صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

رهبر انقلاب: اشتباه کردم که همه جور رمانی را خواندم/ وقتی "فرمانده کل قوا" صدای اذان را نشنید

۰۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۰:۰۷
کد خبر: ۱۴۶۶۹۷
دسته بندی‌: سیاست ، گزارش و تحلیل
در دوره ای که شاید پنج سال و نیم طول کشیده باشد رمان های زیادی خواند. بیش از هزار عنوان؛ " کمتر رمانی بود که آن وقتها اسم آورده شود و من نخوانده باشم. البته اشتباه کردم که همه جور رمان هایی را خواندم رمان مثل آبی که در خاک نرم نفوذ می کند همه جا را می گیرد و وقت را پر می کند. من در دوران جوانی زیاد مطالعه می کردم.
به گزارش گروه سیاسی ، در کتاب "روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت الله خامنه ای از سال 1318 تاکنون" آمده است:


آیت الله سید علی خامنه ای  همزمان با تحصیل علوم حوزوی، در حوزه ی ادبیات هم مطالعات زیادی داشت. علاقه اش به ادبیات  به سال های پایانی دبستان  بر می گشت. در دبستان گلستان سعدی را درس  می دادند و کتاب گلستان او پر از حاشیه نوشته بود. بعد با رمان آشنا شد. شیفته مطالعه بود؛ هم ادبیات و هم مطالعاتی در تاریخ، حدیث و علوم اسلامی.

گاه  در کتابخانه ی آستان قدس چنان غرق رمان می شد که صدای اذان را نمی شنید؛ " صدای اذان با بلندگو  پخش می شد به قدری غرق مطالعه بودم که صدای اذان را نمی شنیدم! خیلی نزدیک بود و صدا خیلی شدید داخل قرائت خانه می آمد و ظهر می گذشت. بعد از مدتی می فهمیدیم که ظهر شده است!"

در دوره ای که شاید  پنج سال و نیم طول کشیده باشد رمان های زیادی  خواند. بیش از هزار عنوان؛ " کمتر رمانی بود که آن وقتها اسم آورده شود و من نخوانده باشم. البته اشتباه کردم که همه جور رمان هایی را خواندم رمان مثل آبی که در خاک نرم نفوذ می کند همه جا را می گیرد و وقت را پر می کند. من در دوران جوانی زیاد مطالعه می کردم.

خیلی از رمان های معروف را در دوره ی نوجوانی خواندم." اوضاع مالی خانواده برای خرید کتاب مهیا نبود. بنابراین تصمیم گرفت از کتابفروشی  محل، رمان های جدید را از قرار شبی یک ریال کرایه کند و برای خرید این که کتاب امانی به شب دوم نکشد و یک ریال دیگر نپردازد. با هر سرعتی بود آن را به اتمام می رساند. این همه در حاشیه ی درس های حوزه  بود و نیز جلسات قرائت. در میان رمان هایی که می خواند. گاهی بعضی هایشان را بسیار می پسندید؛ مانند بعضی نوشته های رومن رولان و جنگ و صلح تولستوی. بعضی کارها چنان شگفت زده اش می کرد که می پنداشت ارزش آن رادارد بار دیگر آن را بخواند و می خواند؛ مانند بینوایان ویکتورهوگو.





ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *