صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

هر انچه درباره فیلم های اسکار لازم است بدانید + تصاویر

۱۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۰:۲۱:۲۸
کد خبر: ۱۴۱۶۸۳
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
هشتاد و هشتمی مراسم جایزه اسکار منتظر یک پدیده جدید است.
به گزارش گروه فرهنگی ،

"برخواسته از گور" یا "بازگشته" Revenant

"بازگشته" برگرفته از رمان مايکل پانک است که آن نيز به نوبه خود يک برداشت داستانی از زندگی مرزنشی افسانه-ای، هيو گلاس (لئوناردو دی کاپريو)، مردی که از حمله خرس زنده ماند و به سختی آسيب ديد، بيش از ۲۰۰ مايل در دنيای وحشی سال ۱۸۲۳ سفر کرد تا نجات پيدا کرد، است. فيلمنامه (که با همکاری ايناريتو و مارک ال اسميت نوشته شده است)، با استفاده از ماتريال کتاب، سفر گلاس را، چه جسمی و چه عاطفی، از طريق اضافه کردن يک پسر پاونی، هاوک (فارست گولاک)، و دليلی ملموس¬تر برای انتقام گرفتن از مردانی که او را رها کرده¬اند، جان فيتزجرالد (تام هاردی) و جيم بريجر (ويل پولتر)، تقويت کرده است.



بازگشته ظرف شش ماه و تنها با استفاده از روشنایی روز فیلمبرداری شده است. کلیه مراحل فیلمبرداری درطول زمستانهای بلند و سردِ کاناداو نیز در جنوب آرژانتین انجام شده است
.

لئوناردو دی کاپریو بازیگر نقش اول فیلم می گوید: «من هیچگاه در یک فیلم اینقدرتمرین نداشته ام. در روز تنها اندکی از فیلم جلو می رفت. ما در جلوی دوربین با فیلمبرداران تمرین های زیادی را انجام می دادیم تا بالاخره در ساعت پایانی به آنچه می خواستیم نزدیک می شدیم و سکانس مورد نظر فیلمبرداری می شد. کمی شبیه کار زنده تلویزیونی بود. فکر می کنم که نتیجه این سختکوشی و دقت در فیلم بخوبی پیداست.



مریخی The revanant

مريخی آخرين کار از مجموعه فيلم­های علمی تخيلی واقع گرايانه است- اين دسته فيلم­ها از المان­های عامه پسند فضایی اين ژانر اجتناب می­کنند و در عوض روی جنبه­های باورپذير تمرکز می­کنند. مریخی به گمانه زنی درباره نحوه رفتن انسان به مريخ در آينده نزديک می­پردازد. به استثنای يک پايان تقريباً بالاتر از حد انتظار، فيلم اغلب از ايسم­های هاليوودی، که گاهاً ژانر علمی تخيلی را به فانتزی آينده گرايانه تنزل می­دهند، اجتناب می کند. اين فيلم نه اثری اکشن محور و نه مبالغه‌ای از جلوه­های ويژه است. مریخی میتواند داستانی درون نگرانه درباره اين که اوضاع چطور می تواند باشد اگر ما تنها ساکن دنيایی دوردست باشيم و بدانيم که برقراری ارتباط سريع با ديگران مقدور نيست و سريع­ترين اقدام برای نجات ما در کمتر از يک سال آينده محقق نخواهد شد. اين فيلم همچنين به آزمايش اين می­پردازد که چگونه ضرورت می­تواند مادر خلاقيت شود- نه تنها برای کسی که در فضا زنده مانده است بلکه برای انسان­هایی که روی زمين به دنبال يافتن راهی برای نجات او هستند.



مریخی بر اساس داستانی از اندی وير با همين نام ساخته شده است و از يک رويکرد علمی مشابه در بسياری از صحنه­هايش استفاده کرده است. ناسا هم در مرحله فيلمنامه و هم در طول فيلمبرداری همکاری کرده است، گرچه در فيلم مواردی وجود دارند که در آن­ها مریخی از قوانين فيزيک دور می­شود اما در مجموع يکی از دقيق­ترين فيلم­هایی است که سفر به فضا را تاکنون به تصوير کشيده­اند. اين دقت يکی از فاکتورهایی است که ديمون و اسکات را به اين پروژه جلب کرده است و ادامه مشارکت وير باعث شد که ناسا نيز وارد شود.

کمبود بزرگ The Big Short

کمبود بزرگ
یک فیلم آمریکایی در سبک زندگینامه‌ای و کمدی-درام به کارگردانی و نویسندگی آدام مک‌کی است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. این فیلم بر اساس کتابی به همین نام نوشتهٔ مایکل لوئیس روزنامه‌نگار آمریکایی، دربارهٔ بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۷ است که بالا رفتن نرخ بازار مسکن و حباب اقتصادی را به ارمغان آورد. در این فیلم بازیگرانی همچون کریستین بیل استیو کارل رایان گاسلینگ و برد پیت ایفای نقش می‌کنند. بزرگ توسط استودیو پارامونت پیکچرز ابتدا در ۱۱ دسامبر ۲۰۱۵ به صورت اکران محدود به نمایش درآمد و سپس در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۵ در سراسر جهان اکران شد. فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب ۲۰۱۶ در چهار رشته شد، اما جایزه‌ای کسب نکرد، همچنین نامزد دریافت جایزه اسکار در چهار رشته از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد.




 مکس دیوانه: جاده خشم، Mad Max: fury road

مکس دیوانه، یک فیلم اکشن، به کارگردانی و تهیه‌کنندگی جرج میلر و نویسندگی جرج میلر، برندن مک‌کارتی و نیکو لاتوریس است. این فیلم چهارمین قسمت از سری فیلم‌های مکس دیوانه به شمار می‌آید.

داستان آن دربارهٔ مکس روکاتانسکی (تام هاردی) که به نیروهای ایمپریتر فیوروسا شارلیز ترون می‌پیوندد تا طی تعقیب و گریزهای متوالی جاده‌ای از دست رهبر شروری به نام ایمورتان جو (هیو کیز-برن) و نیروهایش فرار کنند. نیکولاس هولت، رزی هانتینگتون وایتلی، رایلی کیئو، زو کراویتز، ابی لی کرشاو و کورتنی ایتون از دیگر بازیگران این فیلم هستند.

پیش‌تولید جادهٔ خشم از سال ۱۹۹۷ آغاز شده بود و سال‌ها در همین مرحله باقی مانده بود. در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ تلاش‌هایی برای شروع فیلمبرداری آن صورت گرفت، اما به خاطر حملات ۱۱ سپتامبرو جنگ عراق به تعویق افتاد. مل گیبسون که قرار بود نقش خود در فیلم‌های قبلی را تکرار کند، پس از لغو تولید فیلم از پروژه کنار کشید. در سال ۲۰۰۷ و بعد از ساخت خوش‌قدم میلر تصمیم گرفت تا تلاشش برای تهیهٔ فیلم را دوباره آغاز کند. میلر برای مدت کوتاهی تصمیم گرفته بود تا فیلم را به صورت انیمیشن بسازد، اما بعد نظرش را عوض کرد. در سال ۲۰۰۹، میلر اعلام کرد فیلمبرداری اوایل سال ۲۰۱۱ آغاز خواهد شد. تام هاردی در ژوئن ۲۰۱۰ به عنوان بازیگر نقش مکس انتخاب شد. شروع تولید چند بار دیگر نیز به تعویق افتاد تا این که نهایتاً در ژوئیه ۲۰۱۲ شروع شد. فیلمبرداری در دسامبر ۲۰۱۲ به پایان رسید؛ فیلمبرداری‌های اضافی در نوامبر ۲۰۱۳ انجام پذیرفت.




اتاق Room
 
اتاق انگلیسی
یک فیلم کانادایی-ایرلندی در سبک درام مهیج به کارگردانی لنی آبراهامسون و نویسندگی اما داناهیو است که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده‌است. از بازیگران فیلم می‌توان به بری لارسون، جیکوب ترمبلی، جوآن آلن و ویلیام اچ میسی اشاره کرد.

نخستین نمایش فیلم اتاق در ۴ سپتامبر ۲۰۱۵ و در فستیوال فیلم تلیوراید بود،و سپس به صورت اکران محدود در تاریخ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۵ توسط ای ۲۴ فیلمز در ایالات متحده اکران شد.

فیلمنامه "اتاق" را اما داناهیو براساس یکی از کتابهای پر فروش خودش با همین عنوان نوشته است - داستان هراسناک مادری جوان (با بازی بری لارسون) که همراه پسر پنج ساله اش به نام جک (با بازی جیکوب ترمبلی) در یک انباری کوچک سه متر در سه متر و بدون پنجره که فقط در سقفش روزنه کوچکی دارد محبوس شده است.

از زمان اولین اکران بین المللی فیلم "اتاق" در یکی از جشنواره های سینمایی در تابستان ۲۰۱۵، برخی از منتقدان بری لارسون را یکی از نامزدان بالقوه دریافت جایزه اسکار دانسته اند.




افشاگر "Spotlight"

داستان افشاگر در اوایل هزاره سوم روی می‌دهد. در سال 2001 تعدادی از اعضای تحریریه روزنامه "بوستون گلوب" شامل ویراستار ارشد و ستون‌نویسان و گزارش نویس‌هایش تمام همت خود را مصروف این مهم می‌نمایند كه آیا اتهام مطرح شده در مورد سو استفاده‌های جنسی در كلیسای كاتولیك ماساچوست به اندازه كافی در مطبوعات مطرح شده و اینكه چه دست‌هایی در پشت پرده سعی داشتند تا این رخداد مصیب بار را از بیخ و بن به قول معروف ماست‌مالی كنند. در این راستا والتر رابینسون ویراستارروزنامه ( مایكل كیتون) به همراه ستون نویس‌ها و گزارش نویسان خود شامل مایكل رزندس(مارك رافالو)؛ ساشا فایفر( راشل مك آدامز) و متیو كارول( برایان جیمز) برای كشف حقیقت گروه افشاگری ویژه‌ای راه می‌اندازند. اما راهی كه پیش روی آنهااست سخت و پیچیده جلوه‌گری می‌كند...

بد نیست توضیح مختصری در باره این رخداد غم‌افزا و رسوایی عظیم مربوط به سو استفاده جنسی در كلیسای كاتولیك ماساچوست در اینجا ذكر كنم.در سال 2001 گزارش‌هایی مبنی بر سواستفاده‌های جنسی در كلیساهای رومی ماساچوست در بین روزنامه های این ایالت درز پیدا كرد. برخی روزنامه‌ها بدین گزارش‌ها پرداختند و برخی دیگر از آن عبور كردند. اما نكته مهم تلاش عده‌ای از روزنامه‌نگاران و مقامات محلی و همچنین كشیش‌هایی بود كه با قدرت تمام سعی در انكار اصل قضیه داشتند و یا اینكه در تلاش بودند تا سواستفاده جنسی را بسیار نادر جلوه بدهند. گروه گزارشگران بوستون گلوب در طی تحقیق خود به سراغ قربانیان رفت و به حدود 90 قربانی رسید. گزارش این گروه افشاگر در سال 2002 در این روزنامه چاپ شد و غوغایی در دنیا به پا كرد.

امتیاز اصلی فیلم تام مك كارتی لحن ویژه و به تعبیر بهتر تمركز روایت بر ژورنالیسم است و كارگزاران آن. درام اجتماعی افشاگر لحن مستند و یا حتی نیمه مستند ندارد و حتی ملودرام اشك‌برانگیز هم نیست. همین امر باعث شده تماشاگر در حین تماشای فیلم هوش و حواسش فقط معطوف به روزنامه بوستون گلوب و 4 شخصیت اصلی داستان باشد. همین تمركز باعث شده در لوكیشن‌ها نیز آنچنان خبری از محراب و كلیساها نباشد. قربانیان سواستفاده جنسی نیز اگرچه جزو عناصر داستان محسوب می‌شوند اما بازهم تكیه اصلی فیلم بر پیرنگ آنهانیست. چرا كه افشاگر تمام قد به خبرنگارانش پرداخته است.






"بروکلین" "Brooklyn"

بروکلین از نامزدهای بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۶ بر اساس کتابی از نویسنده ایرلندی که در دهه پنجاه میلادی می‌گذرد، ساخته شده است.


کارگردان: جان کرولی

بازیگران: سیرشه رونان، اموری کوئن، دومهنل گیلسون، جیم برودنبت، جولی والترز

داستان فیلم

این فیلم بر اساس کتابی به قلم کولم تویبین نویسنده ایرلندی و حوادث آن در دهه پنجاه میلادی اتفاق می افتد و زندگی یک دختر جوان ایرلندی را بازگو می‌کند که زندگی در شهری کوچک در ایرلند را رها کرده و به نیویورک و محله بروکلین مهاجرت کرده است. او زندگی جدیدی را همراه با عشق و فرصت های جدید در پی می گیرد ولی در عین حال از دلتنگی برای زادگاه و سرزمین مادری اش رنج می برد.

نکته واقعی

ایفای نقش اصلی داستان برای سیرشه رونان احساس برانگیز بود. پدر و مادرش از مهاجران ایرلندی هستند که در آمریکا ساکن شدند و خودش نیز در نیویورک متولد شده، هر چند بخشی از دوران کودکی خود را در روستاهای ایرلند طی کرده است. بخشی از این فیلم در فاصله کمی از منزل او در شهر نیویورک فیلمبرداری شده است.

نظر منتقدان

مارک کرمود در هفته نامه بریتانیایی آبزرور نوشت: بروکلین با ورود به تاریخچه غنی سینما در پرداختن به موضوع مهاجرت، به زیبایی احساس چند پاره شدن بین زمان، مکان و هویت را نشان می دهد. در مرکز این فیلم سیرشه رونان خودنمایی می کند که از سال ۲۰۰۸ که برای فیلم «تاوان» نامزد دریافت جایزه اسکار شد تاکنون یک گام اشتباه برنداشته است.


پل جاسوس‌ها Bridge of spies

گاهي يك فيلمنامه ششدانگ و تاثير‌گذار قرباني برخي حوادث غير پيش‌بيني مي‌شود. گاهي هم انتظار بالا از سازندگان باعث مي‌گردد كه فيلم كمتر به چشم بيايد. با اينهمه پل جاسوس‌ها با سناريوي جذاب برادران كوئن و بازي حساب شده و ماندگار مارك ريلانس در نقش مكمل رودولف ايبل( جاسوس شوروي سابق) كمي تا قسمتي فيلم را در مجموع نجات داده است.

در ژانر جاسوسی طرح معماگونه هویت یک فرد جاسوس اصل و اساس داستانک‌ها است.در قصه اصلی یا از جاسوس رونمایی می‌شود و از همان ابتدا تماشاگر وی را می‌شناسد. و یا اینکه با طرح پازل‌هایی اسرار آمیز و معماگونه؛ داستان اصلی مبنایش یافتن جاسوس است. از این رو تعلیق و سوسپانس از مهمترین انگاره‌های موجود در ژانر جاسوسی است.

فیلم جاسوسی بدون هیجان معنایی ندارد. از این رو داستان‌های جنایی، سرقت، جعل، فرار و تعقیب و گریز نیز در این گونه‌ی سینمایی فراوان وجود دارد. و این داستانک‌ها عامل اصلی در پیشبرد و روند شکل‌گیری قصه به حساب می‌آیند.

اما درام جاسوسي پل جاسوس‌ها ساخته استيون اسپيلبرگ بقدري خطي و سرراست از آب درآمده كه گاهي تماشاگر باور نمي‌كند مشغول تماشاي فيلمي از بزرگان سينماست.

پيش از اين فيلم تعميركار؛ خياط؛ سرباز؛ جاسوس ساخته توماس آلفردسون محصول 2012 براي چندمين مرتبه قواعد ژانر جاسوسي را براي سينماگران رونمايي كرد. ژان لوكاره فقيد در اين نوول ماندگارش آن قدر عالي كاراكترهايش را پرداخت كرده بود كه آلفردسون براي سناريو مشكلي نداشت. حالا پل جاسوس‌ها نه مي‌تواند مثل د استان لوكاره به ظرايف و عناصر داستانش بپردازد و نه اينكه داستانك‌هايش مكمل هم مي‌شوند.

فیلمی که ژانر جاسوسی را تکان داد

سكانس افتتاحيه در اين فيلم جاسوسي با نماي صحن دادگاه شروع مي‌شود. دوران جنگ سرد در بروكلين دهه 1950. در اين زمان يك جاسوس شوروي به نام رودولف ايبل قرار است محاكمه شود و به دستور دولت يك وكيل خوشنام و كاركشته به نام جيمز دوناوان وكالت اين جاسوس را به عهده مي‌گيرد. وكيل آمريكايي با تبحر خود جاسوس را از اعدام مي‌رهاند يعني وكيل كارش را به خوبي انجام داده اما به داناوان از اين پس از سوي هم‌وطنانش به چشم خائن يك خائن نگاه مي‌شود...











ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *