سفر اوباما به عربستان برای همراهی علیه ایران
اوباما که ماه های پایانی دوران ریاست جمهوری خود را می گذراند، چهارمین سفر خود را به عربستان سعودی در حالی انجام داد که بحران های منطقه غرب آسیا روزهای وخیم خود را می گذراند.
به گزارش گروه بین الملل ، این سفر در حالی انجام شد که ایران و عربستان در اوج اختلافات قرار دارند و دشمنی های آل سعود علیه ایران در حالی که جمهوری اسلامی همچنان سیاست مدارا را در پیش گرفته، اوضاع منطقه را رو به وخامت می برد.
در چنین اوضاع و شرایطی هنگامی که اوباما رئیس جمهوری آمریکا به عربستان رفت، معنای زیادی می تواند داشته باشد. شدت منازعه عربستان علیه ایران افزایش یافته است. در این میان آمریکایی ها حتی رژیم آل سعود را به آرامش و عقلانیت فرا نمی خوانند. در صورتی که می توانند با یک اشاره به دشمنی های سران سعودی علیه ایران پایان دهند.
این که چنین اتفاقی نمی افتد، یعنی آمریکا به سرباز خود در منطقه دستور نمی دهد که به درگیری با ایران پایان دهد، دلیلش آن است که چنین سیاستی از سوی آمریکا به آل سعود دیکته شده است. آمریکا در ظاهر ژست صلح طلبی به خود می گیرد تا افکار عمومی جهان را فریب دهد.
پاسخ این پرسش که چرا آمریکا مستقیم خود را وارد بحران غرب آسیا نکرده این است که نمی خواهد بدنامی برای خود ایجاد کند. کشورهایی که سال ها از حمایت آمریکا برخوردار بودند اکنون باید به کار آیند. آمریکایی ها رژیم سعودی را بزرگ کرده اند تا در زمان مناسب از آن استفاده کنند و اکنون زمانش فرا رسیده است.
اما اینکه اگر در صورت بروز جنگ در منطقه میان ایران و عربستان آمریکایی ها در دفاع از سعودی ها وارد معرکه خواهند شد، یک خیال خام و اشتباه استراتژیک خواهد بود که سران سعودی در سر می پرورانند.
درست است که آمریکایی ها سال هاست همکاری نزدیک و زیادی با عربستان سعودی علیه انقلاب اسلامی ایران دارند و در توطئه های زیادی علیه ایران در کنار هم و با هدایت و دستوارت آمریکا مشارکت کرده اند، اما یک نکته در این میان نباید هیچگاه از یاد برود یا مغفول واقع شود.
در جریان جنگ صدام علیه جمهوری اسلامی، این رژیم از حمایت های گسترده شرق و غرب برخوردار بود.در 8 سال جنگ تحمیلی اگر کمک های آمریکا و شوروی به دولت بعثی عراق نبود، در همان سال اول با پیروزی کامل ایران پایان یافته بود اما طولانی شدن آن به خاطر ساپورت های نظامی و مالی از صدام بود.
سرانجامی که برای صدام رقم خورد، می تواند باردیگر برای یک رژیم وابسته دیگر هم رقم بخورد. صدام با حمله ارتش آمریکا سرنگون شد. رژیم این کشور از سوی دولتی با سرنوشت شوم روبرو شد که تا چندی پیش متحد، همپیمان و سرباز آمریکا در منطقه غرب آسیا بود.
آیا نمی توان چنین سرنوشتی را برای سران آل سعود پیش بینی کرد؟ سران مرتجع کشورهای عربی منطقه باید به این فهم برسند که نوع و جنس حمایتی که آمریکا از اعراب می کند با حمایت آن از رژیم اسرائیل بسیاری تفاوت دارد.
آمریکایی ها هیچگاه منافع سیاسی و اقتصادی خود را در منطقه به خاطر سران کشورهای عربی غرب آسیا و خلیج فارس به خطر نمی اندازند. تا زمانی حمایت ها ادامه خواهد داشت که منافعشان ایجاب می کند.
اما دولت حاکمه آمریکا از هر حزب و گرایش سیاسی که باشد، منافع و امنیت ملی خود را به رژیم سرائیل گره زده است، کوچکترین خطری صهیونیست ها را تهدید کند، به مانند تهدید امنیت ملی آمریکاست. چنین رفتاری در قبال عربستان سر نخواهد زد، همانگونه که در قبال عراق هم سرنزد و سرنوشتی شوم برای او به دست حامی خود رقم خورد.
این احتمال هم وجود دارد که آمریکایی ها با درگیر کردن سران سعودی با ایران علاوه بر این که جمهوری اسلامی را در جبهه ای دیگر مشغول ساخته، کار رژیم سعودی را هم یکسره کنند. شاید از نظر آمریکایی ها تاریخ مصرف حکام سعودی پایان یافته است!
اما اکنون آمریکا به عربستان و سران این رژیم نیاز دارد. اگر نیاز نداشت، سخنگوی کاخ سفید نمی گفت که واشنگتن همکاری نزدیکی با عربستان سعودی برای مقابله با ایران دارد.
جاش ارنست ریاض را یک شریک مهم واشنگتن برای مقابله با تروریسم در منطقه خواند و گفت: حوزه های زیادی وجود دارد که ما با یکدیگر در آنها همکاری نزدیکی داریم از تلاش برای حل مسأله سوریه و مقابله با داعش گرفته تا مبارزه علیه القاعده در یمن.
ارنست در ادامه گفت که کشورش برای مقابله با آنچه که واشنگتن فعالیت های خرابکارانه ایران در منطقه می داند نیز با عربستان سعودی همکاری نزدیک دارد.
سخنگوی کاخ سفید همچنین درباره موضوعات احتمالی قابل بحث در دیدار باراک اوباما با پادشاه عربستان گفت که وضعیت کنونی یمن، جنگ علیه داعش و به ویژه موضوعات مربوط به ایران در این دیدار مورد گفت وگو قرار خواهد گرفت.
قرار است اوباما امروز و فردا با ملک سلمان، پادشاه عربستان و مقامهای عالیرتبه این کشور دیدار کند و سپس با سران کشورهای شرکت کننده در نشست روز پنجشنبه شورای همکاری خلیج فارس دیدار داشته باشد.
حضور اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا در این سفر نشان می دهد که اهداف نظامی و دفاعی یکی از مهمترین برنامه سفر اوباما به عربستان است. سران سعودی از ابتدا همچون رژیم اسرائیل با توافق هسته ای و لغو تحریم ها علیه ایران مخالف بودند و اکنون پس از توافق هم نتوانستند آن را هضم کنند به همین خاطر دشمنی های خود را علیه ایران افزایش داده اند.
محافل و ناظران سیاسی پیش بینی می کنند رئیس جمهوری آمریکا که قرار است در نشست شورای همکاری خلیج فارس شرکت کند، به سران مرتجع عربی منطقه تضمین دهد در مقابل ایران، از آنها حمایت خواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران تاکنون به هیچ کشوری تجاوز نکرده و با هیچ کشوری سر جنگ ندارد و این موضوع اثبات شده است. انقلاب اسلامی همواره با تهدیدات و خطرات زیادی روبرو بوده به همین خاطر باید خود را در مقابل تهدیدات و خطرات قدرتمند کند. این قدرت و اقتدار نظامی و موشکی که دستاورد بومی است، متضمن امنیت کشور است.
مجلس بحرین در جلسه خود بیانیه ای را صادر کرد و در آن خواستار اعلان جنگ کشورهای عربی در مقابل ایران و حزب الله لبنان شد. کشورهای عربی ایران را متهم به حمایت از تروریسم می کنند. سران این کشورها هم اکنون در بحرین به سرکوب و کشتار مردم بحرین مشعولند و در سوریه هم حمایت آنها از تروریست ها اوضاع وخیمی در این کشور ایجاد کرده است. حمله نظامی ارتش عربستان به یمن که بیش از یکسال است ادامه دارد، از دیگر جنایات و مداخلاتی است که اعراب در دیگر کشورها انجام داده و می دهند.
تفاوت جبهه ای که در منطقه علیه ایران صف کشیده در این است که همه آنها توان مقابله با ایران را ندارند. اما ایران به تنهایی مقابل دشمنی های آنها ایستاده و آنها را مقهور کرده است. اگر نبود توانمندی های دفاعی و نظامی ایران از جمله موشکی، شرایط علیه ایران تغییر می کرد.
در چنین اوضاع و شرایطی هنگامی که اوباما رئیس جمهوری آمریکا به عربستان رفت، معنای زیادی می تواند داشته باشد. شدت منازعه عربستان علیه ایران افزایش یافته است. در این میان آمریکایی ها حتی رژیم آل سعود را به آرامش و عقلانیت فرا نمی خوانند. در صورتی که می توانند با یک اشاره به دشمنی های سران سعودی علیه ایران پایان دهند.
این که چنین اتفاقی نمی افتد، یعنی آمریکا به سرباز خود در منطقه دستور نمی دهد که به درگیری با ایران پایان دهد، دلیلش آن است که چنین سیاستی از سوی آمریکا به آل سعود دیکته شده است. آمریکا در ظاهر ژست صلح طلبی به خود می گیرد تا افکار عمومی جهان را فریب دهد.
پاسخ این پرسش که چرا آمریکا مستقیم خود را وارد بحران غرب آسیا نکرده این است که نمی خواهد بدنامی برای خود ایجاد کند. کشورهایی که سال ها از حمایت آمریکا برخوردار بودند اکنون باید به کار آیند. آمریکایی ها رژیم سعودی را بزرگ کرده اند تا در زمان مناسب از آن استفاده کنند و اکنون زمانش فرا رسیده است.
اما اینکه اگر در صورت بروز جنگ در منطقه میان ایران و عربستان آمریکایی ها در دفاع از سعودی ها وارد معرکه خواهند شد، یک خیال خام و اشتباه استراتژیک خواهد بود که سران سعودی در سر می پرورانند.
درست است که آمریکایی ها سال هاست همکاری نزدیک و زیادی با عربستان سعودی علیه انقلاب اسلامی ایران دارند و در توطئه های زیادی علیه ایران در کنار هم و با هدایت و دستوارت آمریکا مشارکت کرده اند، اما یک نکته در این میان نباید هیچگاه از یاد برود یا مغفول واقع شود.
در جریان جنگ صدام علیه جمهوری اسلامی، این رژیم از حمایت های گسترده شرق و غرب برخوردار بود.در 8 سال جنگ تحمیلی اگر کمک های آمریکا و شوروی به دولت بعثی عراق نبود، در همان سال اول با پیروزی کامل ایران پایان یافته بود اما طولانی شدن آن به خاطر ساپورت های نظامی و مالی از صدام بود.
سرانجامی که برای صدام رقم خورد، می تواند باردیگر برای یک رژیم وابسته دیگر هم رقم بخورد. صدام با حمله ارتش آمریکا سرنگون شد. رژیم این کشور از سوی دولتی با سرنوشت شوم روبرو شد که تا چندی پیش متحد، همپیمان و سرباز آمریکا در منطقه غرب آسیا بود.
آیا نمی توان چنین سرنوشتی را برای سران آل سعود پیش بینی کرد؟ سران مرتجع کشورهای عربی منطقه باید به این فهم برسند که نوع و جنس حمایتی که آمریکا از اعراب می کند با حمایت آن از رژیم اسرائیل بسیاری تفاوت دارد.
آمریکایی ها هیچگاه منافع سیاسی و اقتصادی خود را در منطقه به خاطر سران کشورهای عربی غرب آسیا و خلیج فارس به خطر نمی اندازند. تا زمانی حمایت ها ادامه خواهد داشت که منافعشان ایجاب می کند.
اما دولت حاکمه آمریکا از هر حزب و گرایش سیاسی که باشد، منافع و امنیت ملی خود را به رژیم سرائیل گره زده است، کوچکترین خطری صهیونیست ها را تهدید کند، به مانند تهدید امنیت ملی آمریکاست. چنین رفتاری در قبال عربستان سر نخواهد زد، همانگونه که در قبال عراق هم سرنزد و سرنوشتی شوم برای او به دست حامی خود رقم خورد.
این احتمال هم وجود دارد که آمریکایی ها با درگیر کردن سران سعودی با ایران علاوه بر این که جمهوری اسلامی را در جبهه ای دیگر مشغول ساخته، کار رژیم سعودی را هم یکسره کنند. شاید از نظر آمریکایی ها تاریخ مصرف حکام سعودی پایان یافته است!
اما اکنون آمریکا به عربستان و سران این رژیم نیاز دارد. اگر نیاز نداشت، سخنگوی کاخ سفید نمی گفت که واشنگتن همکاری نزدیکی با عربستان سعودی برای مقابله با ایران دارد.
جاش ارنست ریاض را یک شریک مهم واشنگتن برای مقابله با تروریسم در منطقه خواند و گفت: حوزه های زیادی وجود دارد که ما با یکدیگر در آنها همکاری نزدیکی داریم از تلاش برای حل مسأله سوریه و مقابله با داعش گرفته تا مبارزه علیه القاعده در یمن.
ارنست در ادامه گفت که کشورش برای مقابله با آنچه که واشنگتن فعالیت های خرابکارانه ایران در منطقه می داند نیز با عربستان سعودی همکاری نزدیک دارد.
سخنگوی کاخ سفید همچنین درباره موضوعات احتمالی قابل بحث در دیدار باراک اوباما با پادشاه عربستان گفت که وضعیت کنونی یمن، جنگ علیه داعش و به ویژه موضوعات مربوط به ایران در این دیدار مورد گفت وگو قرار خواهد گرفت.
قرار است اوباما امروز و فردا با ملک سلمان، پادشاه عربستان و مقامهای عالیرتبه این کشور دیدار کند و سپس با سران کشورهای شرکت کننده در نشست روز پنجشنبه شورای همکاری خلیج فارس دیدار داشته باشد.
حضور اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا در این سفر نشان می دهد که اهداف نظامی و دفاعی یکی از مهمترین برنامه سفر اوباما به عربستان است. سران سعودی از ابتدا همچون رژیم اسرائیل با توافق هسته ای و لغو تحریم ها علیه ایران مخالف بودند و اکنون پس از توافق هم نتوانستند آن را هضم کنند به همین خاطر دشمنی های خود را علیه ایران افزایش داده اند.
محافل و ناظران سیاسی پیش بینی می کنند رئیس جمهوری آمریکا که قرار است در نشست شورای همکاری خلیج فارس شرکت کند، به سران مرتجع عربی منطقه تضمین دهد در مقابل ایران، از آنها حمایت خواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران تاکنون به هیچ کشوری تجاوز نکرده و با هیچ کشوری سر جنگ ندارد و این موضوع اثبات شده است. انقلاب اسلامی همواره با تهدیدات و خطرات زیادی روبرو بوده به همین خاطر باید خود را در مقابل تهدیدات و خطرات قدرتمند کند. این قدرت و اقتدار نظامی و موشکی که دستاورد بومی است، متضمن امنیت کشور است.
مجلس بحرین در جلسه خود بیانیه ای را صادر کرد و در آن خواستار اعلان جنگ کشورهای عربی در مقابل ایران و حزب الله لبنان شد. کشورهای عربی ایران را متهم به حمایت از تروریسم می کنند. سران این کشورها هم اکنون در بحرین به سرکوب و کشتار مردم بحرین مشعولند و در سوریه هم حمایت آنها از تروریست ها اوضاع وخیمی در این کشور ایجاد کرده است. حمله نظامی ارتش عربستان به یمن که بیش از یکسال است ادامه دارد، از دیگر جنایات و مداخلاتی است که اعراب در دیگر کشورها انجام داده و می دهند.
تفاوت جبهه ای که در منطقه علیه ایران صف کشیده در این است که همه آنها توان مقابله با ایران را ندارند. اما ایران به تنهایی مقابل دشمنی های آنها ایستاده و آنها را مقهور کرده است. اگر نبود توانمندی های دفاعی و نظامی ایران از جمله موشکی، شرایط علیه ایران تغییر می کرد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *