گزارش جلسه نقد و بررسی مستند «والسی برای تهران» در سالن سینماحقیقت
در هشتمین جلسه از برنامهی نمایش آثار مستند در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که بعدازظهر روز گذشته در سالن سینماحقیقت برگزار شد.
صحبتهای زینب تبریزی (کارگردان) بخش دیگری از جلسهی روز گذشته بود. تبریزی که پیش از این، مستند «سلاطین خیابانها» را به صورت مشترک با پالیز خوشدل کارگردانی کرده بود، با اشاره به این که «والسی برای تهران» نخستین فعالیت مستقل او در زمینهی کارگردانی به حساب میآید، ساخت فیلم به نمایش درآمده را ناشی از علاقه به سوژههای خیابانی و البته پاسخ به روحیهی پرجنب و جوش خود دانست و گفت: «در سالهای اخیر و در سینمای مستند به این نوع سوژهها کمتر پرداخته شده است. در این فیلم تصویری از نسل جوان کشور دیده میشود که شاید خیلی در اقلیت قرار داشته باشند اما وقتی دقت کنیم، درمییابیم که میتوان آنها را به همهی جوانان ایرانی تعمیم داد. جوانانی که ناامید نمیشوند و تا رسیدن به موفقیت، علاقهی خود را پیگیری میکنند.»
وی سپس با اشاره به نشانههای مشترکی که از این زاویه در فیلمهایش وجود دارد گفت: «در این مستندها اغلب به پدیدههای اجتماعی و سوژههای کمتر شناختهشدهای پرداخته شده که در سالهای اخیر بروز کردهاند و به گمانم این، شانس بزرگ من در ساخت این فیلمها بوده است.»
صحبتهای یاشار نورایی نیز بخش دیگری از جلسهی روز گذشته بود. وی که به عنوان منتقد مهمان حضور داشت گفت: «چندی پیش در فروشگاه یکی از مراکز فرهنگی با یک سیدی موسیقی بهنام «والس تهران» مواجه شدم که البته تردید ناشی از برخورد با نوعی موسیقی که اغلب به دل نمینشیند، مانع شد که پول بدهم و آن را بخرم. جالب این که وقتی مستند «والسی برای تهران» را دیدم متوجه شدم فیلم دربارهی هنرمندی بهنام مهرداد مهدی است که همان سیدی موسیقی را عرضه کرده و من آن را نخریده بودم!»
نورایی گفت: «وقتی دربارهی مهدی تحقیق کردم متوجه شدم او در گوشهای از چشمانداز وسیع یک نمایش جذاب بهنام «به صدای زمین گوش کن!» هم به عنوان نوازنده حضور داشته است. در حقیقت مهمترین تاثیر «والسی برای تهران» بازخوانی شرایط اجتماعی خاصی است که در آن نواختن ساز یا پرداختن به موسیقی را با کمی نگرانی همراه کرده است. به عبارتی دیگر میتوان گفت این مستند میکوشد تا روی نوعی بیاعتناییِ عمومی نسبت به این موضوع که تقریباً بین همهی ما نهادینه شده دست گذاشته و آن را به خودمان نشان بدهد.»
در بخش دیگری از این جلسه، زینب تبریزی در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران در بارهی برگزاری جشنوارهی موسیقی خیابانی که هدف شخصیت اصلی فیلم بود، گفت: «البته این جشنواره به شکلی که مطلوب او بود برگزار نشد، اما دو گروه از نوازندگان که مجوز دریافت کرده و آلبوم موسیقی منتشر کرده بودند، سرانجام در حاشیهی جشنوارهای بهنام «هنر برای صلح» موفق شدند روی صحنه رفته و به اجرای موسیقی زنده بپردازند. در نهایت و از آنجا که نمایش تصویر این اجراها در فیلم کارکرد خاصی نداشت، از استفاده و نمایش آن در نسخهی نهایی صرفنظر کردم.»
وی افزود: «میشد تصویر این اجراها را در فیلم گذاشت و آن را به جای جشنوارهی موسیقی خیابانی به تماشاگر عرضه کرد، اما ترجیح دادم به جای القای یک تصور خیالی به تماشاگر، حسی که در انتهای فیلم وجود دارد به همان شکل باقی بماند.»
تبریزی سپس در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، مبنی بر نحوهی پژوهش و تحقیق فیلم خود گفت: «در یکی از شبکههای اجتماعی با صفحهای که برای معرفی موسیقی خیابانی به مردم راهاندازی شده بود آشنا شدم و از طریق همان صفحه با گروهها و نوازندههای خیابانی آشنا شدم. سپس مقالههایی که در بارهی این نوع موسیقی و نوازندگان خاص آن نوشته شده بود را جمعآوری کردم و بر مبنای آن تصمیم گرفتم طرح اولیهی این فیلم مستند را نوشته و عرضه کنم.»
وی گفت: «خیلی اتفاقی و از طریق نوازندههایی که در خیابانهای شهرهای دیگر به اجرای موسیقی میپرداختند، با مهرداد مهدی آشنا شدم و زمانی که ایشان را ملاقات کردم تصمیم گرفتم فیلمنامهی فیلم را بر شخصیت او و اجراهایی که در خیابانهای تهران داشت متمرکز کنم.»
تبریزی همچنین گفت: «البته من برای پیشبرد کارم فیلمنامه داشتم اما خوششانسی اصلیام از آشنا شدن با این نوازندهی خیابانی و جذابیت شخصیت او ناشی میشود. شخصیتی که مثل قهرمان تجربههای قبلیام قابلیت آن را داشت که خود به تنهایی فرمان هدایت فیلم را به دست گرفته و آن را به پیش براند.»
در ادامهی جلسه، یاشار نورایی به معرفی ویژگیهای نهفته در ساختمان فیلمهای مرتبط با موضوع موسیقی پرداخت و گفت: «در این نوع فیلمها موضوع مورد بحث معمولاً به سه شکل مورد بررسی قرار میگیرد. گاهی فیلم دربارهی اجرای یک کنسرت است و در بعضی موارد هم به مشکلات درونی اعضای یک گروه موسیقی میپردازد. گاهی هم به آهنگساز یا نوازندهای پرداخته میشود که دوران فترت خود را پشت سر میگذارد. اما موضوع مستند «والسی برای تهران» بیش از آن که موسیقی خیابانی باشد، دربارهی تضادهایی است که در جامعهی ما نسبت به نحوهی اجرایی این نوع موسیقی وجود دارد.»
توضیح زینب تبریزی در بارهی نمایش انتقادهای مطرح شده در فیلم، بخش دیگری از جلسهی شب گذشته بود. تبریزی در پاسخ به این پرسش که از سوی ناصر صفاریان مطرح شده بود، گفت: «لحن نسخهی اولیهی فیلم با نسخهی کامل شده کمی فرق داشت اما بههرحال باید پذیرفت تولید فیلمی که به این موضوع بپردازد خود به تنهایی میتواند نشانهی پیشرفت و تحول بزرگی باشد.»
وی افزود: «نمیخواستم فیلم به یک بیانیه در حمایت از موسیقی خیابانی تبدیل شود. به همین دلیل آن را به گونهای ساختم تا در سالهای بعد به مدیران هنری آینده کمک کند این نوع موسیقی را بهتر بشناسند و در صورت امکان، مشکلات آن را حل کنند.»
صحبتهای یاشار نورایی، پایانبخش جلسهی شب گذشته بود. وی محدودیت موضوعی را یکی از موانع موجود بر سر راه تولید اینگونه فیلمها عنوان کرد و گفت: «در این نوع فیلمها که تولید نسبتاً دشواری دارند، کاربرد ایجاز کمک میکند تا تماشاگر بتواند ارتباط بهتری با آن برقرار کند.»
وی ضمن اشاره به صحنهی همنوایی سازها در این فیلم بهعنوان یکی از ویژگیهای آن گفت: «میتوان گفت سازها و آدمهایی که از کنار آن میگذرند نمایندگان جامعهی ایران به حساب میآیند. این صحنهها با وجود این که بهصورت منفرد در فیلم وجود دارند اما به پیوستگی آن کمک کردهاند.»
نورایی «والسی برای تهران» را یک فیلم دیدنی دانست و افزود: «خوشبختانه این فیلم جزو آثاری است که تماشاگر با خود احساس میکند حتماً باید ساخته میشد تا موضوع آن را درک کرده و نسبت به آن اطلاعات تازهای به دست بیاورد.»
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *