی بدهد یا فلان کار را برای او انجام دهد.
کیا با اشاره به اینکه طبق ماده 802 قانون مدنی اگر قبل از قبض واهب یا متهب فوت کند هبه باطل میشود، افزود: واهب باید مالک مالی باشد که هبه میکند وهبه واقع نمیشود مگر با قبول و قبض متهب اعم از اینکه مباشر قبض خود متهب باشد یا وکیل او و قبض بدون اذن واهب اثری ندارد.
سه حالت مهم هبه
وی در خصوص موارد هبه، اظهارکرد: هبه دارای سه حالت است که شامل این است که زمانی زوجه در خصوص مهریه، ما فیالذمه زوج را ابراء میکند. به این بیان که میگوید از نظر من تو دیگر تکلیفی برای پرداخت مهریه نخواهي داشت و این بیان باعث میشود تا تکلیف شوهر در ادای مهر به طور کلی ساقط شود و زمانی است که زوجه در قبال طلاق، مهریه خود را به شوهر بذل میکند. بذل مهر در طلاقهای خلع و مبارات انجام میشود، به این صورت که زن با پرداخت مالی به شوهر، از او میخواهد كه طلاقش دهد. اگر زن در ایام عده طلاق از بذل خود رجوع کند، طلاق ملغي و کانلمیکن خواهد شد و همچنین زمانی است که زوجه مهریه خود را به زوج هبه میکند. به این بیان که میگوید من مهر خود را به تو بخشیدم در این حالت است که همانند ساير اشكال هبه، تکلیف شوهر در پرداخت مهريه به طور کلی از بین نمیرود، چراکه زن میتواند تحت شرایطی از هبه مزبور رجوع و مهر خود را مطالبه كند.
این حقوقدان با بیان اینکه بعد از فوت واهب يا متهب رجوع ممكن نيست، افزود: طبق ماده 807 قانون مدنی اگركسي مالي رابه عنوان صدقه به ديگري بدهد حق رجوع ندارد.
تفاوت هبه اموال و هبه دیون
کیا با اشاره به اینکه هبه دیون دراقع دینی است که فردی نسبت به شخصی طلبکار است و با هبه اموال متفاوت است، گفت: در هبه دیون فرد طلبی که باید دریافت کند را میبخشد به این معنا که ابراء میکند ولی در هبه اموال بخشش از سوی فردی به شکل مجانی صورت میگیرد.
وی با بیان اینکه در هبه اموال نیاز به قبول فرد مقابل نیست ولی در هبه دیون به این شکل نبوده و باید افراد این امر را قبول کنند، افزود: هبه عقدی عینی است و به شکل رایگان به افراد ارائه میشود به طور مثال فردی از روی عشق، دوستی، علاقه به شکل هدیه اموالی را هبه میکند که ممکن است این امر از سوی پدر به فرزند باشد.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه هبه به شکل عینی است و تا زمانی که در هبه مالی به فبض نرسد عقد هبه شکل نمیگیرد، گفت: در خصوص اینکه چه اموالی را میتوان هبه کرد باید بگویم که هرگونه اموال عینی که قابل انتقال باشد و همچنین وقف نبوده و در رهن نباشد را میتوان هبه کرد.
رجوع هبه در چهار مورد
کیا با اشاره به اینکه هبه معنوی و مالکیت فکری نیز وجود دارد که در زمینه هبه آن هنوز شک و تردید حاکم است، افزود: امکان رجوع در هبه در چهار شکل امکان پذیر است؛ درواقع در صورتی كه متهب پدر و مادر یا اولاد واهب باشد یا در صورتیكه هبه معوض بوده و عوض آن هم داده شده باشد و در صورتیكه عین موهوبه از ملكیت متهب خارج شده یا متعلق حق غیر واقع شود؛ خواه قهراً، مثل اینكه متهب به واسطه فلس، محجور شود، خواه اختیاراً، مانند اینكه عین موهوبه را به رهن داده باشد و همچنین در صورتیكه در عین موهوبه تغییری حاصل شود. مثل اینکه در زمین ساختمان ساخته شود، یا پارچهای، دوخته شود، بنابراین ملاك تغییر عرفی است، در این شرایط هبه قابل رجوع است.
وی با بیان اینکه در خصوص صدقه نیز باید گفت که صدقه قابل رجوع نیست، اظهارکرد: در خصوص ابراء دین نیاز به قبول فرد مقابل نیز وجود دارد و و در ابراء گذشت از حق عینی مطرح است و موضوع ابراء عبارت است از حق دینی (طلب) که باید وجود داشته باشد، بنابراین ابراء دین ناموجود باطل است اما به نظر میرسد ابراء دینی که سبب آن ایجاد شده است و نیز ابراء دین آینده به شرط ایجاد صحیح است؛ چنانکه ضمان دین آینده نیز به شرط ایجاد صحیح است و از طرف دیگر، طلبی قابل ابراء است که آزاد بوده و به نفع شخص ثالثی توقیف نشده باشد و وجود مدیون یا اهلیت او نیز شرط صحت ابراء یا مانع نفوذ آن نیست.
این حقوقدان با بیان اینکه در خصوص هبه پدر به فرزندانش باید بدانیم که این امر مانند ارث نیست، افزود: در موضوع هبه پدر ممکن است به یک فرزند کمی بیشتر از دیگری هبه کند، بنابراین در خصوص موضوع سهم مساوی مطرح نیست.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *