تندگویی اوباما علیه عربستان سعودی!
شاید عجیب به نظر برسد که اوباما رئیس جمهوری آمریکا به متحد دیرین خود رژیم سعودی توصیه می کند که عربستان باید بیاموزد تا در منطقه سهمی به ایران بدهد، تند گویی اوباما علیه آل سعود تاکنون یا سابقه نداشته یا خیلی کم سابقه بوده است.
به گزارش گروه بین الملل ، هنگامی که اوباما در مصاحبه با مجله آتلانتیک چنین موضعی را نسبت به عربستان اتخاذ می کند، همگان شاید تصور کنند که رویکرد آمریکا نسبت به آل سعود تغییر کرده باشد و اکنون کاخ سفید به ایران بیشتر اهمیت می دهد چون قدرت و اقتدار ایران بسیار فراتر از رژیم سعودی است.
در همین حال که رئیس جمهوری آمریکا چنین موضعی را علیه سران عربستان اتخاذ می کند، جان کری وزیر خارجه آمریکا درر ریاض به سر می برد تا ضمن ارائه دستورات و توصیه های لازم به سران این رژیم در قبال تحولات منطقه، محتوای سخن اوباما را به ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی هم توضیح دهد و هم توجیه کند.
اوباما از اعلام چنین موضع و سخنی چه هدفی را دنبال می کند؟ آیا تصور می شود که آمریکا قصد دارد تا با تضعیف عربستان، جایگاه ایران را ارتقاء دهد؟ یا این که از دست آل سعود خسته شده و می خواهد با تضعیف جایگاه عربستان در منطقه زمینه فروپاشی آن را فراهم سازد؟ شاید هم در پی دامن زدن به تففرقه و اختلافاتی است که اکنون در غرب آسیا وجود دارد؟
هر سه بخش پرسش هایی که مطرح شد احتمال وقوع آن می رود اما بستگی به شرایط دارد. این که ایران چنین سیاستی را با واکنش مثبت پاسخ بدهد، بعید به نظر می رسد و حتی غیر ممکن می نماید. اما بخش دوم آن به واقعیت بسیار نزدیکتر است.
اما از موضع اوباما برداشت دیگری هم می توان داشت. اکنون منطقه غرب آسیا دستخوش بحران های شدیدی است. این بحران ها خطری جدی برای صلح و امنیت منطقه و جهان است. آمریکایی ها در ایجاد این بحران نقش اول را دارند اما سعی می کنند تا بروز بحران در غرب آسیا را به گردن دیگران بیندازند.
یکی از بهانه هایی که آمریکایی ها آن را مطرح می کنند، وجود رقابت همراه با دشمنی در غرب آسیا میان برخی کشورها است. در این میان از نظر آمریکایی ها ایران و عربستان سعودی دو طرف مهم درگیری های بحران هستند.
واقعیت امر این است که آمریکایی ها آل سعود را مقابل جمهوری اسلامی ایران علم کردند تا بتوانند از دشمنی سعودی علیه ایران بهره ببرند. گرچه عربستان هیچگاه روی خوش به ایران نشان نداده است، همین وضعیت هم به خاطر سیاست هایی است که آمریکا به سران سعودی دیکته کرده تا روابط دو کشور مسلمان منطقه هیچگاه از اندازه دلخواه آمریکایی ها بیشتر نشود.
دغدغه و نگرانی های جدی آمریکایی و اسرائیل هر چه نزدیکتر شدن دولت ها و ملت های مسلمان است. آنها همواره از همگرایی و اتحاد مسلمانان واهمه داشته اند و سال های گذشته همه سیاست های آمریکا بر ایجاد تفرقه و اختلاف میان مسلمانان استوار بوده است.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در مصاحبه با مجله آتلانتیک گفته است که آمریکا در منطقه خلیج فارس و همچنین در اروپا، متحدان فرصت طلب و راحت طلبی دارد که میخواهند آمریکا را به درگیریهایی بکشانند که ارتباطی با منافع آمریکا ندارد. چگونه می توان باور کرد که حملات سعودی به یمن ارتباطی با منافع آمریکا ندارد در حلی که دولت آمریکا از تجاوز نظامی عربستان به این کشور حمایت می کند؟
اکنون هم سخن اوباما درباره دادن سهم ایران در منطقه از سوی رژیم سعودی بر همین اساس است. ضمن این که جمهوری اسلامی ایران نظامی نیست که نیازمند سهم، آن هم از سوی رژیم آل سعود باشد و به خوبی می تواند حق خود را در منطقه بگیرد، هدف اوباما از این موضع ایجاد اختلافات بیشتر میان ایران و عربستان است.
رئیس جمهوری آمریکا که ماه های پایانی ریاست خود را در کاخ سفید سپری می کند، در این مصاحبه دستورالعمل واشنگتن را برای شکل و ترکیب آینده غرب آسیا ترسیم کرده است. در واقع اوباما پس از توافق هسته ای با ایران که یک دستاورد خوب در حوزه سیاست خارجی دولت او است، اکنون در اندیشه برنامه های دیگر خود است.
این برنامه ها گرچه به عمر دولت اوباما قد نخواهد داد، اما دکترین آمریکا دراز مدت است و تنها برای دوران ریاست جمهوری آنها نیست بلکه بر دیگر روسای جمهوری این کشور هم مسئولیت آفرین است.
اوباما قصد دارد تا با برنامه های دراز مدت آمریکا که پیش از این تبیین شده و تئوری آن چیده شده، گام های نخست را بردارد و زمینه را برای دولت آینده آماده کند. غرب آسیا به خاطر وجود رژیم جعلی اسرائیل و در کنار آن کشورهای نفت خیز مسلمان اهمیت ویژه برای آمریکا دارد. تضعیف کشورهای مسلمان عرب منطقه، تقویت رژیم اسرائیل، در دست داشتن شاهراه انرژی جهان و کنترل بر تولید و صادرات نفت در این منطقه از اهداف بزرگ آمریکا است.
رئیس جمهوری آمریکا گرچه گفته است؛«رویکردی که بخواهد همه حق را به کشورهای عربی بدهد، ایران را منشاء همه مشکلات معرفی کند و در همه حال در مقابل ایران از کشورهای متحدان سنتی آمریکا در منطقه خلیج فارس حمایت کند، به معنی تداوم اختلافات فرقهای در منطقه است.» در واقع او با این سخنان قصد دارد اختلافات فرقه ای که آمریکایی ها مسبب آن هستند، ادامه داشته باشد. سود آمریکا در وجود این اختلافات است.
چرایی وارد نشدن مستقیم به بحران های ساخته و پرداخته آمریکا و اسرائیل هم به همین خاطر است، آمریکایی ها می دانند که اگر خود را مستقیم وارد بحران کنند نخستین کاری که باید انجام دهند، مهار کشورهای افسار گسیخته ای است که کاخ سفید مدتی است افسار آنها را رها کرده تا بتوانند به بحران سازی بپردازند.
پس از سخنان اوباما که به نظر علیه آل سعود می آید، جان کری وزیر خارجه آمریکا دیدار با ملک سلمان پادشاه سعودی را سازنده توصیف می کند. او حتی می گوید که عربستان متحد و شریک تاریخی و پایدار آمریکا است.
بر اساس اطلاعات منابع خبری در دیدار کری با ملک سلمان نه تنها درباره مسائل سوریه، یمن، بحرین و عراق گفت وگو و مذاکره شده بلکه تصمیماتی هم برای آینده آنها گرفته شده که بر اساس طرح و برنامه های آمریکا، ملک سلمان نیز به عنوان مجری اصلی سناریوهای آمریکا در جریان قرار گرفته است. به همین خاطر تلاش آمریکا پایان دادن به جنگ و بخرام منطقه با کمترین هزینه و خسارت است. پایانی که آنها تصور می کنند از بین رفتن کشورهای مسلمان با درگیری میان یکدیگر است.
در همین حال که رئیس جمهوری آمریکا چنین موضعی را علیه سران عربستان اتخاذ می کند، جان کری وزیر خارجه آمریکا درر ریاض به سر می برد تا ضمن ارائه دستورات و توصیه های لازم به سران این رژیم در قبال تحولات منطقه، محتوای سخن اوباما را به ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی هم توضیح دهد و هم توجیه کند.
اوباما از اعلام چنین موضع و سخنی چه هدفی را دنبال می کند؟ آیا تصور می شود که آمریکا قصد دارد تا با تضعیف عربستان، جایگاه ایران را ارتقاء دهد؟ یا این که از دست آل سعود خسته شده و می خواهد با تضعیف جایگاه عربستان در منطقه زمینه فروپاشی آن را فراهم سازد؟ شاید هم در پی دامن زدن به تففرقه و اختلافاتی است که اکنون در غرب آسیا وجود دارد؟
هر سه بخش پرسش هایی که مطرح شد احتمال وقوع آن می رود اما بستگی به شرایط دارد. این که ایران چنین سیاستی را با واکنش مثبت پاسخ بدهد، بعید به نظر می رسد و حتی غیر ممکن می نماید. اما بخش دوم آن به واقعیت بسیار نزدیکتر است.
اما از موضع اوباما برداشت دیگری هم می توان داشت. اکنون منطقه غرب آسیا دستخوش بحران های شدیدی است. این بحران ها خطری جدی برای صلح و امنیت منطقه و جهان است. آمریکایی ها در ایجاد این بحران نقش اول را دارند اما سعی می کنند تا بروز بحران در غرب آسیا را به گردن دیگران بیندازند.
یکی از بهانه هایی که آمریکایی ها آن را مطرح می کنند، وجود رقابت همراه با دشمنی در غرب آسیا میان برخی کشورها است. در این میان از نظر آمریکایی ها ایران و عربستان سعودی دو طرف مهم درگیری های بحران هستند.
واقعیت امر این است که آمریکایی ها آل سعود را مقابل جمهوری اسلامی ایران علم کردند تا بتوانند از دشمنی سعودی علیه ایران بهره ببرند. گرچه عربستان هیچگاه روی خوش به ایران نشان نداده است، همین وضعیت هم به خاطر سیاست هایی است که آمریکا به سران سعودی دیکته کرده تا روابط دو کشور مسلمان منطقه هیچگاه از اندازه دلخواه آمریکایی ها بیشتر نشود.
دغدغه و نگرانی های جدی آمریکایی و اسرائیل هر چه نزدیکتر شدن دولت ها و ملت های مسلمان است. آنها همواره از همگرایی و اتحاد مسلمانان واهمه داشته اند و سال های گذشته همه سیاست های آمریکا بر ایجاد تفرقه و اختلاف میان مسلمانان استوار بوده است.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در مصاحبه با مجله آتلانتیک گفته است که آمریکا در منطقه خلیج فارس و همچنین در اروپا، متحدان فرصت طلب و راحت طلبی دارد که میخواهند آمریکا را به درگیریهایی بکشانند که ارتباطی با منافع آمریکا ندارد. چگونه می توان باور کرد که حملات سعودی به یمن ارتباطی با منافع آمریکا ندارد در حلی که دولت آمریکا از تجاوز نظامی عربستان به این کشور حمایت می کند؟
اکنون هم سخن اوباما درباره دادن سهم ایران در منطقه از سوی رژیم سعودی بر همین اساس است. ضمن این که جمهوری اسلامی ایران نظامی نیست که نیازمند سهم، آن هم از سوی رژیم آل سعود باشد و به خوبی می تواند حق خود را در منطقه بگیرد، هدف اوباما از این موضع ایجاد اختلافات بیشتر میان ایران و عربستان است.
رئیس جمهوری آمریکا که ماه های پایانی ریاست خود را در کاخ سفید سپری می کند، در این مصاحبه دستورالعمل واشنگتن را برای شکل و ترکیب آینده غرب آسیا ترسیم کرده است. در واقع اوباما پس از توافق هسته ای با ایران که یک دستاورد خوب در حوزه سیاست خارجی دولت او است، اکنون در اندیشه برنامه های دیگر خود است.
این برنامه ها گرچه به عمر دولت اوباما قد نخواهد داد، اما دکترین آمریکا دراز مدت است و تنها برای دوران ریاست جمهوری آنها نیست بلکه بر دیگر روسای جمهوری این کشور هم مسئولیت آفرین است.
اوباما قصد دارد تا با برنامه های دراز مدت آمریکا که پیش از این تبیین شده و تئوری آن چیده شده، گام های نخست را بردارد و زمینه را برای دولت آینده آماده کند. غرب آسیا به خاطر وجود رژیم جعلی اسرائیل و در کنار آن کشورهای نفت خیز مسلمان اهمیت ویژه برای آمریکا دارد. تضعیف کشورهای مسلمان عرب منطقه، تقویت رژیم اسرائیل، در دست داشتن شاهراه انرژی جهان و کنترل بر تولید و صادرات نفت در این منطقه از اهداف بزرگ آمریکا است.
رئیس جمهوری آمریکا گرچه گفته است؛«رویکردی که بخواهد همه حق را به کشورهای عربی بدهد، ایران را منشاء همه مشکلات معرفی کند و در همه حال در مقابل ایران از کشورهای متحدان سنتی آمریکا در منطقه خلیج فارس حمایت کند، به معنی تداوم اختلافات فرقهای در منطقه است.» در واقع او با این سخنان قصد دارد اختلافات فرقه ای که آمریکایی ها مسبب آن هستند، ادامه داشته باشد. سود آمریکا در وجود این اختلافات است.
چرایی وارد نشدن مستقیم به بحران های ساخته و پرداخته آمریکا و اسرائیل هم به همین خاطر است، آمریکایی ها می دانند که اگر خود را مستقیم وارد بحران کنند نخستین کاری که باید انجام دهند، مهار کشورهای افسار گسیخته ای است که کاخ سفید مدتی است افسار آنها را رها کرده تا بتوانند به بحران سازی بپردازند.
پس از سخنان اوباما که به نظر علیه آل سعود می آید، جان کری وزیر خارجه آمریکا دیدار با ملک سلمان پادشاه سعودی را سازنده توصیف می کند. او حتی می گوید که عربستان متحد و شریک تاریخی و پایدار آمریکا است.
بر اساس اطلاعات منابع خبری در دیدار کری با ملک سلمان نه تنها درباره مسائل سوریه، یمن، بحرین و عراق گفت وگو و مذاکره شده بلکه تصمیماتی هم برای آینده آنها گرفته شده که بر اساس طرح و برنامه های آمریکا، ملک سلمان نیز به عنوان مجری اصلی سناریوهای آمریکا در جریان قرار گرفته است. به همین خاطر تلاش آمریکا پایان دادن به جنگ و بخرام منطقه با کمترین هزینه و خسارت است. پایانی که آنها تصور می کنند از بین رفتن کشورهای مسلمان با درگیری میان یکدیگر است.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *