روایت میهمان "ماه عسل" از مرگ و بازگشت به دنیا+فیلم
در سیزدهمین قسمت برنامه «ماه عسل»، آرش رزقی به عنوان میهمان این برنامه روایت خود را از مرگ و بازگشتش به دنیا بیان کرد.
در ابتدای این برنامه میهمان درباره خانواده اش صحبت کرد و اینکه در دوره کودکی شیطنت های بسیاری داشته و حتی در یک دوره به صورت اتفاقی در مدرسه ای که پدرش ناظم آن بود تحصیل کرده است و نیز مادرش پرستار بود.
آرش رزقی در این برنامه با اشاره به علاقه اش به نقاشی از دوره نوجوانی گفت: به اندازه ای به نقاشی علاقه مند بودم که به سمت طراحی ماشین کشیده شدم اما به اصرار خانواده در رشته تجربی تحصیل کردم اما چون به این رشته علاقه ای نداشتم دچار افت تحصیلی شدم و دو سال مردود شدم.
وی ادامه داد: به یاد دارم در آن زمان در کنکور هنر هم شرکت کردم و نفر 19 کنکور آزاد شدم اما چون دیپلم را نگرفته بودم رد شدم بنابراین به سربازی رفتم.
وی در ادامه این برنامه به دوران پس از سربازی اش یعنی سال 70 و زمانی که 21 سال داشت به عنوان نقطه عطف زندگی خود اشاره کرد و توضیح داد: در سن 21 سالگی در یک روز برفی زمین خوردم و این باعث ایجاد ضایعه نخاعی برای من شد و اینکه پس از آن نتوانستم پاهایم را حرکت بدهم، دچار عفونت شدید شدم که حتی امکان تنفس هم برایم وجود نداشت.
آرش رزقی در ادامه صحبت های خود به زمانی اشاره می کند که به دلیل تنگی نفس در بیمارستان تمام شدن زندگی خود را زمانی که مادربزرگش بالای سر او مشغول دعا خواندن بود، تجربه کرد.
میهمان امشب «ماه عسل» با اشاره به لحظه های پس از مرگ خود گفت: صدای مادربزرگم را می شنیدم که برایم دعا می خواند اما در همان لحظات چشمانم بسته شد و حس کردم با سرعتی چندین برابر سرعت نور در یک دالان دراز و تاریک در حال سقوط هستم و تنها، نوری در انتهای آن دالان مشاهده می کنم اما فاصله من با آن نور به اندازه ای بود که حس می کردم هیچ گاه به آن نمی رسم.
زمانی که به آن نور نزدیک تر شدم لذت فوق العاده ای احساس کردم اما نمی دانستم که مرده ام و در همین لحظه ها بود که با صدای مادرم و صدای محیط که سعی در بازگشت من به این دنیا داشته ام، بازگشتم.
وی همچنین افزود: بعد از این حادثه درک کردم که زندگی به هیچ چیزی اتصال ندارد و انسان به راحتی در یک لحظه فوت می کند و به همین دلیل معتقدم که زندگی بسیار کوتاه است و باید قدر لحظه ها را بدانیم در حالی که پیش از مرگم هیچ گاه چنین اعتقادی برایم وجود نداشت و می توانم بگویم که با تجربه مرگ، خدا را پیدا کردم.
میهمان سیزدهمین شب «ماه عسل» از شکست در ازدواج اولش به عنوان حادثه تلخ تر از ضایعه نخاعی خود یاد کرد و پس از آن بود که علیخانی از همسر دوم وی برای حضور مقابل دوربین دعوت کرد.
همسر آرش رزقی با حضور در این برنامه گفت: همیشه آرش را ایستاده در کنار خود می بینم چون او کار و تلاش بسیاری می کند.
در بخشی از «ماه عسل» تصاویری از نمایشگاه های نقاشی حرفه ای که به قلم آرش رزقی خلق شده بودند پخش شد و پس از آن میهمان «ماه عسل» گفت: من خود را بزرگ نمی بینم اما معتقدم اگر واقعیت های زندگی را بپذیریم به طور یقین زندگی شکل دیگری می گیرد و بسیار جذاب تر و زیبا تر می شود.
احسان علیخانی در پایان این برنامه خاطرنشان کرد: من آرش را به خاطر لبخند،عشق و تلاشی که در زندگی به کار می گیرد و هیچ گاه شکایت نمی کند به برنامه امشب دعوت کردم و امیدوارم بنده و امسال بنده درس های بسیاری از او بگیریم.
گزارش از بهاره کنجکاوفرد
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *