من پادشاه جهانم
اعتیاد به شیشه او را دچار توهم کرده است. فکر می کند پادشاه جهان است و خیانت همسرش نمی گذارد او به تاج و تخت برسد به همین خاطر همسر و فرزندش را به قتل رسانده است.
همسرم از یک خانواده مذهبی بود اما بعد از مصرف شیشه به من تلقین شده بود او به من خیانت میکند به همین خاطر میخواستم او را بکشم. یکبار که همسرم به خانه پدرش در اصفهان رفته بود من فکر کردم او به خانه مرد همسایه رفته است به همین خاطر دیوار خانه را خراب و وارد خانه همسایه شدم تا زنم را نجات بدهم.
یکبار دو دوستم مشغول دیدن فیلم مبتذل در گوشی خودشان بودند که من فکر کردم آن فیلم متعلق به همسرم است بعد از آن حساس شدم و گریه میکردم. الان هم میخواهم تنها باشم و تنهایی را دوست دارم.
به اتهام قتل دو عضو خانوادهاش دستگیر شده است. بعد از کشیدن مواد دچار توهم شده و فرزند و همسرش را به شکل انسانهای فضایی دیده و به آنها حملهور شده است. وقتی به حالت عادی بر میگردد با جسد فرزندش روبهرو شده بود و موضوع را به پلیس اطلاع میدهد.
چند وقت است شیشه میکشی؟
حدود یک سال . قبل از آن دو سال مواد دیگری میکشیدم.
چرا مواد؟
بیکار شده بودم و برای فرار از مشکلات به سمت مواد رفتم.دوستم اولین بار مرا پای بساط تریاک نشاند. فکر نمی کردم با یکبار کشیدن معتاد شوم. اما تسکین دردهای روحی من شد و زمانی که چشم باز کردم معتاد شده بود.
به نظر خودت دلیلت منطقیه؟
(سکوت)
چرا فرزندت را کشتی؟
من نکشتم. آدم فضاییها کشتن . آنها به خانه ما حمله کردن. منو بیهوش کردن و بچه را کشتن.
رو لباست خون بچهها بوده.
نمیدانم چرا.
همه شواهد نشان میدهد تو بچه را کشتی؟
نه. من عاشق بچه ام بودم. چطور میتوانستم او را بکشم. وقتی به هوش آمدم آن را کشته بودند. خودم با پلیس تماس گرفتم.آدم فضاییها چندبار دیگر هم به من حمله کرده بودند و میخواستند مرا همراه خودشان به فضا ببرند.
همسرت کجا بود؟
او در خانه نبود، وقتی وارد خانه شد فکر کردم رفته تا به من خیانت کند به همین خاطر کشتمش.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *