وقتی رهبر انقلاب زیر بار خواسته یکی از دولتها نرفتند
رهبر معظم انقلاب بیان کردند: یکی از دولتهای گذشته آمده بودند یک چیزی میخواستند که درست نقطهی مقابل قانون بودجهی آن سال بود؛ آنوقت [قانون] برنامه نبود، قانون بودجه بود. هرچه اصرار کردند، من زیرِ بار نرفتم.
این کِی ممکن خواهد شد؟ آنوقتی که مجلس واقعاً در رأس امور باشد؛ این کار هم دست شما است. «مجلس در رأس امور» تعارف نیست که بخواهیم تعارف بکنیم؛ نه واقعاً باید مجلس در رأس امور باشد؛ یعنی تصمیم بگیرد و آن تصمیم اجرائی بشود. البتّه من این را به شما عرض بکنم که در دولتهای مختلف -هم این دولت کنونی، هم دولت قبلی، هم دولتهای قبلی؛ همهشان از بعد از رحلت امام؛ و در زمان امام، دولت خود بنده- اتّفاق میافتاد یک جاهایی، در یک تنگناهایی گیر میکردیم و الان دولتها گیر میکنند که از اختیارات ولیّفقیه استفاده میکنند؛ این هست، امّا در همانها هم بنده مکرّراً در نظر داشتم مراقبت بکنم تا آنجایی که ممکن است به مصوّبهی مجلس خدشه وارد نشود.
یکی از دولتهای گذشته آمده بودند یک چیزی میخواستند که درست نقطهی مقابل قانون بودجهی آن سال بود؛ آنوقت [قانون] برنامه نبود، قانون بودجه بود. هرچه اصرار کردند، من زیرِ بار نرفتم؛ با اینکه مشکلاتی داشتند امّا گفتم ما یک مجلسی داریم که نشستهاند تصمیم گرفتهاند و قانون بودجه را با اینهمه زحمت تصویب کردهاند، حالا شما بیا با یک کلمه حرف، همهی قانون را برگردان از اینطرف به آنطرف؛ اینکه نمیشود. مجلس را باید در رأس امور قرار داد. احترام مجلس، وقار مجلس، هیبت مجلس باید محفوظ باشد.
من یکوقت -ظاهراً یا با آقای لاریجانی یا یکی از رؤسای مجلس- گفتم که از اوّل مشروطه اینجوری بود تا وقتی رضاخان سرِ کار آمد. رضاخان که آمد، مجلس و قانون و قانونگذاری و مانند اینها همه دود شد رفت هوا؛ امّا قبل از آمدن رضاخان -که خب مسئلهی قانونگذاری و مجلس و مجلس شورا است و تازه هم مشروطیّت سرِکار آمده بود؛ ظاهراً در دورهی دوّم یا سوّم مجلس؛ بالاخره قبل از قدرت گرفتن رضاخان- رئیس مجلس مؤتمنالملک بود که از رجال خوشنامِ زمان قاجار است، برادر مؤتمنالملک، نخستوزیر بود که مشیرالدّوله است.
او هم اتّفاقاً از رجال خوشنام است؛ یعنی این دو برادر جزو رجال نسبتاً خوشنام دورهی قاجار و اوّل پهلوی هستند. پس برادر بزرگتر که مشیرالدّوله بود، رئیس دولت بود، نخستوزیر بود؛ مؤتمنالملک -برادر کوچکتر- رئیس مجلس بود. رئیس دولت -نخستوزیر- از مجلس وقت گرفت که بیاید آنجا یک گزارشی بدهد؛ مثلاً ساعت هشت صبح یک سخنرانی بکند. ساعت هشت صبح شد، مشیرالدّوله نرسید؛ مؤتمنالملک به ساعتش نگاه کرد، دید پنجدقیقه از هشت گذشت، گفت نخستوزیر را دیگر راه ندهید؛ نخستوزیر را راه ندهید؛ پنجدقیقه بعد مشیرالدّوله رسید به مجلس، راهش ندادند! اینجور است. نخستوزیر پنجدقیقه از وقت معیّن تأخیر کرده، رئیس مجلس که برادرش بود -برادر کوچکترش هم بود- راهش نداد؛ این یعنی اقتدار مجلس، هیبت مجلس این است؛ این را باید حفظ کنید. این دست خود شما است و شما میتوانید این کار را بکنید.»
من یکوقت -ظاهراً یا با آقای لاریجانی یا یکی از رؤسای مجلس- گفتم که از اوّل مشروطه اینجوری بود تا وقتی رضاخان سرِ کار آمد. رضاخان که آمد، مجلس و قانون و قانونگذاری و مانند اینها همه دود شد رفت هوا؛ امّا قبل از آمدن رضاخان -که خب مسئلهی قانونگذاری و مجلس و مجلس شورا است و تازه هم مشروطیّت سرِکار آمده بود؛ ظاهراً در دورهی دوّم یا سوّم مجلس؛ بالاخره قبل از قدرت گرفتن رضاخان- رئیس مجلس مؤتمنالملک بود که از رجال خوشنامِ زمان قاجار است، برادر مؤتمنالملک، نخستوزیر بود که مشیرالدّوله است.
او هم اتّفاقاً از رجال خوشنام است؛ یعنی این دو برادر جزو رجال نسبتاً خوشنام دورهی قاجار و اوّل پهلوی هستند. پس برادر بزرگتر که مشیرالدّوله بود، رئیس دولت بود، نخستوزیر بود؛ مؤتمنالملک -برادر کوچکتر- رئیس مجلس بود. رئیس دولت -نخستوزیر- از مجلس وقت گرفت که بیاید آنجا یک گزارشی بدهد؛ مثلاً ساعت هشت صبح یک سخنرانی بکند. ساعت هشت صبح شد، مشیرالدّوله نرسید؛ مؤتمنالملک به ساعتش نگاه کرد، دید پنجدقیقه از هشت گذشت، گفت نخستوزیر را دیگر راه ندهید؛ نخستوزیر را راه ندهید؛ پنجدقیقه بعد مشیرالدّوله رسید به مجلس، راهش ندادند! اینجور است. نخستوزیر پنجدقیقه از وقت معیّن تأخیر کرده، رئیس مجلس که برادرش بود -برادر کوچکترش هم بود- راهش نداد؛ این یعنی اقتدار مجلس، هیبت مجلس این است؛ این را باید حفظ کنید. این دست خود شما است و شما میتوانید این کار را بکنید.»
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *