صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

دستگیری سلطان گردنبند قاپی ایران/ دو ثانیه ای سرقت می کردم

۱۱ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۰:۰۱
کد خبر: ۱۵۴۰۷۹
تعداد نظرات: ۱ دیدگاه
متهم به سلطان گردنبند قاپی مشهور است اما خودش می گوید توبه کرده و بعد از زندان به آغوش خانواده باز می گردد و دست از سرقت می کشد.
به گزارش خبرنگار ،خودش هم می داند که سلطان گردنبند قاپی ایران است. اما برای فرار از مجازات می گوید من محسن لبو هستم. متهم 45 ساله تا به حال چندین بار به اتهام گردنبند قاپی دستگیر شده است. آخرین بار به اتهام 200 سرقت با استفاده از یک موتور سیکلت قدیمی دستگیر شده است. در ادامه گفتگوی میزان با سلطان گردنبند قاپی ایران را می خوانید.
 
خودت را معرفی کن؟
 
محسن 45 ساله هستم. متاهلم و دو فرزند دارم. اما حیف...
 
چرا حیف؟
 
وقتی همسرم باردار شد من یک ماه بعدش به زندان افتادم و چند ماه بعد دوباره وقتی بچه ام می خواست به دنیا بیاید بازهم به زندان افتادم . الان بچه ام 4 ماهه است و من هنوز در زندان هستم.فرزند اولم نیز چون بیشتر عمرش من در زندان بودم به من حسی ندارد و من نتوانستم پدر خوبی باشم.
 
سابقه داری؟
 
سه بار در ایران و یکبار هم در تایلند دستگیر و به زندان افتادم. هر سه بار جرمم سرقت بود.
 
چرا در ست به سرقت می زدی؟
 
من زندگی خوبی داشتم و همسرم معلم بود اما پدرم به خاطر من پول های زیادی قرض کرده بود و بعد از فوتش من مجبور شدم پول ها را پس بدهم. من پولی نداشتم به همین خاطر مجبور به سرقت شدم. اولین بار کیف قاپی کردم . یادم می آید با موتور مشکی رنگ قدیمی ام این کار را شروع کردم. موتوری که هر بار با آن به سرقت می رفتم پول خوبی به جیب می زدم اما آخرش هم دستگیر می شدم.
 
چرا به تو سلطان گردنبند قاپی می گویند؟
 
من لبو هستم. سلطان کجا بود. من حالا حالاها باید در زندان باشم کسی که دهها سال در زندان است که سلطان نمی شود.  
 
کجاها سرقت می کردی؟
 
من گردنبند قاپی می کردم و بیشتر سرقت هایم را در محله های مرکزی به ویژه خیابان طالقانی انجام دادم. این خیابان راه فرار زیاد داشت.
 
چرا گردنبند قاپی؟
 
در زندان کرج با چند همبندم تصمیم گرفتیم این سرقت ها را انجام دهیم. بعد از 4 ماه حبس آزاد شدیم و شروع به گردنبند قاپی کردیم. اولین بار سال 90 در مطهری اینکار را کردم . من دو ثانیه ای گردنبند را قاپیدم. باور کنید خیلی راحت است و پول خوبی دارد.
 
درآمدت از راه دزدی خوب بود؟
 
بله. آن سال گردنبند سرقتی را 300 هزار تومان فروتم. پول کمی نبود. من بدهی ها را دادم اما نمی دانستم چه بلایی سرم می آید. پول حرام باعث شد خانواده ام نسبت به من بی اعتماد شوند.
 
خانواده برایت مهم است؟
 
من خواهرانم پزشک، وکیل و مهندس هستند. تنها وصله ناجور خانواده من هستم و مادر پیرم هنوز با این سنش باید در دادگاه ها دنبال کار من باشد که من از او خجالت می کشم.
 
چقدر از راه گردنبند قاپی به دست آوردی؟
 
180 میلیون که همه انها را به جای بدهی و رد مال شاکیان دادم.
 
از چه کسانی بیشتر سرقت می کردی؟
 
زنان مسن. آنها نمی توانستند دنبال من بدوند یا دستگیرم کنند.
 
زمانی که دستگیر شدی بحث از وجود دخمه بود، آنجا کجاست؟
 
دخمه کجا بود. من کنار خانواده زندگی می کردم. دخمه را یک رسانه دروغگو مطرح کرد. من با همدستانم در قهوه خانه دیدار می کردم و اموال سرقتی را رد و بدل می کردیم.
 
 چه زمانی دست از کارهایت بر می داری؟
 
من توبه کرده ام و می خواهم پدر خوبی برای فرزندانم باشم. همسرم معلم است و نباید به خاطر کارهای من سرافکنده باشد. می خواهم به زندگی برگردم. من شرمنده همسر، فرزندان و مادرم هستم. 



نظرات بینندگان
زخم خورده از لبوی گندیده
|
|
۱۷:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۱
مرتیکه دست از دزدی کشیدی؟ جون عمه ات، بترس از دعای من که عین سایه تاریک دنبالته تا زمینت بزنه اول جون کندن خانواده تو میبینی بعدش خودت جون میکنی اون وقتی داری جون میکنی یاد من باش
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *