انتخابات ایران؛ پیام هایی که وارونه جلوه داده میشود
انتخابات در ایران همیشه با توجه ویژه جهان روبرو بوده است. این توجه به خاطر تأثیر گذاری انقلاب اسلامی در معادلات و تحولات بین المللی است. این توجه ویژه بیشتر از سوی کشورهای غربی، آمریکا و کشورهای اسلامی بروز داشته است.
به گزارش گروه سیاسی ، اگر انتخابات در دیگر کشورها با کمترین حساسیتی برگزار می شود اما در مقابل، انتخابات ایران به خاطر ویژگی های جمهوری اسلامی ایران زیر ذره بین دوست و دشمن قرار می گیرد.
دشمنان گاهی تلاش می کنند مردم پای صندوق های رأی حاضر نشوند تا از این طریق بگویند نظام اسلامی مقبولیت خود را از دست داده است، گاهی تلاش می کنند که مردم را به پای صندوق های رأی بکشند و دست از تبلیغ برای تحریم انتخابات در ایران بر می دارند.
اما همواره در هر شرایطی حضور مردم در انتخابات گوناگون چه با تحریم و چه با تشویق دشمنان داخلی و خارجی، گسترده بوده و اکثر رأی دهندگان بدون توجه به تبلیغات آنها در انتخابات مشارکت کرده اند.
رئیس جمهوری یا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری هنگامی که برگزیده می شوند، منتخب مردم هستند. این انتخاب مردمی را چگونه می توان تفسیر کرد؟ آیا بر اساس تحلیل هایی که رسانه های غربی از خود ارائه داده اند، می توان گفت که مثلاً انتخابات 7 اسفند ماه و نتابج آن رأی به توافق هسته ای است؟ یا رأی به اعتدالیون است؟ شاید هم اینگونه تفسیر شود که محافظه کاران همچنان اکثریت مجلس را در دست دارند و مسائل دیگر که حتی به بیزاری مردم از جمهوری اسلامی هم تعبیر شده است.
بی انصافی و کم لطفی به انتخابات در ایران است که با وجود مردم سالاری دینی، آن تحلیل ها و تفسیرهای غیر منصفانه ارائه شود در حالی که یک نمونه هم در اطراف و همسایگی ایران نمی توان یافت که انتخاباتی با این درصد بالای دموکراسی برگزار شده باشد.
حتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که تاکنون رنگ انتخابات را به خود ندیده اند به خود اجازه می دهند که درباره انتخابات در ایران اظهار نظر کنند و رسانه هایشان به تجزیه و تحلیل آن بپردازند.
دلیل چنین واکنش هایی از سوی رسانه های عربی منطقه می تواند یک نکته باشد و آن هراس از الگو قرار گرفتن ایران به عنوان یک کشور دموکراتیک که می تواند مردم کشورهای عربی منطقه را به این فکر وادارد چرا ما نتوانیم مانند مردم ایران در تعیین سرنوشت خود سهیم باشیم؟
اگر این مطالبه در میان مردم کشورهای اسلامی عربی منطقه شکل بگیرد، درخواستی به حق است اما به هیچ عنوان مطلوب و خوشایند سران مرتجع این کشورها نیست و تلاش شدیدی می شود تا از اخبار ایران به مردم کشورهای عربی نرسد.
رسانه های کشورهای عربی به ویژه حوزه خلیج فارس تلاش کردند در این دوره هم انتخابات ایران را انتخاباتی نمایشی نشان دهند تا مردم کشورهایشان به سوی تقاضای برگزاری انتخابات مشابه در کشورهای خود تمایل پیدا نکنند.
اگر چنین اتفاقی با رأی مردم در کشورهای عربی منطقه بیفتد، همه سران این کشورها باید با قدرت خداحافظی کنند. اتفاقی که نه باب میل سران عرب است نه باب میل اربابان آنها. آمریکا و غرب در صورت چنین اتفاقی همپیمانان بزرگی را در منطقه از دست خواهند داد.
همواره باید به این نکته توجه داشت که غرب و آمریکا انتخابات و مردم سالاری دینی در ایران را نمی پذیرند و زیر سوال می برند اما سیستم حکومتی کشورهای دیکتاتور عربی منطقه با حمایت آنها روبرو می شود.
حتی عربستان برای این که فضای انتخاباتی در ایران از طریق شبکه های ماهواره ای بر روی افکار عمومی این کشور تأثیر نگذارد، همه سعی و تلاش خود را می کند تا بتواند شبکه های ماهواره ای ایران و حتی شبکه المیادین لبنان را از روی ماهواره عرب ست حذف کند که موفق هم می شود.
پس از رسانه های عربی، رسانه ها و تحلیلگران غربی هم برای خود تفسیرهایی درباره انتخابات ایران دارند. آنها نخست سعی می کنند در افکار عمومی دنیا القاء کنند که رأی مردم را جهت دار و هدفمند جلوه دهند در حالی که چرخش قدرت سیاسی نه تنها در ایران بلکه در بیشتر کشورهایی که انتخابات برگزار می شود وجود دارد و چیز تازه ای نیست. در واقع می خواهند بگویند که ما توانستیم تأثیر خود را بر روی مردم ایران بگذاریم.
رسانه های غربی اروپایی می خواهند بگویند ذائقه ایرانی ها با توافق هسته ای تغییر کرده و همین امر باعث شد تا مردم ایران هم در انتخابات 7 اسفند تغییر عقیده داده و به طیف سیاسی که در مجلس شورای اسلامی دوره نهم حاضر است رأی ندهد و یا نامزدهای یک طیف دیگر در انتخابات خبرگان رأی بیشتری بیاورد.
ابتدا باید توجه داشت همه آنهایی که برای حضور در انتخابات ثبت نام کردند و با تأیید شورای نگهبان وارد عرصه انتخابات شدند، متعلق به نظام و انقلاب اسلامی هستند. نمی توان آنها را از بدنه انقلاب جدا کرد. اگر بنا بر دلایلی هم چنین اتفاقی بیفتد مردم خود از چنین نمایندگانی دل خواهند کرد و حمایت خود را قطع خواهند نمود.
دوم، اکنون که نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری روشن شده است، ترکیب سیاسی مجلس اگر نگوییم در دست یک جناح است، اما می توان گفت که ترکیب نمایندگانی که وارد مجلس یازدهم می شوند، متفاوت تر از مجلس دهم است. چهره های تازه، وارد مجلس می شوند و این افراد بر اساس قوانین با انرژی تازه می توانند دولت را برای خدمت به مردم یاری کنند.
مهم این است که راه را درست تشخیص دهند و به بیراهه نروند آنگاه همه طیف های سیاسی موجود در مجلس یازدهم می توانند در کنار هم با برنامه ریزی و ریل گذاری درست، دولت را یاری کنند.
انتخابات ایران را نباید محدود به موضوعات و مسائلی همچون رأی به برجام، رأی به یک طیف سیاسی و حتی بیزاری مردم از نظام که رسانه های غربی - عربی القاء می کنند، کرد. در مقابل چنین فضا سازی ها و تبلیغاتی که از سوی این رسانه ها علیه ایران می شود، رسانه های داخلی باید در مقام پاسخ به تحلیل های آنها بر آیند و انتخابات را فراتر از این محدودیت ها ببینند.
مردم ایران با حضور خود پای صندق های رأی بیعت خود را با انقلاب اسلامی تجدید و تحکیم کردند، عزت ملی خود را به رخ جهان کشاندند، اعتبار فزآینده برای کشور و استقلال کشور ایجاد کردند و در واقع پیروز واقعی انتخابات 7 اسفند ملت ایران و انقلاب و آرمان های آن است.
مردم ایران به خوبی می دانند، شرایط کنونی و بحران هایی که اکنون در منطقه وجود دارد، اهمیت ایران را در منطقه صد چندان کرده است. حضور میلیونی و مشارکت 62 درصدی مردم در انتخابات پیام مقاومت و ایستادگی دارد. تهدیدات زیادی ایران را در بر گرفته و مردم هم به خوبی درک می کنند که برای خنثی سازی این تهدیدات جدی باید از انقلاب خود دفاع کنند.
نکته ای که در این میان از سوی رسانه های غربی و آمریکایی نادیده گرفته می شود، نقش اصلی مردم است. آنها در تحلیل ها و گزارش های خود تنها به نقش جناح های سیاسی پرداخته اند و رأیی که مردم به آنها داده اند، اما حضور میلیونی مردم و اقبال برخی گروه ها و جناح ها را مخالفت با نظام تعبیر کرده اند. غیر قابل پذیرش است که رسانه های غربی که همواره اعتبار ایران را حضور مردم در صحنه های انقلاب از جمله راهپیمایی و انتخابات می دانستند و سعی می کردند تا این حضور کمرنگ شود، اکنون حضور میلیونی مردم را مخالفت با انقلاب خود می دانند!
محمد صفری -
دشمنان گاهی تلاش می کنند مردم پای صندوق های رأی حاضر نشوند تا از این طریق بگویند نظام اسلامی مقبولیت خود را از دست داده است، گاهی تلاش می کنند که مردم را به پای صندوق های رأی بکشند و دست از تبلیغ برای تحریم انتخابات در ایران بر می دارند.
اما همواره در هر شرایطی حضور مردم در انتخابات گوناگون چه با تحریم و چه با تشویق دشمنان داخلی و خارجی، گسترده بوده و اکثر رأی دهندگان بدون توجه به تبلیغات آنها در انتخابات مشارکت کرده اند.
رئیس جمهوری یا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری هنگامی که برگزیده می شوند، منتخب مردم هستند. این انتخاب مردمی را چگونه می توان تفسیر کرد؟ آیا بر اساس تحلیل هایی که رسانه های غربی از خود ارائه داده اند، می توان گفت که مثلاً انتخابات 7 اسفند ماه و نتابج آن رأی به توافق هسته ای است؟ یا رأی به اعتدالیون است؟ شاید هم اینگونه تفسیر شود که محافظه کاران همچنان اکثریت مجلس را در دست دارند و مسائل دیگر که حتی به بیزاری مردم از جمهوری اسلامی هم تعبیر شده است.
بی انصافی و کم لطفی به انتخابات در ایران است که با وجود مردم سالاری دینی، آن تحلیل ها و تفسیرهای غیر منصفانه ارائه شود در حالی که یک نمونه هم در اطراف و همسایگی ایران نمی توان یافت که انتخاباتی با این درصد بالای دموکراسی برگزار شده باشد.
حتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که تاکنون رنگ انتخابات را به خود ندیده اند به خود اجازه می دهند که درباره انتخابات در ایران اظهار نظر کنند و رسانه هایشان به تجزیه و تحلیل آن بپردازند.
دلیل چنین واکنش هایی از سوی رسانه های عربی منطقه می تواند یک نکته باشد و آن هراس از الگو قرار گرفتن ایران به عنوان یک کشور دموکراتیک که می تواند مردم کشورهای عربی منطقه را به این فکر وادارد چرا ما نتوانیم مانند مردم ایران در تعیین سرنوشت خود سهیم باشیم؟
اگر این مطالبه در میان مردم کشورهای اسلامی عربی منطقه شکل بگیرد، درخواستی به حق است اما به هیچ عنوان مطلوب و خوشایند سران مرتجع این کشورها نیست و تلاش شدیدی می شود تا از اخبار ایران به مردم کشورهای عربی نرسد.
رسانه های کشورهای عربی به ویژه حوزه خلیج فارس تلاش کردند در این دوره هم انتخابات ایران را انتخاباتی نمایشی نشان دهند تا مردم کشورهایشان به سوی تقاضای برگزاری انتخابات مشابه در کشورهای خود تمایل پیدا نکنند.
اگر چنین اتفاقی با رأی مردم در کشورهای عربی منطقه بیفتد، همه سران این کشورها باید با قدرت خداحافظی کنند. اتفاقی که نه باب میل سران عرب است نه باب میل اربابان آنها. آمریکا و غرب در صورت چنین اتفاقی همپیمانان بزرگی را در منطقه از دست خواهند داد.
همواره باید به این نکته توجه داشت که غرب و آمریکا انتخابات و مردم سالاری دینی در ایران را نمی پذیرند و زیر سوال می برند اما سیستم حکومتی کشورهای دیکتاتور عربی منطقه با حمایت آنها روبرو می شود.
حتی عربستان برای این که فضای انتخاباتی در ایران از طریق شبکه های ماهواره ای بر روی افکار عمومی این کشور تأثیر نگذارد، همه سعی و تلاش خود را می کند تا بتواند شبکه های ماهواره ای ایران و حتی شبکه المیادین لبنان را از روی ماهواره عرب ست حذف کند که موفق هم می شود.
پس از رسانه های عربی، رسانه ها و تحلیلگران غربی هم برای خود تفسیرهایی درباره انتخابات ایران دارند. آنها نخست سعی می کنند در افکار عمومی دنیا القاء کنند که رأی مردم را جهت دار و هدفمند جلوه دهند در حالی که چرخش قدرت سیاسی نه تنها در ایران بلکه در بیشتر کشورهایی که انتخابات برگزار می شود وجود دارد و چیز تازه ای نیست. در واقع می خواهند بگویند که ما توانستیم تأثیر خود را بر روی مردم ایران بگذاریم.
رسانه های غربی اروپایی می خواهند بگویند ذائقه ایرانی ها با توافق هسته ای تغییر کرده و همین امر باعث شد تا مردم ایران هم در انتخابات 7 اسفند تغییر عقیده داده و به طیف سیاسی که در مجلس شورای اسلامی دوره نهم حاضر است رأی ندهد و یا نامزدهای یک طیف دیگر در انتخابات خبرگان رأی بیشتری بیاورد.
ابتدا باید توجه داشت همه آنهایی که برای حضور در انتخابات ثبت نام کردند و با تأیید شورای نگهبان وارد عرصه انتخابات شدند، متعلق به نظام و انقلاب اسلامی هستند. نمی توان آنها را از بدنه انقلاب جدا کرد. اگر بنا بر دلایلی هم چنین اتفاقی بیفتد مردم خود از چنین نمایندگانی دل خواهند کرد و حمایت خود را قطع خواهند نمود.
دوم، اکنون که نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری روشن شده است، ترکیب سیاسی مجلس اگر نگوییم در دست یک جناح است، اما می توان گفت که ترکیب نمایندگانی که وارد مجلس یازدهم می شوند، متفاوت تر از مجلس دهم است. چهره های تازه، وارد مجلس می شوند و این افراد بر اساس قوانین با انرژی تازه می توانند دولت را برای خدمت به مردم یاری کنند.
مهم این است که راه را درست تشخیص دهند و به بیراهه نروند آنگاه همه طیف های سیاسی موجود در مجلس یازدهم می توانند در کنار هم با برنامه ریزی و ریل گذاری درست، دولت را یاری کنند.
انتخابات ایران را نباید محدود به موضوعات و مسائلی همچون رأی به برجام، رأی به یک طیف سیاسی و حتی بیزاری مردم از نظام که رسانه های غربی - عربی القاء می کنند، کرد. در مقابل چنین فضا سازی ها و تبلیغاتی که از سوی این رسانه ها علیه ایران می شود، رسانه های داخلی باید در مقام پاسخ به تحلیل های آنها بر آیند و انتخابات را فراتر از این محدودیت ها ببینند.
مردم ایران با حضور خود پای صندق های رأی بیعت خود را با انقلاب اسلامی تجدید و تحکیم کردند، عزت ملی خود را به رخ جهان کشاندند، اعتبار فزآینده برای کشور و استقلال کشور ایجاد کردند و در واقع پیروز واقعی انتخابات 7 اسفند ملت ایران و انقلاب و آرمان های آن است.
مردم ایران به خوبی می دانند، شرایط کنونی و بحران هایی که اکنون در منطقه وجود دارد، اهمیت ایران را در منطقه صد چندان کرده است. حضور میلیونی و مشارکت 62 درصدی مردم در انتخابات پیام مقاومت و ایستادگی دارد. تهدیدات زیادی ایران را در بر گرفته و مردم هم به خوبی درک می کنند که برای خنثی سازی این تهدیدات جدی باید از انقلاب خود دفاع کنند.
نکته ای که در این میان از سوی رسانه های غربی و آمریکایی نادیده گرفته می شود، نقش اصلی مردم است. آنها در تحلیل ها و گزارش های خود تنها به نقش جناح های سیاسی پرداخته اند و رأیی که مردم به آنها داده اند، اما حضور میلیونی مردم و اقبال برخی گروه ها و جناح ها را مخالفت با نظام تعبیر کرده اند. غیر قابل پذیرش است که رسانه های غربی که همواره اعتبار ایران را حضور مردم در صحنه های انقلاب از جمله راهپیمایی و انتخابات می دانستند و سعی می کردند تا این حضور کمرنگ شود، اکنون حضور میلیونی مردم را مخالفت با انقلاب خود می دانند!
محمد صفری -
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *