آمریکا در قبال ایران کوتاه آمده است؟
تحلیل گران و رسانه های آمریکایی غربی پس از نهایی شدن توافق هسته ای با ایران، اکنون تلاش می کنند تا القاء کنند در جریان مذاکرات هسته ای، غرب در قبال ایران کوتاه آمد و امتیازاتی را هم به تهران داده است و حتی خود را مقابل هم پیمانان عرب خود قرارداده است.
به گزارش گروه بین الملل ، در جریان مذاکرات هسته ای هر دو طرف به دنبال این بودند که به خواسته های خود برسند، البته طرف مقابل ایران در صدد تحمیل خواسته ها خود به ایران بود و ایران در پی احقاق حق خود.
منصفانه بنگریم و حتی برخی از مسئولینی که در جریان مذاکرات هسته ای قرار داشتند، گفته اند که غرب و در واقع آمریکا به خواسته های خود در مذاکرات هسته ای دست یافت و برخی هم اعتقاد دارند که بیشتر از آن چیزی که می باید، به آن رسید.
اما آیا این که گفته می شود امتیازات ایران بیشتر است و آمریکا در قبال کشورمان کوتاه آمده است، بحث و مقوله ای است که باید آن را اندکی شکافت. باز کردن آن می تواند به شناخت رفتارهای آمریکا در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا در قبال ایران کمک کند.
دراین زمینه نخست باید گفت که با توجه به روی میز بودن همه گزینه های آمریکا که حتی تا مرز حمله نظامی هم پیش رفته بود، دلایل محکمی را برای مانع شدن در حمله به ایران در خود داشت.
پیتر جنکینز، ديپلمات بازنشسته وزارت خارجه انگليس و نماينده اسبق اين كشور در آژانس بين المللي انرژي اتمي در نشنال اینترست نوشته است؛«تقریبا نزدیک یک دهه پس از اوت ۲۰۰۲، وزرای ایالات متحده و انگلیس تاکید می کردند که گزینه استفاده از نیروی نظامی برای نابودی تاسیسات هسته ای ایران روی میز است. اما سرانجام مشخص شد که توسل به نیروی نظامی برای رفع نگرانی ها درباره برنامه هسته ای ایران شاید نتایج کوتاه مدت داشته باشد اما در بلندمدت بسیار مخرب خواهد بود. همچنین دولت آمریکا متوجه شد که این گزینه نامطلوب هزینه های سیاسی و مالی داخلی زیادی را در پی خواهد داشت. این گزینه همچنین اعتبار بین المللی ایالات متحده و انگلیس را نیز خدشه دار می کرد چرا که در غیاب شواهد روشنی دال بر این که ایران به دنبال تسلیحات هسته ای بوده، روسیه و چین احتمالا از تصویب قطعنامه ای برای استفاده از نیروی نظامی علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری می کردند.»
اما این که ادعا می شود غرب کوتاه آمد و یا این که تهدید نظامی و تحریم اقتصادی کارساز شد تا ایران پای میز مذاکره بنشیند و توافق کند، نکته ای است که خود آنها هم می دانند درست نیست.
با عنوان کردن موضوع کوتاه آمدن آمریکا درباره ایران، یک هدف مهم دنبال می شود. این که در منطقه خلیج فارس و سران کشورهای عربی این اختلاف میان آنها و آمریکا ایجاد شود که آمریکایی ها از اعراب بریده اند و به سوی ایران گرایش پیدا کرده اند. ایجاد چنین فضایی تنها یک اتفاق ظاهری است و واقعیت ندارد. این یک سناریو برای ایران هراسی و ایران ستیزی است که به کار گرفته شده است.
دشمنی های کشورهای عربی منطقه با جمهوری اسلامی ایران افزایش یافته و اقداماتی هم که آمریکا در منطقه انجام می دهد بر این دشمنی دامن می زند تا جایی که حتی اعراب مرتجع عربی منطقه ایران را تهدید به حمله نظامی می کنند.
بهانه این دشمنی ها با ایران، توافق هسته ای و رفتاری است که اوباما رئیس جمهوری آمریکا در قبال ایران و همپیمانان قدیمی آن در منطقه از خود بروز می دهد. اما این سیاست را باید در قالب یک سناریو و خدعه نگاه کرد.
نخست باید توجه داشت که از عمر دولت اوباما 6 ماه باقی مانده است که زمان بسیار کمی است به همین خاطر نمی توان حتی در صورت صداقت در رفتار اوباما در قبال ایران که محال است، باز هم برای این زمان اندک نمی توان به سیاست های او دلخوش بود.
سپس باید به این نتیجه رسید که پس از اوباما رئیس جمهوری بعدی آمریکا مشابه او نخواهد بود و احتمال این که رفتارهای آمریکا همچون گذشته شود بسیار زیاد است مگر آن که این رفتارها و برنامه ها، یک دکترین بلند مدت باشد که باید چند سالی همین سیاست پیاده شود.
وبسایت رژیم اسرائیل (دبکا) در گزارشی مدعی شده که اوباما در سفر به عربستان سعودی چند خواسته اعراب که ضد ایران بود، نپذیرفته است. این واکنش اوباما به خواسته اعراب گرایش آمریکا به سوی ایران تحلیل شده است.
اما چهار خواسته اعراب از اوباما چه بود؟
این سایت صهیونیستی به نقل از منابع خود مدعی شده است، شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس با کنار گذاشتن اختلافات سابق خود، به اوباما پیشنهاد کرده اند، برای در پیش گرفتن سیاستی واحد در باره منطقه چهار خواسته آن ها را بپذیرد.
۱- اقدام آمریکا برای تقویت اهل سنت در عراق و تقویت جایگاه آنان در دولت مرکزی عراق
۲- اعمال تحریم های جدید علیه ایران به خاطر مسائل موشکی
۳—تحویل جنگنده های اف-۳۵ به عربستان سعودی و امارات تا آن ها بتوانند با توانایی موشکی ایران مقابله کنند.
۴- دست کشیدن از همکاری با روسیه و سازمان ملل در موضوع سوریه و در مقابل تلاش مشترک با کشورهای عربی و ترکیه برای حمایت از مخالفان سوری در جهت سرنگون کردن دولت سوریه.
جالب است که به این نکته توجه شود، این چهار خواسته سران مرتجع عربی منطقه از اوباما، همان سیاست و خواسته ای است که آمریکا آن را در غرب آسیا دنبال می کند.
آمریکایی ها پس از حمله به عراق و سرنگونی دولت صدام، هیچگاه تمایل نداشتند که دولتی دراین کشور مستقر شود که گرایش به سوی ایران داشته باشد و یک دولت شیعی در عراق حاکم شود.
دومین درخواست آنها از اوباما به تحریم های ایران به خاطر آزمایش های موشکی باز می گردد. در حالی که هنوز پس از توافق هسته ای تحریم های مرتبط با آن علیه ایران برچیده نشده است. آمریکا خود به دنبال بهانه است تا بتواند تحریم های تازه ای را علیه ایران وضع کند. اگر در دولت اوباما چنین اتفاقی نیفتد، در دولت بعدی آمریکا خواهد افتاد.
درخواست سوم اعراب از اوباما فروش جنگنده اف 35 به عربستان سعودی و امارات بود که دبکا می گوید اوباما با این درخواست هم مخالفت کرده است. آمریکا مهمترین کشور تامین کننده سلاح به عربستان و دیگر کشورهای منطقه است.
و اما درخواست چهارم، همکاری آمریکا با اعراب و ترکیه در بحران سوریه برای سرنگون کردن دولت قانونی بشار اسد بود که این هم با مخالفت روبرو شد.
یکی از سیاست های آمریکا در منطقه تجزیه سوریه است. برای رسیدن به این هدف نیازمند سرنگونی دولت کنونی این کشور است. آمریکایی ها حتی برای روند سیاسی در این کشور، جایگاهی برای بشار اسد ندیده اند و انتخابات ریاست جمهوری را بدون اسد می خواهند.
اکنون ایران و روسیه در جبهه حامیان دولت و ملت سوریه قرار گرفته اند. آیا آمریکا با ایران و روسیه در بحران سوریه همکاری می کند؟
همه این مسائلی که در منطقه جاری است، یک هدف نهایی دارد و آن سوق دادن سران مرتجع کشورهای عربی منطقه به سوی اسرائیل است. حال اعراب با آگاهی یا ناآگاهی به این سمت می روند، تفاوتی در اصل اتفاق ندارد. مهم این است که کشورهای عربی که جمعیت آن را مسلمانان تشکلیل می دهند، با نیرنگ آمریکایی ها به آن سو گرایش پیدا می کنند.
منصفانه بنگریم و حتی برخی از مسئولینی که در جریان مذاکرات هسته ای قرار داشتند، گفته اند که غرب و در واقع آمریکا به خواسته های خود در مذاکرات هسته ای دست یافت و برخی هم اعتقاد دارند که بیشتر از آن چیزی که می باید، به آن رسید.
اما آیا این که گفته می شود امتیازات ایران بیشتر است و آمریکا در قبال کشورمان کوتاه آمده است، بحث و مقوله ای است که باید آن را اندکی شکافت. باز کردن آن می تواند به شناخت رفتارهای آمریکا در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا در قبال ایران کمک کند.
دراین زمینه نخست باید گفت که با توجه به روی میز بودن همه گزینه های آمریکا که حتی تا مرز حمله نظامی هم پیش رفته بود، دلایل محکمی را برای مانع شدن در حمله به ایران در خود داشت.
پیتر جنکینز، ديپلمات بازنشسته وزارت خارجه انگليس و نماينده اسبق اين كشور در آژانس بين المللي انرژي اتمي در نشنال اینترست نوشته است؛«تقریبا نزدیک یک دهه پس از اوت ۲۰۰۲، وزرای ایالات متحده و انگلیس تاکید می کردند که گزینه استفاده از نیروی نظامی برای نابودی تاسیسات هسته ای ایران روی میز است. اما سرانجام مشخص شد که توسل به نیروی نظامی برای رفع نگرانی ها درباره برنامه هسته ای ایران شاید نتایج کوتاه مدت داشته باشد اما در بلندمدت بسیار مخرب خواهد بود. همچنین دولت آمریکا متوجه شد که این گزینه نامطلوب هزینه های سیاسی و مالی داخلی زیادی را در پی خواهد داشت. این گزینه همچنین اعتبار بین المللی ایالات متحده و انگلیس را نیز خدشه دار می کرد چرا که در غیاب شواهد روشنی دال بر این که ایران به دنبال تسلیحات هسته ای بوده، روسیه و چین احتمالا از تصویب قطعنامه ای برای استفاده از نیروی نظامی علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری می کردند.»
اما این که ادعا می شود غرب کوتاه آمد و یا این که تهدید نظامی و تحریم اقتصادی کارساز شد تا ایران پای میز مذاکره بنشیند و توافق کند، نکته ای است که خود آنها هم می دانند درست نیست.
با عنوان کردن موضوع کوتاه آمدن آمریکا درباره ایران، یک هدف مهم دنبال می شود. این که در منطقه خلیج فارس و سران کشورهای عربی این اختلاف میان آنها و آمریکا ایجاد شود که آمریکایی ها از اعراب بریده اند و به سوی ایران گرایش پیدا کرده اند. ایجاد چنین فضایی تنها یک اتفاق ظاهری است و واقعیت ندارد. این یک سناریو برای ایران هراسی و ایران ستیزی است که به کار گرفته شده است.
دشمنی های کشورهای عربی منطقه با جمهوری اسلامی ایران افزایش یافته و اقداماتی هم که آمریکا در منطقه انجام می دهد بر این دشمنی دامن می زند تا جایی که حتی اعراب مرتجع عربی منطقه ایران را تهدید به حمله نظامی می کنند.
بهانه این دشمنی ها با ایران، توافق هسته ای و رفتاری است که اوباما رئیس جمهوری آمریکا در قبال ایران و همپیمانان قدیمی آن در منطقه از خود بروز می دهد. اما این سیاست را باید در قالب یک سناریو و خدعه نگاه کرد.
نخست باید توجه داشت که از عمر دولت اوباما 6 ماه باقی مانده است که زمان بسیار کمی است به همین خاطر نمی توان حتی در صورت صداقت در رفتار اوباما در قبال ایران که محال است، باز هم برای این زمان اندک نمی توان به سیاست های او دلخوش بود.
سپس باید به این نتیجه رسید که پس از اوباما رئیس جمهوری بعدی آمریکا مشابه او نخواهد بود و احتمال این که رفتارهای آمریکا همچون گذشته شود بسیار زیاد است مگر آن که این رفتارها و برنامه ها، یک دکترین بلند مدت باشد که باید چند سالی همین سیاست پیاده شود.
وبسایت رژیم اسرائیل (دبکا) در گزارشی مدعی شده که اوباما در سفر به عربستان سعودی چند خواسته اعراب که ضد ایران بود، نپذیرفته است. این واکنش اوباما به خواسته اعراب گرایش آمریکا به سوی ایران تحلیل شده است.
اما چهار خواسته اعراب از اوباما چه بود؟
این سایت صهیونیستی به نقل از منابع خود مدعی شده است، شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس با کنار گذاشتن اختلافات سابق خود، به اوباما پیشنهاد کرده اند، برای در پیش گرفتن سیاستی واحد در باره منطقه چهار خواسته آن ها را بپذیرد.
۱- اقدام آمریکا برای تقویت اهل سنت در عراق و تقویت جایگاه آنان در دولت مرکزی عراق
۲- اعمال تحریم های جدید علیه ایران به خاطر مسائل موشکی
۳—تحویل جنگنده های اف-۳۵ به عربستان سعودی و امارات تا آن ها بتوانند با توانایی موشکی ایران مقابله کنند.
۴- دست کشیدن از همکاری با روسیه و سازمان ملل در موضوع سوریه و در مقابل تلاش مشترک با کشورهای عربی و ترکیه برای حمایت از مخالفان سوری در جهت سرنگون کردن دولت سوریه.
جالب است که به این نکته توجه شود، این چهار خواسته سران مرتجع عربی منطقه از اوباما، همان سیاست و خواسته ای است که آمریکا آن را در غرب آسیا دنبال می کند.
آمریکایی ها پس از حمله به عراق و سرنگونی دولت صدام، هیچگاه تمایل نداشتند که دولتی دراین کشور مستقر شود که گرایش به سوی ایران داشته باشد و یک دولت شیعی در عراق حاکم شود.
دومین درخواست آنها از اوباما به تحریم های ایران به خاطر آزمایش های موشکی باز می گردد. در حالی که هنوز پس از توافق هسته ای تحریم های مرتبط با آن علیه ایران برچیده نشده است. آمریکا خود به دنبال بهانه است تا بتواند تحریم های تازه ای را علیه ایران وضع کند. اگر در دولت اوباما چنین اتفاقی نیفتد، در دولت بعدی آمریکا خواهد افتاد.
درخواست سوم اعراب از اوباما فروش جنگنده اف 35 به عربستان سعودی و امارات بود که دبکا می گوید اوباما با این درخواست هم مخالفت کرده است. آمریکا مهمترین کشور تامین کننده سلاح به عربستان و دیگر کشورهای منطقه است.
و اما درخواست چهارم، همکاری آمریکا با اعراب و ترکیه در بحران سوریه برای سرنگون کردن دولت قانونی بشار اسد بود که این هم با مخالفت روبرو شد.
یکی از سیاست های آمریکا در منطقه تجزیه سوریه است. برای رسیدن به این هدف نیازمند سرنگونی دولت کنونی این کشور است. آمریکایی ها حتی برای روند سیاسی در این کشور، جایگاهی برای بشار اسد ندیده اند و انتخابات ریاست جمهوری را بدون اسد می خواهند.
اکنون ایران و روسیه در جبهه حامیان دولت و ملت سوریه قرار گرفته اند. آیا آمریکا با ایران و روسیه در بحران سوریه همکاری می کند؟
همه این مسائلی که در منطقه جاری است، یک هدف نهایی دارد و آن سوق دادن سران مرتجع کشورهای عربی منطقه به سوی اسرائیل است. حال اعراب با آگاهی یا ناآگاهی به این سمت می روند، تفاوتی در اصل اتفاق ندارد. مهم این است که کشورهای عربی که جمعیت آن را مسلمانان تشکلیل می دهند، با نیرنگ آمریکایی ها به آن سو گرایش پیدا می کنند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *