جنگ قره باغ و بحران غرب آسیا
قرهباغ یا قراباغ یکی از تقسیمات سیاسی ایران از دوره صفویه به این سو بود که پس از عهدنامه گلستان به روسیه تزاری واگذار شد. تا ۱۸۴۰ میلادی این منطقه همچنان با عنوان ایالت قرهباغ شناخته میشد اما پس از آن به بخش شوشا تغییر نام یافت.
به گزارش گروه بین الملل در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق بخشهایی از منطقه قره باغ به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی پیوست، بخش زنگهزور به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد و بخش کوهستانیاش که بیشتر ساکنان آن را ارامنه تشکیل میدادند با عنوان منطقه خودمختار قرهباغ کوهستانی زیر نظر جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی درآمد.
اختلافاتی که بر سر این منطقه ایجاد شد ریشه در تقسیماتی دارد که سران شوروی سابق در زمان حکومت خود آن را ایجاد کردند. حتی جنگ هایی هم که میان ارمنستان و آذربایجان بر سر این منطقه به وجود آمد، در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز شد اما حکومت مرکزی هم نتوانست دو جمهوری خود را سرجای خود بنشاند.
جنگ از فوریه ۱۹۸۸ تا مارس ۱۹۹۴ در ناحیه قرهباغ، واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان، بین اکثریت ارمنی ساکن، میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان رخ داد. با بالاگرفتن درگیری، هرکدام از طرفین سعی در پاکسازی قومی مناطق تحت تصرف خود از نژاد دیگر کردند.
جنگ طولانی میان این دو جمهوری پس از شش سال در 1994 میلادی به پایان رسید. نخستین روزهای سال ۱۹۹۴ میلادی با تنش و درگیری بسیار شدیدی در صحنه جنگ قره باغ همراه بود. در ۲ ژانویه حمله نیروهای ارمنی در شهرستان کلبجر (کارواجار) به شکست انجامید و حمله وسیع نیروهای ارمنی به شهرستان ترتر در ۲۲ ژانویه به شکست انجامید و ارمنیان وادار به عقبنشینی شدند. در ۲۴ ژانویه نیز منطقه کلبجر از کنترل نیروهای ارمنی خارج شد و آذربایجانیها منطقه مارتاکرت را به محاصره خود درآوردند. در این شرایط روسیه طرح صلحی را مطرح کرد که علیرغم موافقت ارمنستان و قره باغ با این طرح، دولت آذربایجان با آن مخالفت نمود. در ۱۸ فوریه با میانجی گری پاول گراچف وزیر دفاع روسیه مقامات قره باغ و وزرای دفاع ارمنستان و آذربایجان به یک رشته توافقات اصولی دست یافتند. اما آتشبسی که قرار بود به این توافقات از اول مارس ۱۹۹۴ میلادی آغاز شود، با بروز اختلاف میان طرفین از جمله تأکید علی اف بر خروج کامل نیروهای ارمنی موجب شد نیروهای ارتش آذربایجان حمله گستردهای را در منطقه فضولی در ۳ مارس آغاز کنند.
در این بین تحولاتی چون حمله شدید نیروهای ارمنی به آقدام در ۱۰ آوریل و تغییر اوضاع به سمت ارمنیها موجب شد تا لحن مقامات آذری نسبت به روسیه تغییر پیدا کند. علی اف در ۲۵ آوریل راهی مسکو شد و متعاقب آن هیئتی به رهبری رسول قلی اف، رئیس پارلمان آذربایجان به مسکو سفر نمود که مأموریت اصلی آن (مذاکره در مورد مناقشه نظامی و تدابیر برای پایان دادن به آن) اعلام شد. سفر هیئت آذربایجانی موجب صدور سند توافقنامه مسکو شد. هر چند مفاد این سند به اجرا درنیامد اما زمینه مناسب و لازم را برای نزدیک تر شدن دیدگاههای آذربایجان و ارمنستان فراهم نمود که نقش مهمی در روند مذاکرات صلح قره باغ در بیشکک در ۴ می ۱۹۹۴ میلادی ایفا کرد. در مذاکرات بیشکک روسها خواستار رعایت سه اصل بودند: «برقراری آتشبس، قبول نمایندگان قره باغ به عنوان یک طرف اصلی مذاکرات صلح و استقرار ۱۸۰۰ نفر از نیروهای جامعه مشترکالمنافع در خط حائل آتشبس و عقبنشینی نیروهای نظامی از هر دو طرف و گشوده شدن راههای انرژی و حمل ونقل» ولی هیئت آذربایجانی از پذیرش آن سرباز زد و در حالی که طرح در آستانه شکست قرار داشت تغییرات مختصری در اعلامیه نهایی مذاکرات داده شد. بدین نحو که به پایان دادن تصرف مناطق جمهوری آذربایجان تأکید شد و همچنین استقرار نیروهای ناظر بینالمللی در کنار نیروهای جامعه کشورهای مستقل مشترکالمنافع در خط حائل پیش بینی گردید. سرانجام رسول قلی اف توافقنامه بیشکک را در ۸ می ۱۹۹۴ میلادی امضاء کرد.
اگر چه آتشبس به طور محدود مورد خدشه قرار گرفت اما طرفین با تلاش فراوان آن را حفظ کردند و به این ترتیب بدون دست یابی به راه حل قطعی، وضعیت نه جنگ و نه صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در منطقه قره باغ سال هاست که حاکم است.
اما اکنون پس از گذشت 22 سال از برقراری آتش بس میان دو کشور، آغاز درگیری های تازه با شرایط و بحران هایی که در منطقه غرب آسیا وجود دارد، نشان دهنده اتفاقی است که قرار است در این منطقه بیفتد. نمی توان آغاز درگیری در قره باع را با بحران های غرب آسیا بیر ارتباط دانست.
اکنون بر سر بحران سوریه، ترکیه و روسیه روابط تیره ای را سپری می کنند، سرنگونی جنگنده روسی از سوی ترکیه در آسمان سوریه باعث شد تا دو کشور در شرایط سیاسی نامناسبی قرار بگیرند و رقابت های منطقه ای دو کشور تشدید شود.
روسیه همواره ترکیه را متهم به حمایت از تروریست های تکفیری که در سوریه حضور دارند کرده است. حتی مسکو، آنکارا را متهم کرده که نفت از داعش خریداری می کند اما مقامات دولت ترکیه همواره این اتهامات را رد کرده اند. مسکو اسناد ادعایی خود را هم منتشر کرده است.
حضور روسیه در سوریه، حمایت از بشار اسد، مردم این کشور و حملات هوایی به مواضع گروه های تروریستی، باعث ضعف تروریست ها و قوت دولت و ملت سوریه شد. هر چند پیش از آن کمک های مستشاری نظامی ایران و کمک های انسان دوستانه به این کشور، آستانه مقاومت سوریه را بالا برده بود، اما حملات هوایی روسیه و حمایت های زمینی ایران موازنه قدرت را در این کشور تغییر داد.
اتفاقات سوریه و پیروزی هایی که در این کشور به دست آمد که باعث آزادسازی مناطقی از خاک آن شد، مقامات ترکیه را که از زمان بروز بحران در سوریه، علیه دولت قانونی و ملت این کشور وارد عمل شده بودند، در وضعیت نامناسب سیاسی قرار داد.
اکنون که همه دیدگان به سوی منطقه غرب آسیا دوخته شده و بحران در این منطقه شرایط را به گونه ای ساخته که حتی اروپا هم از گزند حملات تروریستی در امان نیست، برای آن که از توجه به این نقطه کاسته شود و از بار سنگین اتهاماتی که به ترکیه وارد است کم شود، باید یک زخم کهنه دوباره باز شود.
ترکیه که خود را بازنده تحولات منطقه می داند، در جریان جنگ قره باغ به خاطر کشتار ارامنه و اتهام نسل کشی روابط نزدیکی با ارمنستان نداشته است، اما در عوض روابط خود را با جمهوری آذربایجان گسترش داد تا جایی که در جنگ قره باغ کنار علی اف ها ایستاد.
اما در این میان جمهوری اسلامی ایران سعی کرده است تا با دوری از جانبداری، دو طرف را به انجام مذاکرات جدی و دوری از جنگ و درگیری دعوت کند. جمهوری اسلامی ایران با هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان مرز مشترک دارد و صلح و ثبات در این منطقه برای ایران بسیار مهم است.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران که رهبری مقاومت اسلامی در منطقه را بر عهده دارد، به خاطر نفوذ و تأثیرگذاری در منطقه، اکنون پیروز میدان است. آنچه که در نظر آمریکا، ترکیه، سعودی و رژیم اسرائیل بود، محقق نشد و عامل اصلی آن هم انقلاب اسلامی ایران و تأثیراتی است که ایران در تحولات و بحران های منطقه داشته است.
ترکیه از همان آغاز بحران قره باغ نقش سازنده ای را بازی نکرد و حتی بر آتش جنگ هم می دمید. حیدرعلی اف در باره روابط دولتش با ترکیه گفته بود؛ما یک ملت در فالب دو دولت هستیم. این جمله عمق روابط دو دولت را نشان می داد. در حالی که قرابت فرهنگی، تاریخی، مذهبی و حتی زبانی جمهوری آذربایجان با ایران بسیار بیشتر و عمیق تر از آن چیزی است که در ترکیه وجود دارد.
در هر صورت اکنون جنگی که میان آذربایجان و ارمنستان آغاز شده، زخم کهنه ای است که دوباره سر باز کرده است و در این میان بیشترین بهره را دولت هایی از وقوع چنین جنگی می برند که در تحولات و بحران های منطقه بیشترین شکست را متحمل شده اند. ترکیه نخستین کشوری است که از وقوع جنگ در منطقه قفقاز سود می برد. امکان این که مقامات این کشور تحریکاتی را برای پایان آتش بس میان آذربایجان و ارمنستان انجام داده باشند بسیار زیاد است.
گسترش جنگ میان آذربایجان و ارمنستان تمرکز روسیه را به سوی این منطقه معطوف می کند و باعث می شود تا نسبت به بحران سوریه حتی اگر اندکی بی تفاوت شود، توازن در این منطقه بار دیگر به هم بریزد چرا که جمهوری اسلامی ایران هم به خاطر بحرانی که اندکی آنسوی مرزهای خود ایجاد شده درگیر آن خواهد شد.
آغاز دوباره جنگ در قفقاز، هم خواسته آمریکاست و هم خواسته ترکیه. آمریکایی ها برای آن که بتوانند روسیه را مشغول کنند نیازمند چنین جنگ هایی در جمهوری های شوروی سابق هستند.
آمریکا و ناتو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نفوذ خود را در منطقه به شدت افزایش دادند و برخی جمهوری های قفقاز و آسیای میانه را با خود همراه ساختند، جمهوری آذربایجان از آن جمله است. نزدیکی دولتمردان این جمهوری به آمریکا و در پس آن به رژیم اسرائیل و ایجاد پایگاه های نظامی آمریکایی - اسرائیلی و حضور و نفوذ ناتو پشت مرزهای روسیه و ایران، از آرزوهای دیرینه آمریکا و اروپا بود که محقق شده است.
حال که اهداف آمریکا در غرب آسیا به دست نیامده و حتی ناکامی های جدی برای آنها رقم زده است، استراتژی آمریکا و کشورهای همپیمان او هم دستخوش تغییر شده و برای مهار روسیه و ایران، قفقاز و آسیای میانه به عنوان گروگان در قبال سوریه در نظر گرفته شده است. روسیه در کنار ایران در سوریه همراه هم خوش درخشیدند و باعث شدند تا آمریکایی ها و کشورهای همراه او در منطقه ناکام بمانند.
شکست های سنگین تروریست های تکفیری در سوریه و بازپس گیری بخش های زیادی از خاک این کشور، آمریکایی ها و ترکیه را بر آن داشته تا جبهه ای دیگر در منطقه باز شود که تاکنون آتش زیر خاکستر بود.
بحران قره باغ در کنار بحران اوکراین که با دخالت مستقیم آمریکایی ها دولتی آمریکایی در این کشور مستقر شد، می تواند کالای خوبی برای معامله با روسیه بر سر سوریه باشد.
روسیه پیش از این که قره باغ معضل بزرگتری نشده است، باید هر چه زودتر از پیشینه خود برای حل آن بهره ببرد و از ورود کشورهای فرامنطقه ای برای دخالت در این بحران به بهانه میانجیگری جلوگیری کند. اکنون بر سر موضوع قره باغ ایران و روسیه بیشترین حق را برای میانجیگری دارند. کشورهای دیگر از جمله ترکیه با توجه به مواضع غیر اصولی در قبال تحولات و بحران های منطقه نمی توانند میانجی های خوبی باشند.
برای این که بحران غرب اسیا دستخوش تحولات تازه نشود، باید بحران قره باغ و جنگی که میان آذربایجان و ارمنستان آغاز شده هر چه زودتر پایان یابد.
اختلافاتی که بر سر این منطقه ایجاد شد ریشه در تقسیماتی دارد که سران شوروی سابق در زمان حکومت خود آن را ایجاد کردند. حتی جنگ هایی هم که میان ارمنستان و آذربایجان بر سر این منطقه به وجود آمد، در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز شد اما حکومت مرکزی هم نتوانست دو جمهوری خود را سرجای خود بنشاند.
جنگ از فوریه ۱۹۸۸ تا مارس ۱۹۹۴ در ناحیه قرهباغ، واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان، بین اکثریت ارمنی ساکن، میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان رخ داد. با بالاگرفتن درگیری، هرکدام از طرفین سعی در پاکسازی قومی مناطق تحت تصرف خود از نژاد دیگر کردند.
جنگ طولانی میان این دو جمهوری پس از شش سال در 1994 میلادی به پایان رسید. نخستین روزهای سال ۱۹۹۴ میلادی با تنش و درگیری بسیار شدیدی در صحنه جنگ قره باغ همراه بود. در ۲ ژانویه حمله نیروهای ارمنی در شهرستان کلبجر (کارواجار) به شکست انجامید و حمله وسیع نیروهای ارمنی به شهرستان ترتر در ۲۲ ژانویه به شکست انجامید و ارمنیان وادار به عقبنشینی شدند. در ۲۴ ژانویه نیز منطقه کلبجر از کنترل نیروهای ارمنی خارج شد و آذربایجانیها منطقه مارتاکرت را به محاصره خود درآوردند. در این شرایط روسیه طرح صلحی را مطرح کرد که علیرغم موافقت ارمنستان و قره باغ با این طرح، دولت آذربایجان با آن مخالفت نمود. در ۱۸ فوریه با میانجی گری پاول گراچف وزیر دفاع روسیه مقامات قره باغ و وزرای دفاع ارمنستان و آذربایجان به یک رشته توافقات اصولی دست یافتند. اما آتشبسی که قرار بود به این توافقات از اول مارس ۱۹۹۴ میلادی آغاز شود، با بروز اختلاف میان طرفین از جمله تأکید علی اف بر خروج کامل نیروهای ارمنی موجب شد نیروهای ارتش آذربایجان حمله گستردهای را در منطقه فضولی در ۳ مارس آغاز کنند.
در این بین تحولاتی چون حمله شدید نیروهای ارمنی به آقدام در ۱۰ آوریل و تغییر اوضاع به سمت ارمنیها موجب شد تا لحن مقامات آذری نسبت به روسیه تغییر پیدا کند. علی اف در ۲۵ آوریل راهی مسکو شد و متعاقب آن هیئتی به رهبری رسول قلی اف، رئیس پارلمان آذربایجان به مسکو سفر نمود که مأموریت اصلی آن (مذاکره در مورد مناقشه نظامی و تدابیر برای پایان دادن به آن) اعلام شد. سفر هیئت آذربایجانی موجب صدور سند توافقنامه مسکو شد. هر چند مفاد این سند به اجرا درنیامد اما زمینه مناسب و لازم را برای نزدیک تر شدن دیدگاههای آذربایجان و ارمنستان فراهم نمود که نقش مهمی در روند مذاکرات صلح قره باغ در بیشکک در ۴ می ۱۹۹۴ میلادی ایفا کرد. در مذاکرات بیشکک روسها خواستار رعایت سه اصل بودند: «برقراری آتشبس، قبول نمایندگان قره باغ به عنوان یک طرف اصلی مذاکرات صلح و استقرار ۱۸۰۰ نفر از نیروهای جامعه مشترکالمنافع در خط حائل آتشبس و عقبنشینی نیروهای نظامی از هر دو طرف و گشوده شدن راههای انرژی و حمل ونقل» ولی هیئت آذربایجانی از پذیرش آن سرباز زد و در حالی که طرح در آستانه شکست قرار داشت تغییرات مختصری در اعلامیه نهایی مذاکرات داده شد. بدین نحو که به پایان دادن تصرف مناطق جمهوری آذربایجان تأکید شد و همچنین استقرار نیروهای ناظر بینالمللی در کنار نیروهای جامعه کشورهای مستقل مشترکالمنافع در خط حائل پیش بینی گردید. سرانجام رسول قلی اف توافقنامه بیشکک را در ۸ می ۱۹۹۴ میلادی امضاء کرد.
اگر چه آتشبس به طور محدود مورد خدشه قرار گرفت اما طرفین با تلاش فراوان آن را حفظ کردند و به این ترتیب بدون دست یابی به راه حل قطعی، وضعیت نه جنگ و نه صلح میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در منطقه قره باغ سال هاست که حاکم است.
اما اکنون پس از گذشت 22 سال از برقراری آتش بس میان دو کشور، آغاز درگیری های تازه با شرایط و بحران هایی که در منطقه غرب آسیا وجود دارد، نشان دهنده اتفاقی است که قرار است در این منطقه بیفتد. نمی توان آغاز درگیری در قره باع را با بحران های غرب آسیا بیر ارتباط دانست.
اکنون بر سر بحران سوریه، ترکیه و روسیه روابط تیره ای را سپری می کنند، سرنگونی جنگنده روسی از سوی ترکیه در آسمان سوریه باعث شد تا دو کشور در شرایط سیاسی نامناسبی قرار بگیرند و رقابت های منطقه ای دو کشور تشدید شود.
روسیه همواره ترکیه را متهم به حمایت از تروریست های تکفیری که در سوریه حضور دارند کرده است. حتی مسکو، آنکارا را متهم کرده که نفت از داعش خریداری می کند اما مقامات دولت ترکیه همواره این اتهامات را رد کرده اند. مسکو اسناد ادعایی خود را هم منتشر کرده است.
حضور روسیه در سوریه، حمایت از بشار اسد، مردم این کشور و حملات هوایی به مواضع گروه های تروریستی، باعث ضعف تروریست ها و قوت دولت و ملت سوریه شد. هر چند پیش از آن کمک های مستشاری نظامی ایران و کمک های انسان دوستانه به این کشور، آستانه مقاومت سوریه را بالا برده بود، اما حملات هوایی روسیه و حمایت های زمینی ایران موازنه قدرت را در این کشور تغییر داد.
اتفاقات سوریه و پیروزی هایی که در این کشور به دست آمد که باعث آزادسازی مناطقی از خاک آن شد، مقامات ترکیه را که از زمان بروز بحران در سوریه، علیه دولت قانونی و ملت این کشور وارد عمل شده بودند، در وضعیت نامناسب سیاسی قرار داد.
اکنون که همه دیدگان به سوی منطقه غرب آسیا دوخته شده و بحران در این منطقه شرایط را به گونه ای ساخته که حتی اروپا هم از گزند حملات تروریستی در امان نیست، برای آن که از توجه به این نقطه کاسته شود و از بار سنگین اتهاماتی که به ترکیه وارد است کم شود، باید یک زخم کهنه دوباره باز شود.
ترکیه که خود را بازنده تحولات منطقه می داند، در جریان جنگ قره باغ به خاطر کشتار ارامنه و اتهام نسل کشی روابط نزدیکی با ارمنستان نداشته است، اما در عوض روابط خود را با جمهوری آذربایجان گسترش داد تا جایی که در جنگ قره باغ کنار علی اف ها ایستاد.
اما در این میان جمهوری اسلامی ایران سعی کرده است تا با دوری از جانبداری، دو طرف را به انجام مذاکرات جدی و دوری از جنگ و درگیری دعوت کند. جمهوری اسلامی ایران با هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان مرز مشترک دارد و صلح و ثبات در این منطقه برای ایران بسیار مهم است.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران که رهبری مقاومت اسلامی در منطقه را بر عهده دارد، به خاطر نفوذ و تأثیرگذاری در منطقه، اکنون پیروز میدان است. آنچه که در نظر آمریکا، ترکیه، سعودی و رژیم اسرائیل بود، محقق نشد و عامل اصلی آن هم انقلاب اسلامی ایران و تأثیراتی است که ایران در تحولات و بحران های منطقه داشته است.
ترکیه از همان آغاز بحران قره باغ نقش سازنده ای را بازی نکرد و حتی بر آتش جنگ هم می دمید. حیدرعلی اف در باره روابط دولتش با ترکیه گفته بود؛ما یک ملت در فالب دو دولت هستیم. این جمله عمق روابط دو دولت را نشان می داد. در حالی که قرابت فرهنگی، تاریخی، مذهبی و حتی زبانی جمهوری آذربایجان با ایران بسیار بیشتر و عمیق تر از آن چیزی است که در ترکیه وجود دارد.
در هر صورت اکنون جنگی که میان آذربایجان و ارمنستان آغاز شده، زخم کهنه ای است که دوباره سر باز کرده است و در این میان بیشترین بهره را دولت هایی از وقوع چنین جنگی می برند که در تحولات و بحران های منطقه بیشترین شکست را متحمل شده اند. ترکیه نخستین کشوری است که از وقوع جنگ در منطقه قفقاز سود می برد. امکان این که مقامات این کشور تحریکاتی را برای پایان آتش بس میان آذربایجان و ارمنستان انجام داده باشند بسیار زیاد است.
گسترش جنگ میان آذربایجان و ارمنستان تمرکز روسیه را به سوی این منطقه معطوف می کند و باعث می شود تا نسبت به بحران سوریه حتی اگر اندکی بی تفاوت شود، توازن در این منطقه بار دیگر به هم بریزد چرا که جمهوری اسلامی ایران هم به خاطر بحرانی که اندکی آنسوی مرزهای خود ایجاد شده درگیر آن خواهد شد.
آغاز دوباره جنگ در قفقاز، هم خواسته آمریکاست و هم خواسته ترکیه. آمریکایی ها برای آن که بتوانند روسیه را مشغول کنند نیازمند چنین جنگ هایی در جمهوری های شوروی سابق هستند.
آمریکا و ناتو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نفوذ خود را در منطقه به شدت افزایش دادند و برخی جمهوری های قفقاز و آسیای میانه را با خود همراه ساختند، جمهوری آذربایجان از آن جمله است. نزدیکی دولتمردان این جمهوری به آمریکا و در پس آن به رژیم اسرائیل و ایجاد پایگاه های نظامی آمریکایی - اسرائیلی و حضور و نفوذ ناتو پشت مرزهای روسیه و ایران، از آرزوهای دیرینه آمریکا و اروپا بود که محقق شده است.
حال که اهداف آمریکا در غرب آسیا به دست نیامده و حتی ناکامی های جدی برای آنها رقم زده است، استراتژی آمریکا و کشورهای همپیمان او هم دستخوش تغییر شده و برای مهار روسیه و ایران، قفقاز و آسیای میانه به عنوان گروگان در قبال سوریه در نظر گرفته شده است. روسیه در کنار ایران در سوریه همراه هم خوش درخشیدند و باعث شدند تا آمریکایی ها و کشورهای همراه او در منطقه ناکام بمانند.
شکست های سنگین تروریست های تکفیری در سوریه و بازپس گیری بخش های زیادی از خاک این کشور، آمریکایی ها و ترکیه را بر آن داشته تا جبهه ای دیگر در منطقه باز شود که تاکنون آتش زیر خاکستر بود.
بحران قره باغ در کنار بحران اوکراین که با دخالت مستقیم آمریکایی ها دولتی آمریکایی در این کشور مستقر شد، می تواند کالای خوبی برای معامله با روسیه بر سر سوریه باشد.
روسیه پیش از این که قره باغ معضل بزرگتری نشده است، باید هر چه زودتر از پیشینه خود برای حل آن بهره ببرد و از ورود کشورهای فرامنطقه ای برای دخالت در این بحران به بهانه میانجیگری جلوگیری کند. اکنون بر سر موضوع قره باغ ایران و روسیه بیشترین حق را برای میانجیگری دارند. کشورهای دیگر از جمله ترکیه با توجه به مواضع غیر اصولی در قبال تحولات و بحران های منطقه نمی توانند میانجی های خوبی باشند.
برای این که بحران غرب اسیا دستخوش تحولات تازه نشود، باید بحران قره باغ و جنگی که میان آذربایجان و ارمنستان آغاز شده هر چه زودتر پایان یابد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *