شبیخون فرهنگی غرب و غفلت برخی مسئولان
مقام معظم رهبری طی بیاناتی در تیرماه سال 71 با اشاره به تلاش دشمنان برای تهاجم فرهنگی، گفتند:«دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».
معظم له طی بیاناتی در تیرماه سال 71 با اشاره به تلاش دشمنان برای تهاجم فرهنگی، گفتند:«دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».
علی رغم تاکیدات زیاد مقام معظم رهبری در رابطه با ضرورت هوشیاری مسئولان در رابطه با تهاجم فرهنگی، اما مع الاسف در دوره اصلاحات مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن در سایه مضامینی همچون توسعه سیاسی و فرهنگی، مغفول ماند و نشریات آن دوره که اکثرا توسط تئوریسینهای مدعی اصلاح طلبی اداره میشدند و مستظهر به حمایت مالی دولت اصلاحات نیز بودند، هم راستا با غربیها، هجمههای لجام گسیختهای را علیه مبانی، هنجارها و ارزشهای دینی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایران انجام دادند و به نوعی به کارگزاران بیگانگان در عرصه تهاجم فرهنگی تبدیل شدند.
یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است؛ امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکرکشیهای نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا، هزینههای زیادی را برمهاجمان تحمیل میکند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست های فرهنگی(با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، انجمن های خیریه، ترویج بهداشت و...)تلاش می کنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیده اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحالة درونی آن است.
از آنجاییکه هر ملتی بر اساس نوع فکر و اندیشهاش، اقدام به کاری میکند اولین قدم در تهاجم فرهنگی تغییر اساس و پشتوانه فکری و ارزشی یک ملت میباشد؛ چون اگر در ملتی روحیه صرفه جوئی هست و اگر الگو در ملتی روحیه تولیدی است و یا اگر در ملتی غیرت، تعصبات صحیح، جوانمردی، احترام به بزرگان، حقوق دیگران مطرح است به این دلیل است که پشتوانه فکری آنها است بر این اساس؛ در نتیجه استعمارگران برای تسلط به چنین ملتهایی باید این باورها و مایههای فکری عملی آنها را بگیرند به جای روحیه صرفه جوئی، روحیه چشم و هم چشمی و مد را رواج بدهند، به جای غیرت و تعصب در ملتی روحیه بی بندوباری و فحشا را تزریق کنند و چنین تبلیغ کنند که اینها مظاهر فرهنگی است و هر کس خودش را مطابق این کارها نکند یا بر علیه آنها قدم بردارد افرادی متحجر و بی عقل میباشند.
ابزارهای تهاجم فرهنگی
مهاجمان فرهنگی مسائل و مفاهیم مورد نظر خود را به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج میکنند. مهمترین ابزار مورد استفاده در تهاجم فرهنگی عبارتاند از:
1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در کشورهای جهان سوم بوده است؛یکی از کارکردهای پنهان این برنامه های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است ؛ این برنامهها بدون در نظر گرفتن موقعیت فرهنگ بومی و با هدف تربیت نیروهایی هماهنگ با سیاستهای استعماری اجرا شده است؛ اما در مقام عمل، عدهای از همین تحصیلکرده ها با آگاهی از روشهای استعماری به مبارزه با سیاستهای استعماری برخاستند که نتیجه ی آن استقلال برخی از این کشورها بوده است. این نوع از آموزش در ایران، آن هم توأم با تهدید و ارعاب مردم، از دورهی رضاخان آغاز شد. این آموزشهای کلاسیک، به صورت غیرمستقیم، فرهنگ بیگانه را ترویج کرد. زبان نیز میتواند مهمترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده از واژگان فارسی، استفاده از لغات بیگانه به صورت افسارگسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد، نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بیخبر بماند. در مورد ترجمه نیز میتوان گفت که اگر آموخته های فارغ التحصیلان ما عمدتا از متون ترجمه شده باشد، دانشجویان امکان تفکر مستقل را از دست میدهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی مینشیند.
2. کتب و نشریات: انتشار کتاب بدون در نظر گرفتن تطابق آن با فرهنگ بومی و بدون توجه به پیامدهای منفی پنهان برخی از کتابها، میتواند در تقویت تهاجم فرهنگی دشمن مؤثر باشد. با بررسی وضعیت انتشار کتاب در ایران در سالهای اخیر میتوان نشان داد که آیا دشمن از این عرصه توانسته است در فرهنگ ایرانی نفوذ کند یا خیر؟ چیزی که اثبات آن به یک تحقیق مستقل نیازمند است.
در نشریات نیز گاهی ارزشهای منطبق با اهداف فرهنگ خودی با روشهای غلط انتقال می یابد، و درنتیجه تأثیر معکوس دارد. همچنین ارزشهای مغایر با اهداف فرهنگ اسلامی با روشهای غیرملموس و پنهان و به ظاهر موجه منتقل میگردد که خود نمونه ی بارز "تهاجم فرهنگی" است.
3. تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات: وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار میگیرد؛ از جمله: پوشش فراگیر، فرامحیطی بودن، چندحسی بودن، قابلیت آموزش غیرتخیلی داشتن، قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام و فرازَمان بودن.
وسایل ارتباطی با قابلیتها و ویژگیهای مخصوص به خود، هنگامی که در دست تشکیلاتی قرار میگیرد که هدفی جز تخریب فرهنگ یک قوم و جایگزینی آن با فرهنگ سلطه گر و استعماری ندارد، تبدیل به ابزار و عامل خطرناکی در جهت هجوم فرهنگی میشود. متأسفانه این ابزار شمشیر دو لبه ای است که استکبار جهانی لبه ی مخرب و فساد انگیز آن را برای قطع ریشه های فرهنگی یک قوم به کار میگیرد.
اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه ویدئو و ماهواره و ... ابزارهای فراگیری هستند که بررسی نقش هریک از آنها در تهاجم فرهنگی نیاز به یک تحقیق مستقل و همه جانبه دارد که در مجال دیگری باید به آن پرداخت.
اما مهم این است که امروزه فرهنگ غرب بر وسایل ارتباط جمعی در جهان تسلط دارد و از طریق خبرگزاری هاو شبکه های رادیو و تلویزیون و سینما علیه انقلاب اسلامی فعالیت میکند.
4. ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجملگرایی: این الگوی مصرف که مهمترین ویژگی آن وابستگی به کشورهای صنعتی است، با رشد و گسترش خود، ابتدا الگوی تولید و توزیع و سپس کل اقتصاد و فرهنگ جامعه را تحت الشعاع قرار میدهد، به گونه ای که تداوم وضع موجود تقریبا بدون هیچگونه فشار و اجباری صورت میگیرد.
5. شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه: کودکان ما از همان ابتدا می آموزند که باید از فرهنگ خود، تولید خود، خط و زبان خود احساس حقارت و شرم کنند؛ می آموزند که حروف خارجی خوب و قشنگ هستند و همه ی چیزهای خارجی بهتر از داخلی است و این بزرگترین ظلمی است که در حق کودکان و نوجوانان صورت میگیرد.
6. پوستر و عکس: یکی از روشهای زیرکانه ی "تهاجم فرهنگی" چاپ و توزیع پوسترها و عکسهایی است که با رنگ و لعاب خاصی در دسترس جوانان قرار میگیرد.
7. نفوذ مستشرقین: مستشرقین با نگاه خاص و گزینشی به فرهنگهای غیرغربی به جای معرفی صحیح این فرهنگهای غنی، سعی کرده اند به نوعی با این شناخت زمینه ی تسلط فرهنگ غربی را فراهم آورند و برتری آن را به اثبات برسانند. ادوارد سعید پژوهشگر عرب در این زمینه میگوید: اروپاییان درباره ی خاور زمین نوشته اند که انسان خاور زمینی خردستیز، فاسد، کودک منش، و "متفاوت" است و از این رو، انسان اروپایی خردگرا، پاکدامن و "طبیعی" است. پیام روشنتر اینگونه نوشته ها آن است که اصولاً اروپاییان با ویژگیهای پسندیدهای که در سرشت خویش دارند، از بقیه ی جهانیان برترند و از همین روست که باید بر جهان چیره شوند و مردم جهان را به بردگی و استثمار کشند.
8.استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور راههای مقابله با تهاجم فرهنگی
راههای مقابله با تهاجم فرهنگی
برای مقابله و مبارزه با "تهاجم فرهنگی" راههای بسیار زیادی در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ذکر شده که هر کدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیه ها و راه حل هایی است که در این مقوله قرار دارند: شناخت دقیق و همه جانبه ی تهاجم فرهنگی، شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملی، اصلاحات علمی و اقتصادی، تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق تقویت کمی و کیفی تولیدات فرهنگی توسط رسانه های جمعی داخلی، استحکام مبانی تعلیم و تربیت اسلامی نوجوانان و جوانان، تقویت ایمان از طریق بالابردن سطح رشد علمی و فکری مردم نسبت به مسائل اعتقادی، تبلیغ، نشر و ترویج مسائلی که در تشدید عواطف و احساسات دینی مردم تأثیر زیادی دارد، گسترش فعالیتهای برونمرزی نهادهای فرهنگی، حفظ جریانهای فرهنگی اصیل و حمایت از مدافعان واقعی نظام، بازنگری در منابع درسی دانشگاهی به ویژه کتابهایی که به ناچار از زبانهای بیگانه ترجمه میشوند، از بین بردن روحیه ی مصرفگرایی به ویژه در مواردی که سبب وابستگی کشور میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *