صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

بهمنی: امروز به بانک ترانه نیاز داریم/ متولیان: 75 میلیون شاعر بالقوه داریم

۲۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۵:۰۱
کد خبر: ۱۶۱۰۸۱
محمدعلی بهمنی گفت: برای داشتن ترانه خوب باید بانک ترانه داشته باشیم. در ارشاد متاسفانه بانک ترانه وجود ندارد که پیگیر هستیم تا راه‌اندازی کنیم تا بتوانیم از استعدادهای‌مان در شهرستان‌ها نیز بهره ببریم.
به گزارش گروه فرهنگی ،‌ ابتذال در ترانه موضوع برنامه این هفته «ساعت 25» بود که با محمدعلی بهمنی و حسین متولیان ابعاد مختلف این موضوع تشریح و بررسی شد. در ابتدای این برنامه ارتباط زنده تلفنی با پرویز پرستویی هنرمند سینما و تلویزیون برقرار شد و این هنرمند سالروز تولد استاد بهمنی را تبریک گفت. بازیگر محبوب و پیشکسوت سینمای ایران اظهار کرد: این شب های فروردین و ایام عید را که پشت سر گذاشتیم را به همه مردم تبریک می گویم و آرزوی سلامتی و و بهروزی روز افزون دارم و آرزوی ویژه خدمت استاد عزیز خودم جناب آقای محمدعلی بهمنی دارم که نمی دانم مرا به جا آورده اند یا خیر، «امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه   بشکن قرق را، ماه من بیرون بیا امشب» بنده کوچیک شما پرویز پرستویی هستم، خیلی خوشحالم چهره نازنین و ماه شما را می بینم، سال نو را به شما تبریک می گویم و این افتخار را بنده به عنوان کوچک ترین داشتم که شب های زیادی را پای منبر شما بوده ام و تلمذ کرده ام و خیلی چیزها ازتون یاد گرفته ام و قبل از اینکه شعرهای تان را دوست داشته باشم انسانیت و درایت و فرهیختگی تان را همیشه یاد کرده ام و نه من بلکه همه ملت ایران شما را می شناسند و بگذارید بگویم که تولدتان مبارک»
 
مردم بخاطر شعرهای زیبای استاد بهمنی «عشق هست» را گوش دادند
 
پرویز پرستویی افزود: من مطمئن هستم که بینندگان عزیزمان نه بخاطر بنده بلکه بخاطر شعرهای خوب ایشان آلبوم «عشق هست» را گوش داده اند و می دانند که تمامی اشعار آن از استاد بهمنی هست و این جزو افتخارات زندگی من است که البته با ترس و لرز این اشعار را دکلمه کرده ام و این را همیشه به یادگار نگاه داشته ام و از آن لذت می برم، واقعا آرزوی سلامتی برای استاد عزیزمان دارم و به عنوان یک ایرانی به خودم می بالم که شاعر معاصری چون شما را داریم که اینقدر انسان، شریف و دوست داشتنی هستید و من چون می دانستم تودتان هست خواستم این را مستقیما خدمت شما اعلام بکنم.
 
 ما برای داشتن ترانه خوب باید بانک ترانه داشته باشیم
 
محمدعلی بهمنی درخصوص ابتذال در ترانه توضیح داد: واقعیت این است که ما در روزگاری زندگی می کنیم که نمی توانیم مطلقا بگوییم ترانه آسیب دیده است، البته اینکه نگران آسیب دیدن آن هستیم کاملا درست است چون ما در کشورمان ترانه سرایانی داریم جوان و نفس هایی پرانرژی که نباید فراموش کنیم وجود دارند هرچند که شنیده نمی شوند. این شنیده نشدن به باور من دلایلی دارد که دلایلی بدون منطقی هم هست. واقعیت این است که اولا ما برای داشتن ترانه خوب باید بانک ترانه داشته باشیم. در ارشاد متاسفانه بانک ترانه وجود ندارد که پیگیر آن هستیم که آن را راه اندازیم تا فقط به بچه های مرکز بسنده نکنیم و از استعدادهای مان در شهرستان ها نیز بهره ببریم. خود شرکت های موسیقی نیز می توانند بانک ترانه راه اندازند تا ترانه های خوب به دست شان برسند و بر روی آن ها کار کنند.
 
وی افزود: خواسته شرکت ها از موسیقی و ترانه ما این است که موسیقی ای را می پذیرند که مبلغ پایین تری داشته باشد و شعر خوب هم برای اینکه تبدیل به ترانه شود خریدار ندارد. باید بودجه و نظارتی در ارشاد باشد که بتواند به شرکتی که کار خوب انجام می دهد یک امتیازهایی بدهد تا به این سمت ترغیب شوند. باید ترانه سرایان جوان هم حمایت شوند تا به سمت خلق کارهای بهتر ترغیب شوند و نواقص شان نیز رفته به رفته برطرف شود. خیلی از این ترانه سرایان از طریق این کارشان ادامه تحصیل می دهند و حتی خانواده شان را نیز اداره می کنند پس نیاز به حمایت بیشتر دارند. ما باید این بچه ها را آموزش صحیح بدهیم. امروز کارگاه هایی که برای ترانه راه می اندازند اتفاق خوبی ست ولی هزینه ای که دارد باز باعث می شود یک تعدادی از این ترانه سرایان جوان توان حضور پیدا کردن را نداشته باشند و اشخاصی می روند که دستشان بازتر است و از لحاظ مالی تامین هستند. کسی که نداشتن را تجربه کرده است اگر فرصت آموختن به او داده شود و شهریه ای هم از او گرفته نشود با خلق اثرش لذت دوچندانی به ما می دهد.
 
ما امروز 75 میلیون شاعر بالقوه داریم
 
حسین متولیان درخصوص ابتذال در ترانه گفت: من یک تقسیم بندی ای برای خود دارم که احساس می کنم اگر بیاییم واژه ابتذال را بررسی کنیم که اگر از ریشه بذل باشد معنای آن پاشیدن و هدر کردن است که در فرهنگ معین برای واژه ابتذال آمده است؛ استفاده کردن به حدی که بی ارزش شود. اگر واژه ابتذال را به این معنا و با این کارکرد نگاه کنیم متوجه می شویم این چیزی نیست که مال امروز باشد، یعنی در پیشینه تاریخ موسیقی و تاریخ ادبیات ما هم قطعا بوده است، در تاریخ ادبیات مان ناصر خسرو می گوید «من آنم که در پای خوکان نریزم    مر این قیمتی در لفظ دری را» قرار نیست واژه شریف ادبیات فارسی را بیهوده هدر کند ، این برای آن زمان است و در این زمانه من یک رویکرد بیرونی نسبت به واژه ابتذال دارم و یک رویکرد درونی؛ رویکر بیرونی بحثی بود که استاد فرمودند و به پارامترهایی اشاره کردند که از بیرون تاثیرگذار است و حال من به جریان درونی اشاره می کنم که مربوط به خود شاعر است.
 
وی افزود: اگر به اطراف خودمان توجه کنیم می بینیم که ما الان 75 میلیون شاعر بالقوه داریم، اگر از هرکسی سوال کنیم که شاعر است می گوید من برای خودم گاهی می نویسم و شعر می گویم، این اتفاق زمانی خطرناک می شود که چون مردم شعر و ادبیات را ملک خودشان می دانند با آن خوب برخورد نمی کنند مثل آثار باستانی ای که روی آن یادگاری می نویسند. در مورد شعر می خواهند یک خلقی داشته باشند و از آن بدتر می خواهند آن خلق را بروز بدهند و این باعث می شود یک عده با اسم شاعر در شبکه های مجازی ظهور پیدا کنند.
 
تاحدودی پس مانده خور شده ایم
 
این ترانه سرا تصریح کرد: ما تاحدودی پس مانده خور شده ایم، به این معنی که نسل استاد بهمنی آنچه که مطالعه کرده اند حافظ و سعدی، مولوی و شعرای بزرگ مان بوده اند و آثار مشاهیر ادبی را مطالعه کرده اند و بعد به زبان مردم روزگارشان به خلق ادبی دست زده اند، یک نسل بعد آثار استاد بهمنی، حسین منزوی خدابیامرز و این بزرگان ادبی را می خوانند و در خلق اثر طبیعی ست که یک پله پایین تر می آیند، نسل بعد آثار من را می خواند و می خواهد دست به خلق اثر ادبی بزند باز یک پله پایین تر می آید و این روند همین طور ادامه دارد تا جایی که می بینیم از روی هیچ رونویسی می کنند و این بد است. پیوند ما با ریشه های مان گاهی قطع شده است و این اتفاق هولناک و خطرناک است. متاسفانه ما می بینیم دیگر کسی حافظ خوانی نمی کند و متاسفانه اگر دیوان حافظ را دست کسی بدهی نمی تواند از روی آن بخواند. این نهیبی ست که باید به نسل خودمان و نسل های بعدی بزنیم.
 
در ادامه بحث استاد بهمنی با حمایت از نسل جدید اظهار کرد: نسل خودتان را محکوم نکنید چراکه این نسل شنیده نمی شود، خودتان هم می دانید چقدر کار خوب و ترانه خوب هست که آهنگساز با اینکه نسبت به خوب بودن آن آگاهی هم دارد به دلیل اینکه شرکت آن را نمی پذیرد مجبور می شود قبول نکند، این یک واقعیت است. پس نسل نمی تواند مقصر باشد، شرایط نسلی که امروز تحمل می کند تاثیرگذار است. همین کارهایی که از شما (خطاب به متولیان) شنیده شد نشان می دهد که شما ازجمله کسانی هستید که آگاهی دارید که چه باید کرد این آن چیزی است که من به آن اعتقاد دارم، ولی خوب می دانید که گاهی خواننده می گوید یک چیزی بگو که بگیرد و ممکن است ما تن دهیم به آنچه که خواننده می خواهد درنتیجه متوجه می شویم این مسئله و مشکل در ترانه آن چیزی نیست که بتوان دوستانه حل کرد و ممکن است مجبور شویم جدل بکنیم.
 
 در مفهوم کارشناس و ممیز مشکل داریم
 
وی ادامه داد: شرایط امروز به گونه ای است که اگر واقعا مسوولان فرهنگی بتوانند بودجه ای را در اختیار شرکت ها بگذارند تا آن ها کار خوب ارائه دهند به همین راحتی مشکل رفع می شود و همین بانک ترانه ایجاد شود تا همه ترانه سرایان از کل کشور اثرشان را بفرستند و مجبور به طی کردن مسافت زیاد نشوند. آثار بررسی شوند و خوب ها جدا شده و در اختیار شرکت ها گذاشته شود. ترانه سرا، آهنگساز و خواننده در چرخه غلطی که وجود دارد مجبور می شوند به کارهایی تن دهند که چندان تمایلی به آن ندارند. اگر حمایتی نباشد و اثر بدی هم تولید شود لطمه بزرگ را خود مسوولان فرهنگی می خورند. اگر آن ها بودجه خوب و کافی در اختیار قرار دهند اگر کار بد باشد می توانند معترض شوند و حتی مجوز را باطل کنند و حق هم دارند ولی در شرایط حاضر نه. ما در مفهوم کارشناس و ممیز مشکل داریم. ممیز کسی است که فکر کسی را قیچی می کند و کارشناس کسی است که ضعف و قوت اثری را نشان می دهد و این دو خیلی تفاوت دارد.
 
شعر مخاطب خاص دارد و ترانه مخاطب عام
 
استاد بهمنی درباره فضای نقد آثار اظهار کرد: باید فضایی فراهم شود که اثار مورد نقد و بررسی قرار گیرد و متاسفانه چنین فضایی وجود ندارد و تا زمانی هم که چنین فضایی ایجاد نشود ما چنین دغدغه هایی را داریم. اصلا فرق شعر و ترانه در دو چیز خیلی ملموس است؛ یکی اینکه شعر مخاطب خاص دارد پس شما شاید رهایی داشته باشید که خودتان را و همه آنچه هستید را در شعر بیان کنید چراکه مخاطب خاص آن را می خواند ولی در ترانه برعکس است ما مخاطب خاص نداریم و مخاطب عام داریم و مخاطبی که ناگذیریم او را به عنوان مخاطب بپذیریم، یعنی کسی که با شعر من زیاد گره نمی خورد و دوست ندارد بشنود ولی موقعی که رسانه ای پخش می کند و به گوشش می رسد حق دارد نظرش را بیان کند چراکه مخاطبی ست که ناگزیر است. پس فرق شعر و ترانه آن است که در شعر رهایی داریم و در ترانه باید سلیقه آهنگساز، خواننده و مخاطب ناگزیر را در نظر بگیریم.
 
وی اشاره کرد: من مدتی ست طرحی را ریخته ام که هر کاری که رد می شود یا به آن اصلاحیه می خورد را گفتم باید اعلام کنید اگر اعتراضی دارند حضور پیدا کنند و اعتراض شان را مطرح کنند و این عزیزان وقتی که حضور پیدا می کنند و باهم صحبت می کنیم من یک معادلی را جایگزین می کنم و می گویم اگر واژه ای شبیه این و هرآن چه که دوست داری را بگذاری چقدر زیباتر می شود می پذیرند و زمانی که می خواهد برود تشکر هم می کند و دفعه بعد که کارش را می آورد یک انرژی دیگری دارد. حتی کسی که کارش رد شده وقتی با او صحبت می شود و دلایل را برایش بیان می کنیم و دلایل او را هم می شنویم و به نتیجه می رسیم با یک تغییر کوچک همان کار رد شده مصوب می شود. این فرصت امروز فراهم شده و اتفاق خوبی بوده است
 
 نباید اینچنین فکر کرد که مضمون نمانده است
 
حسین متولیان درخصوص مضامین ترانه های امروز، بیان کرد: گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است، فکر می کنم نباید اینچنین فکر کرد که مضمون نمانده، ما اگر دوربین عکاسی شاعرانه مان را جایش را عوض کنیم زاویه جدیدی پیدا خواهیم کرد و مطمذن باشیم این خلقت و عظمتی که خداوند آفریده اینقدر بزرگ هست که هنوز جاها و عرصه هایی هست که هیچکس به آن راه پیدا نکرده، اینهمه مضامین جدیدی که دارد خلق می شود پس از کجا می آید، خیلی از بچه ها هستند که خلق هایی می کنند نوآورانه، بدیع و جدید که آدم حیرت زده می شود. در طول تاریخ ادبیات هم این واژه ها دست نخورده اند و همان گونه اند، چه از لحاظ بازی های زبانی و چه از لحاظ بازی های اندیشه ای، فقط به نظر من باید ما درست نگاه کردن را تمرین کنیم تا در نقطه درستی بایستیم.
 
وی افزود: یکی از آفت های جریان ترانه گی ما این است که ما برای خودمان تاریخ مصرف تعیین می کنیم. یک آدمی مثل حضرت حافظ بر روی خط کش زمان خود را تمدید می کند هزاران سال و یک آدمی هم می گوید من یک کار مصرفی م یخواهم بگویم برای فلان کمپانی و دستمزدم را هم دریافت می کنم. گه گاهی نباید ما ذوق زده این شویم که ما را الان بشناسند، بد نیست که برای طولانی مدت کار کنیم، کما اینکه این ذوق زدگی گاهی ما را بر این می دارد که رفتارهای هنجار گریز هم انجام دهیم، چه رفتارهای زبانی و واژگانی و چه رفتارهای نامتعارف و هنجارگریز، می توان به این هم فکر کرد که به جای این رفتارها اینگونه فکر کنیم که کمی صبور باشیم و درست پیش برویم آنوقت اتفاق درست می افتد.
 
استفاده از یکسری واژگان خاص حاصل هنجارگریزی است
 
متولیان درباره استفاده از یکسری واژگان خاص که در ترانه های امروز مد شده است، عنوان کرد: همین هنجار گریزی که اشاره کردم مسبب این قضیه است. باید ببینیم که آیا واقعا لازم است برای اینکه مثلا اتفاقی برایمان بیفتد تا مردم ما را بشناسند هرکاری را انجام دهیم. سوال من از آن کسی است که یک قطعه موسیقایی در وصف سیگار می خواند، آیا دست فرزند خودش هم سیگار می دهد، این ژست روشنفکری گه گاهی از این برمی آید که می خواهند زود برایشان اتفاقی رخ دهد بعد به سمت واژگانی می روند که برایشان نامانوس است و حتی جلوی خانواده شان نیز از آن واژگان استفاده نمی کنند، پس چرا این کار را انجام می دهند، دلخوشی شان هم واکنشی ست که زیر پست های شان در فضای مجازی توسط مخاطبان رخ می دهد.
 
وی ادامه داد: یک بخش این مسئله هم بازمی گردد به هدفی که خالق اثر مشخص می کند، مثلا در خواننده ها یک خواننده ای را می بینی که به هر سمت و سویی می رود و یک خواننده ای را که می بینی سمت و سوی او مشخص است، مثل خود شما و یا کارهایی که حمید حامی می کند. یک نقطه درستی از موسیقی را برای خودشان انتخاب می کنند و شروع می کنند درهمان حیطه کار کردن و مخاطب شان هم ممکن است کمتر باشد ولی یک مخاطب اصیل تری است. این اتفاق شیرین تر است تا اینکه یک خواننده ای می گوید من می خواهم یک آهنگ بخوانم تا بتوانم با آن به مهمانی بروم و بگویم من خواننده ام.
 
انتهای پیام/
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *