نقش ارتقای آگاهیهای عمومی در پیشگیری از وقوع جرم
دکتر مهدی جعفری مشاور معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم و دبیر شورای ارتقاء آگاهیهای عمومی، اطلاعرسانی و افکارسنجی در یادداشتی به نقش ارتقای آگاهیهای عمومی در پیشگیری از وقوع جرم اشاره کرد.
قانون اساسی جمهوری اسامی ایران، دولت را موظف کرده است، برای رسیدن به اهداف والای انسانی و اسلامی از رسانههای گروهی به نحو مطلوب استفاده کند. در بند 2 اصل 3 قانون اساسی نیز بر « بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر » تأکید شده است. همچنین یکی از رسالتهای صدا و سیما«آموزش عمومی جهت آشنایی مردم با حقوق فردی و اجتماعی، قانون اساسی و قوانین مدنی و جزایی کشور » میباشد. از دیگر سو، قوه قضائیه مطابق بند پنجم اصل یکصد و پنجاه و ششم قانون اساسی موظف به «اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین» شده است و یقینا یکی از مهمترین اقدامات این قوه، ارتقای آگاهیهای عمومی پیشگیرانه، همسو با سیاستهای ایجابی سازمان صدا و سیما، مطبوعات و سایر رسانهها و استفاده از ظرفیتهای قانونی مربوطه است.
سطوح پیشگیری و ارتقاء آگاهی های عمومی
با هر رویکردی که به پیشگیری از وقوع جرم بنگریم، نمی توان نقش و سهم ارتقاء آگاهی های عمومی (Public Awareness Promotion) را در سطوح و شقوق مختلف پیشگیری از وقوع جرم نادیده گرفت. اگر پیشگیریهای نخستین (Primordial Prevention)و اولیه (Primary Prevention) را به عنوان راهبردهای ناظر به پیشگیری از ایجاد انگیزه مجرمانه در نظر بگیریم و پیشگیری ارتقایی را بعنوان راهبردی مناسب برای آحاد جامعه انتخاب کنیم، رسانه، مهمترین یاور نظام پیشگیری در آموزش عمومی با مخاطب عام ( General Population ) محسوب میشود.
چنانچه پیشگیری های ثانویه (Second ary Prevention) در کشف سریع و مداخله بهنگام به منظور پیشگیری از وقوع جرم مدنظر باشد، آگاهسازی عمومی سبب افزایش سطح مراقبت افراد شده، امکان بزهدیدگی یا قربانی جرم شدن را کمتر مینماید. همچنین اقدامات هشدار و تحذیردهنده میتواند سبب ارزیابی مجدد مجرمین از خطر و منافع محدود جرم شده، نمایاندن عاقبت شوم جرم و تبیین احتمال بالای شناسایی و مجازات، موجب انصراف افراد گرایش یافته به جرم، از ارتکاب به آن خواهد شد. با اجرای برنامههای آگاهساز اختصاصی، برای جامعه انتخاب شده در معرض جرم و بزه یا قربانی آن (Selective Population) میتوان چگونگی مواجهه و برخورد موثر با پدیده جرم را به منظور به حداقل رساندن آثار جرم و آسیب، به ایشان آموخت و در نهایت، آگاهیافزایی گروههای خاص آسیبدیده و قربانی، به عنوان یک اقدام پیشگیرانه سطح سوم (Tertiary Prevention) میتواند مسیرهای بازگشت به زندگی مولد و حیات طیبه را به ایشان بیاموزاند.
ابزارهای متنوع رسانه ای و پیشگیری
بسیاری از رسانههای معمول و مرسوم را که امکان بهرهبرداری از آنها در پیشگیری وجود دارد، بعنوان رسانههای سنتی میشناسیم؛ رسانههایی همچون: رادیو، تلویزیون، فیلمهای سینمایی، تلویزیونی، مستند، پویانمایی و ...، تیزرها، تبلیغات محیطی همچون دیوار نوشته ها، خودرو نوشتهها، تلویزیونها، بیلوردهای شهری و بین شهری و ....، رسانه های مکتوب و چاپی مثل کتا بچه، پمفلت، بروشور و .... .
بعدها نسل جدیدتر رسانهای برپایه بهرهگیری از ظرفیتهای نوین ارتباطی شکل گرفت. نرمافزارها و بازیهای رایانهای، سامانههای پیامکی و نرم افزارهای تلفن همراه، خدمات اطلاع رسان مخابراتی و .... از این دسته محسوب میشوند و البته نباید از نقش بیبدیل شبکههای اجتماعی در زندگی جامعه امروز غافل شد؛ خصوصا در کشوری که قریب به تعداد مردمانش، تلفنهای همراه هوشمند در دست آنها وجود دارد. در کنار این موارد، برپایی جشنوارهها، نمایشگاهها و اجرای برنامههای زنده رسانهای و هنری در اجتماعات، ابزارهای دیگر کمتر مورد توجه واقع شده در
دسترس نظام پیشگیری هستند.
چرا گاهی علیرغم آگا هسازی عمومی، اثربخشی لازم در پیشگیری و کاهش جرم دیده نمیشود؟
در فرایند ارتقاء آگاهی عمومی، مهم این است دقیقا بدانیم به کدامین هدف، چه محتوایی، برای کدام جامعه مخاطب و با چه ابزار و چه هنگام محتوای آگاهساز پیشگیرانه تولید و منتشر می کنیم. شاید یکی از مهمترین عواملی که برنامههای آگا هساز را در پیشگیری از وقوع جرم ناکارآمد می سازد، انتخاب نادرست یا ابهام در هریک از مواردی است که به آن اشاره شد. علاوه بر این موارد، گاهی موارد زیر در یک اقدام رسانه ای موجب کاهش اثربخشی پیام برای مخاطب می شوند:
عدم تناسب بین سطح هشدار و ظرفیت روانی مخاطب: لازم است مرزهای هشدار و تنذیر رسانه ای از طرفی و از دیگر سو، ایجاد واماندگی و نامیدی از تغییر رفتار، تعریف و تعیین شوند. به عبارتی هشدار اگر آن چنان شدتی داشته باشد که راه بازگشت و اصلاح را برای فرد دست یافتنی نباشد، او را دچار یاس و واماندگی میکند.
شیوه اطلاع رسانی، متناسب با گستردگی آسیب: برخی از آسیبهای اجتماعی، هنوز آنقدر شایع نشدهاند که از رسانه جمعی، تبیین و تشریح شوند؛ بعبارتی، در این موارد، آگا هسازی، جای خود را به تبلیغ و ترویج میدهد و خود، عامل تقویت حس کنجکاوی یا چالش جویی افراد (علی الخصوص جوانان) می شود. فرض کنیم یک ماده مخدر نوین، در حد بسیار محدود، وارد کشور شده باشد. یقینا تولید برنامه به ظاهر آگاه ساز و پخش آن از رسانههای جمعی، اقدامی هوشمندانه نخواهد بود؛ حتی انجام مصاحبه در خصوص ورود چنین مخدری،کار منطقی نیست.
پرهیز از رها سازی در خلاء: در تحذیر رسانه ای، نباید مخاطب را در خلاء اطلاعاتی گذاشت؛ به این معنا که او باید بداند راه پیشگیری یا علاج مسالهای که نسبت به آن حذر داده شده کدام است؟ بعنوان نمونه چنانچه راههای شناسایی اعتیاد در جوانان به خانوادهها آموزش داده می شود، باید راههای پیشگیری و مقابله پدر، مادر یا همسر در مواجهه با آن مورد و حمایتهای اجتماعی، فنی و تخصصی که توسط دولت، نهادهای عمومی و .... از آنها میشود، اعلام گردد.
نشکستن سپر آسیب ناپذیری: بسیاری ا ز جوانان خود را در خصوص ابتلائات، آسیب ناپذیر تلقی میکنند. این دسته، گمان میکنند هرگز سوژه مورد خطاب در یک برنامه آگاهساز قرار نم یگیرند. مثلا در هشدارهای تصادفات، دستفرمان خودشان را بهترین میدانند و افرادی را که تصادف می کنند، اشخاصی ضعیف،کم تجربه و مبتدی میدانند؛ حال آنکه خویش را واجد تمامی مهارتهای لازم برای هدایت خودرو در شرایط سخت میبینند. لازم است با نمایاندن شرایطی که افراد، آسیبدیده یا قربانی شدهاند، این مطلب به آنها منتقل شود که در همان شرایط نزدیک به ایشان قرار دارند و البته، بسیاری از قربانیان نیز، خود را آسیب ناپذیر تلقی میکردهاند.همچنین تصور ناشناس ماندن یا عدم دستگیری توسط برخی مجرمین را میتوان، از مصادیق تصور شکست ناپذیری دانست. در این موارد، لازم است عواقب شوم ارتکاب به جرم، سرعت، قطعیت و حتمیت مجازات را برای افرادی که انگیزه مجرمانه در آنها شکل گرفته است ، ترسیم نمود تا با تحلیل هزینههای بالای جرم در مقابل منافع اندک آن، از ارتکاب به جرم منصرف شوند.
عدم تبیین برتری و منافع زندگی سالم: باید در برنامههای آگا هساز پیشگیرانه، مزیتهای زندگی سالم و بدون جرم به مخاطبان نمایانده شود تا آنها که به نحوی در فرایندهای جرم یا آسیب وارد شده اند، منافع ترک رفتار انحرافی یا مجرمانه خود را، با قیاس در ترازوی استدلال، درک نمایند و به سمت حیات طیبه و زندگی بدون جرم، سوق یابند.
مساله آگاهی، نگرش و رفتار: یکی از قدیمیترین مد لهای تغییر رفتار، اشاره به آگاهی، بعنوان پایه و مبنای تغییر رفتار اشاره می کند. البته باید توجه داشت در این مدل، آگاهی عنصر لازم برای تغییر رفتار و رویکرد قلمداد می شود؛ ولی کفایت ندارد. چه بسا بسیاری از متخصصان رشتههای پزشکی، که خود سیگار میکشند؛ درحالیکه بهتر از هر شخص دیگری به عوارض نامطلوب آن واقف هستند. لذا آن آگاهی میتواند موجب تغییر رفتار شود که انگیزاننده و در دسترس باشد؛ نه رویایی و دست نایافتنی. البته متغیرها و مولفه های دیگری هم در این خصوص موثرند که به برخی از آنها اشاره شد.
بی توجهی به میل، سلیقه و رژیم رسانه ای مخاطب: باید توجه داشت رسانه که ابزار انتقال پیام است، همچون غذا واجد تنوع و خاصیتهای مختلفی است. به عبارتی سبد رسانهای، خوانی گسترده و رنگین، با قابلیتها و منافع و مضار مشخص است. باید در انتخاب نوع رسانه متناسب با پیامی که منتقل می شود و مخاطبی که آن را دریافت می کند، قالببندی محتوا و حجم، دفعات و نحوه تکرار پیام دقت ویژه بعمل آید. و این همه، در نهایت باید برای مخاطب، جذاب، مطلوب و انگیزاننده به نظر آید؛ امری که شاید بتوان گفت، جز در سایه تفکری هوشمندانه و دقت در زمینههای فرهنگی - اجتماعی جامعه ای که پیام در آن منتشر میشود، میسور نباشد. صد البته اگر با مداقه در تمام موارد فوق و سایر ملاحظاتی که در این مجال نگنجید، پیام رسانهای پخته شود، میل و کشش افراد، به بو، رنگ، طعم و در یک کلام " ذائقه " ایشان مرتبط می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *