صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

آخرین روزهای امام (ره) چگونه س‍پری شد/ جدي ترين مخالف رهبري ايت الله خامنه اي چه كسي بود؟

۱۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۹:۰۱
کد خبر: ۱۸۱۴۲۸
در حیاط جماران همه گریه می‌کردند. آقای خامنه‌ای هم غم زده در کنار درختی نشسته بود. بنا بود اعلام خبر رحلت را 24 ساعت تاخیر بیندازند تا پس از انتخاب جانشین هر دو خبر را باهم اعلام کنند.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از مشرق، وقتی آیت الله خامنه‌ای به سفر چین می‌رفت، نمی‌دانست این آخرین سفر خارجی اش قبل از فوت امام خواهد بود و پس از بازگشت از این سفر امام را از دست خواهد داد.

18 اردیبهشت 1368 رئیس جمهور وقت ایران عازم سفر به چین و کره شمالی شد؛ سفری که پنج روزش در چین و پنج روزش در کره شمالی می‌گذشت. 19 اردیبهشت در مراسم رسمی مقامات چینی از رئیس جمهور استقبال کردند. تلویزیون چین هم فیلمی از زندگی آقای خامنه‌ای پخش کرد. در کره شمالی با کیم ایل سونگ رئیس‌جمهور کره دیدار کرد و برای مردم کره شمالی هم سخنرانی کرد. از انقلاب اسلامی گفت.



دیدار آیت الله خامنه‌ای؛ رئیس جمهور(وقت) با مسلمانان چین در بازار شهر کاشغر. عکاس: سیف الله طاهری. 23 اردیبهشت 68

علاء الدین بروجردی از همراهان رئیس جمهور: « قبل از نشستن هواپیما در فرودگاه پکن، خبر دادند که رهبر چین به شدت مریض است و امکان ملاقات او با حضرت آیت الله خامنه‌ای وجود ندارد. آیت الله خامنه‌ای نیز تصمیم گرفتتند متقابلا یکی دو ملاقات تنظیم شده را لغو کنند، چون ملاقات با رهبر چین بسیار مهم بود و می‌بایست انجام پذیرد. نزدیک ساعت 6 عصر، وقت ملاقات با نخست وزیر چین بود و آقا فرمودند من به ملاقات نمی‌روم! برای من به عنوان یک سفیر، این خبر بسیار تلخ بود. نگران بودم که چه اتفاقی رخ خواهد داد. ما موضوع را به اطلاع چینی‌ها رساندیم. ساعت مقرر فرا رسید. همه‌ی افراد آماده مذاکره بودند. خبرنگارها ایستاده بودند، اما از ورود هیئت ایرانی خبری نشد! خبرنگارها مخابره کردند که در رابطه‌ی ایران و چین مشکل جدی ایجاده شده است. مدتی گذشت، ساعت 6:5 عصر، نخست وزیر چین از محل کنگره‌ی خلق به محل اقامت رئیس جمهور ایران آمد و از همان دور، با صدای بلند گفت: کوچکتر به دیدار بزرگتر آمده است! بعد وارد اتاق شد. حدود یک ربع با آقا صحبت کرد و گفت ما نهایت احترام به مهمان را به خصوص شخصیتی مثل جنابعالی، وظیفه خود می دانیم. مشکل بیماری رهبر چین جدی است و پزشکان ایشان را ممنوع الملاقات کرده‌اند. با این حال، ما موضوع ملاقات را بررسی می‌کنیم تا حل شود. با توجه به وعده‌ی نخست وزیر چین، آیت الله خامنه‌ای پذیرفتند که در جلسه شرکت کنند و با یک ساعت تاخیر در کنگره حاضر شدند و مذاکره انجام شد. روز بعد به آقا گفته شد با توجه به نامساعد بودن حال رهبر چین، فقط 10 دقیقه ملاقات صورت بگیرد که ملاقات در 20 دقیقه انجام شد.»

*روزهای آخر امام

وقتی ایشان از سفر چین بازگشتند حال امام وخیم شد. رئیس مجلس، دوم خرداد: « به سوی بیت امام حرکت کردم. ساعت 8:35 دقیقه به بیمارستان مجاور بیت رسیدم. آقای خامنه‌ای قبل از من رسیده بودند. امام را بیهوش کرده بودند. روی تخت عمل بودند. از تلویزیون مداربسته، جریان عمل را مشاهده می‌کردیم. بیش از دو ساعت طول کشید. ضمن عمل جراحی خبر از رضایت پزشکان می‌رسید. با سران سه قوا، احمدآقا، دکتر عارفی، دکتر فاضل، دکتر معتمد کلانتری و طباطبایی جلسه‌ای داشتیم. نظر این شد که عمل جراحی را اعلام کنیم، دکترها هم توضیح بدهند. به منزل آمدم. آنها هم از اجتماع دکترها و ما ها در بیت امام چیزی فهمیده بودند. به مجلس رفتم و کارهای دفترم را انجام دادم. عصر در شورای بازنگری [قانون اساسی] جلسه داشت. اسم مجلس شورای اسلامی به جای مجلس شورای ملی تصویب شد و بحث تعدادی از نمایندگان ناتمام ماند. آقای خامنه‌ای خبر دادند که جلسه‌ی ظهر با جمعی از اعضای شورا موفقیت آمیز بوده و اتفاق نظر بر کیفیت تمرکز در قوه‌ی اجراییه بوده است.»



10 خرداد: «سری به بیت امام زدم. دکترها و اطرافیان راضی بودند و احمدآقا نگران بود و برای تعجیل در اتمام کار بازنگری قانون اساسی تاکید داشت. کنار تخت امام ایستادم و دستم را روی دست‌شان گذاشتم. انگشت شصت من را گرفتند و با کلمات مقطع فرمودند: «در بازنگری قانون اساسی تسریع شود» و سپس چشم‌شان را باز کردند و شمرده با صدای ضعیف اضافه کردند: «اگر متحد باشید، انقلاب پیشرفت می‌کند.» مکثی کردند و ادامه دادند: به خصوص شما و آقای خامنه‌ای، نگذارید خناسان بین شما و ایشان فتنه کنند.»(4)

*آخرین ساعات امام

همیشه فکر کردن به روزی که امام از میانشان برود سخت و تلخ بود اما گویا این بار امام ساعاتی بیشتر مهمانشان نبود. نگرانی و ناراحتی، اندیشیدن به هر موضوعی را سخت می کرد اما می‌دانستند برای امام نیز سرنوشت انقلاب و جمهوری اسلامی بر هر چیزی اولویت دارد؛ پس باید فکرهایی می کردند تا ثمره‌ی نهضت امام در خطر قرار نگیرد.

آیت الله امامی کاشانی: «نزدیک به غروب آفتاب بود که امام در حال احتضار بودند. ما به اتفاق جمعی از دوستان از جمله مقام معظم رهبری، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله مشکینی، آیت الله امینی، دوستان شورای نگهبان و ... به بیت رفتیم. در حضور احمدآقا این بحث انجام شد که باتوجه به شرایط خاصی که وجود دارد، بعد از امام چه باید کرد. اولین مسئله‌ای که مطرح شد تشکیل شورای رهبری بود. در شورای رهبری صحبت از آقای مشکینی و شخص مقام معظم رهبری بود. گرم این صحبت‌ها بودیم که حاج احمدآقا آمدند و گفتند امام فوت کردند. این خبر باعث شد که جلسه بهم بخورد.»



آیت الله مهدوی کنی: «در ایام کسالت حضرت امام (ره)، برای معالجه در خارج از کشور بودم ولی بعد از ارتحال برای تشییع امام برگشتم. در میان راه با خبرنگارانی مواجه شدم که می خواستند به ایران بیایند به طوری که هواپیما پر شد. این افراد حتی حاضر بودند با قیمت های کلانی بلیط بگیرند، چون فکر می کردند بعد از امام، انقلاب و نظام اسلامی از هم پاشیده خواهد شد.»

*رحلت امام

در حیاط جماران همه گریه می‌کردند. آقای خامنه ای هم غم زده در کنار درختی نشسته بود. بنا بود اعلام خبر رحلت را 24 ساعت تاخیر بیندازند تا پس از انتخاب جانشین هر دو خبر را باهم اعلام کنند. آقای خامنه‌ای نظرش این بود که خبر رحلت اعلام شود؛ یکی از نگرانی‌ها این بود که رسانه‌های خارجی خبر را زودتر اعلام و فضای سازی کنند.

* رهبری جدید

دیلیپ هیرو در کتاب «طولانی‌ترین جنگ» می‌نویسد: بسیاری از تحلیلگران تصور می‌کردند که پس از درگذشت [امام]خمینی جنگ خونین برای دستیابی به قدرت آغاز می شود. (8) اما هیچ کس پیش بینی نمی‌کرد ایرانی‌ها که همیشه نگران درگذشت امام بودند با کمترین چالشی انتخاب جانشین امام را پشت سر بگذارند. امام رفته بود و مریدانش مصیبت زده بودند.

آقای خامنه‌ای: «سخت‌ترین ساعات عمرمان را گذراندیم و خدا می داند که در آن شب و صبح شنبه چه بر ما گذشت.»

مسئولان نگران بودند تاخیر در انتخاب جانشین یا جانشینان رهبر درگذشته عواقب خطرناکی داشته باشد. سران نظام شبانه جمع شدند تا مشورت کنند.

آقای خامنه ای: «برادرها از روی مسئولیت و احساس وظیفه، با فشردگی تمام، فکر و تلاش می کردند که چگونه قضایا را جمع و جور کنند. مکرر از من به عنوان عضو شورای رهبری اسم می‌آوردند که البته در ذهن خودم آن را رد می کردم؛ اگر چه به نحو یک احتمال برایم مطرح می‌شد که شاید واقعا این مسئولیت را به من متوجه کنند.»

هاشمی رفسنجانی: «به این نتیجه رسیده بودیم که شورایی مرکب از آیات خامنه‌ای، موسوی اردبیلی و مشکینی رهبری را به عهده بگیرند.»

*جلسه خبرگان رهبری

صبح روز 14 خرداد در جلسه خبرگان پلمپ وصیت نامه امام را شکستند؛ سال 61 نوشته شده بود و سال 66 امام تغییراتی در آن را داده بود. امام نوشته بود وصیت نامه را به ترتیب احمد بخواند، اگر نه رئیس جمهور، اگر نه رئیس مجلس، اگر نه رئیس دیوان عالی کشور یا یکی از اعضای شورای نگهبان. احمدآقا گفت حال مساعدی ندارد و آقای خامنه ای رئیس جمهور وقت خواند. بعضی جاها بغض راه گلویش را می‌بست اما تا آخر خواند، دو ساعت و نیم طول کشید.



*شورای رهبری

جلسه به ظهر رسید و ادامه اش به بعدازظهر موکول شد. در جلسه ی بعدازظهر بحث رهبری مطرح شد. عده‌ای به شورا معتقد بودند و عده‌ای به فرد. آقای خامنه‌ای طرفدار شورا بود. برای شورا اسامی مختلفی مطرح شد. ترکیب «خامنه‌ای، مشکینی و موسوی اردبیلی»، «خامنه ای، مشکینی، موسوی اردبیلی، هاشمی و احمد خمینی».

در رای گیری پیشنهاد رهبری فردی رای آورد.

آیت الله مومن: «آیت الله خامنه ای فرمودند که رهبری شورایی را که رد کردید پس چه کنیم؟ من در این موضوع فکر کرده بودم و چند نفر را در نظر داشتم و اسامی را در یک برگ کاغذ نوشته بودم که همراهم بود. من یک نفر را معرفی کردم که برای رهبری مناسب است. آیت الله خامنه‌ای فرمودند: نه. البته بعدا فهمیدم که این شخص صلاحیت رهبری را نداشته است. به ایشان (آیت الله خامنه ای) گفتم خود شما چطور؟ ایشان بی اعتنایی کرد. »

*رای گیری برای رهبری فردی

هر چند در قانون اساسی هنوز شرط مرجعیت وجود داشت اما امام نهم اردیبهشت در نامه ای به آیت الله مشکینی رئیس مجلس خبرگان نوشته بود: «خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هر گونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند. من دخالتی نمی کنم. ما که نمی‌توانیم نظام اسلامی‌مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی‌مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بوده و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست. در اصل قانون اساسی من این را می گفتم ولی دوستان در شرط مرجعیت پافشاری کردند و من هم قبول کردم. من در آن هنگام می دانستم که این، در آینده ی نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست.»

بنا بود در اصلاح قانون اساسی شرط مرجعیت حذف شود اما هنوز کار اصلاح به پایان نرسیده بود و برخی پیشنهاد رهبری آقای گلپایگانی را دادند که شرط مرجعیت را هم داشت. این نظر طرفداران زیادی نداشت از دلایلش سن زیاد و توان جسمی آیت الله هم بود. نام آقای خامنه ای مطرح شد. دو نفر از نمایندگان به ناگاه فریاد زدند: «اگر امام درباره صلاحیت آقای خامنه‌ای برای رهبری سخنی گفته‌اند بگویید تا ما هم بدانیم. نظر امام برای ما مهم است.»



*خاطره هاشمی رفسنجانی

در جلسه ای که با حضور روسای سه قوه و برخی از آقایان، خدمت امام رسیده و نگرانی خود را از خلاء رهبری بعد از عزل آقای منتظری توسط ایشان ابراز کردیم، امام (قدس سره) فرمودند: «خلاء رهبری پیش نمی‌آید. شما آدم دارید». گفتیم چه کسی؟ ایشان در حضور آقای خامنه ای فرمودند: «همین آقای خامنه‌ای» که بعد از آن، آقای خامنه ای خدمت امام عرضه داشتند که نقل مطالب این جلسه را بر ما تحریم کنید و حضرت امام نیز چنین کردند.

بعدها در جلسه ای که تنهایی خدمت امام رسیدم، مطالب خود را با صراحت بیشتر بیان کرده و گفتم:« آقا با وضعیت به وجود آمده، درباره‌ی رهبری چه کنیم؟ ما که کسی را نداریم و ...» حضرت امام (قدس سره) فرمودند: با وجود آقای خامنه ای چرا این قدر تردید به خود راه می‌دهید؟» موسوی اردبیلی هم نظر امام را تایید کرد.»

آقای خامنه ای قبل از جلسه نگران مسئولیت سنگین حضورش در شورای رهبری بود و حالا جلسه به سمتی پیش می رفت که رهبر شود؛

«روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: پروردگارا! تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوی از مجموعه ی شورای رهبری، این مسئولیت متوجه من شود، خواهش می‌کنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید. واقعا از ته دل می‌خواستم که این مسئولیت متوجه من نشود.»

حاج احمد آقا نیز نظر امام درباره صلاحیت آقای خامنه‌ای برای رهبری را تایید کرد. آیت الله موسوی اردبیلی نیز شاهد دیگری برای سخنان امام بود که او نیز بر تایید امام از شایستگی‌های رهبری شهادت داد.

* سخنان تاریخی

از جدی ترین مخالفت‌هایی که با رهبری او شد، مخالفت خودش بود.

آیت الله مومن: «ایشان ردیف‌های عقب مجلس به گمانم ردیف 7 یا 8 نشسته بودند. تا این پیشنهاد را شنیدند، پا شدند و با تمام استیحاش تشریف آوردند جلو و تعابیری به کار بردند مبنی بر این که من نمی‌توانم این کار را بکنم و از پذیرش این پیشنهاد امتناع کردند. بزرگان جلسه نپذیرفتند. آقای آذری(ره) که نزدیک تر به هیئت رئیسه ی خبرگان نشسته بودند، در دفاع از این پیشنهاد بلند شدند و گفتند: نخیر، قطعا این کار از شما برمی‌آید و باید این پیشنهاد را قبول کنید. آقای خامنه ای در رد این پیشنهاد سوال کردند که آقای آذری، اگر من به عنوان رهبر انتخاب شوم، آیا شما حاضرید تمام حرف‌ها و دستورات مرا گوش کنید؟ ایشان گفت: بله، من به عنوان وظیفه ی شرعی، بر خود واجب می‌دانم به هر چه شما دستور دهید، عمل کنم.»






* رهبر جدید

هاشمی رفسنجانی: «خبر آماده باش نیروهای عراقی در مقابل منطقه ی عین خوش که در اثنای جلسه توسط دکتر حسن روحانی رسید و من به جلسه اطلاع دادم، تاثیر زیادی در آمادگی اعضای خبرگان برای ختم کار داشت.»  (19) رای گیری انجام شد و آقای خامنه ای با 60 رای از 74 عضور حاضر رای آوردند.

هاشمی رفسنجانی: « تمام شدن سریع کار خبرگان و رأی‌آوری ایشان پنج دلیل داشت: اول این که اوضاع خطرناک بود و خبرهایی هم از جبهه رسیده بود که نیروهای صدام حرکت کردند و به جلو می‌آیند. همه نگران بودیم که خلأ وجود رهبری آن هم پس از رحلت امام مشکل‌ساز شود. دوم همین حرف‌هایی که پنج ‌نفری از امام شنیده بودیم مطرح کردیم. سوم نقل نظر امام که مجتهد کافی است و احتیاج به مرجع نیست. چهارم آن حرف‌هایی هم که نقل کردند امام پای تلویزیون گفتند، مؤثر بود. پنجم که مهم‌تر از همه است، شخصیت و صلاحیت‌های خود آیت‌الله خامنه‌ای است که برای خبرگان شناخته شده بود و اصلح‌تر از ایشان کسی را نمی‌شناختند.» (20)
چه کسی اولین مخالف رهبری آیت الله خامنه‌ای بود



آقای خامنه ای رهبر شد. «کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم تا این کار انجام نگیرد ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت.» (21) این انتخاب مخالفانی هم داشت؛ رئیس وقت مجلس:«به دفترم آمدم. نمایندگان مجلس جمع بودند. خواستند که جریان جلسه ی خبرگان را برایشان تعریف کنم؛ پذیرفتمن. متنی برای تایید و امضای این انتخاب تهیه شد. بعضی از رادیکال‌ها مخالفت دارند.» (22)
* پی نوشت:

1- روزنامه جمهوری اسلامی، 1368/2/19
2- مصاحبه با علاء الدین بروجردی، نگهداری شده در آرشیو پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس
3- اکبر هاشمی رفسنجانی بازسازی و سازندگی، ص 132
4- همان، ص 143
5- روایت آیت الله امامی کاشانی در برنامه تلویزیونی شناسنامه، 1392/6/29
6- غلامرضا خواجه سروی، خاطرات آیت الله مهدوی کنی، ص 482
7- حیدر کرمی پور، خاطرات آیت الله ابوالقاسم خزعلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تابستان 1382، ص 187 و 158
8- دیلیپ هیرو، طولانی‌ترین جنگ، رویارویی نظامی ایران و عراق، نشر مرز و بوم، علیرضا فرشچی، چاپ اول، 1390، ص 438
9- آیت الله سید علی خامنه ای، سخنرانی در مراسم بیعت ائمه ی جمعه سراسر کشور، 12/04/ 1368
10- (همان)
11- اکبر هاشمی رفسنجانی، باسازی و سازندگی، ص 148 تا 152
12- همان.
13- مجله حکومت اسلامی، شماره 41، ص 14 تا 26
14- صحیفه امام خمینی، ج 21، ص371
15- خاطرات آیت الله سید علی قریشی، ص 163
16- گفت و گوی آیت الله مومن با ویژه نامه تداوم آفتاب، روزنامه جام جم، مرداد 1387
17- آیت الله سید علی خامنه ای، سخنرانی در مراسم بیعت ائمه ی جمعه سراسر کشور، 12/04/ 1368
18- گفت و گوی آیت الله مومن با ویژه نامه تداوم آفتاب، روزنامه جام جم، مرداد 1387
19- اکبر هاشمی رفسنجانی بازسازی و سازندگی، ص 132
20- قدرت الله رحمانی، بی پرده با هاشمی رفسنجانی، ص 74
21- آیت الله سید علی خامنه ای، سخنرانی در مراسم بیعت ائمه ی جمعه سراسر کشور، 12/04/ 1368
22- اکبر هاشمی رفسنجانی بازسازی و سازندگی، ص 132

*«روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای»

/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *