صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

گفت و گو با مردی که عشقش را مثله کرد/ خواستم جلوی دهانش را بگیرم، فحاشی نکند

۰۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۴:۵۵
کد خبر: ۱۳۹۱۱۶
دسته بندی‌: جامعه ، عمومی
مرد 44 ساله ای که پس از 18 سال دوستی با زن 36 ساله، او را به قتل رسانده و جسدش را مثله کرده بود، جزئیات جنایت را فاش کرد.

به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، مرد 44 ساله پنجشنبه هفته گذشته وقتی با دختر مورد علاقه اش به طباخی می رفت، فکر نمی‌کرد دقایقی بعد به خاطر فحاشی دختر 36 ساله مجبور می‌شود، او را به قتل برساند.

قاتل خونسرد پس از قتل دختر مورد علاقه اش بنام عاطفه جسد او را به خانه اش برده و پس از مثله کردن جسد آن را در دو نایلون پیچیده و داخل سطل زباله انداخت.

پس از دستگیری مرد میانسال بنام حمید او صبح امروز با انتقال به دادسرای امور جنایی به قتل عاطفه و رها کردن جسد او در سطل زباله اعتراف کرد.

حمید پس از پایان جلسه بازپرسی به سوالات خبرنگار میزان پاسخ داد.

متقول را از کجا می‌شناختید؟

18 سال قبل در خیابان ولیعصر با مقتول آشنا شدم و پس از آن رابطه ما شکل گرفت. در این مدت با او دوست بودم و حتی به خودش و خانواده اش کمک مالی می‌کردم.

چرا با مقتول در این مدت ازدواج نکردی؟

7 سال قبل قرار بود با عاطفه ازدواج کنم. اما ما دو نفر آدم مثبت بودیم که به درد زندگی مشترک نمی خوردیم، در این مدت من حتی با دختر مورد علاقه ام به سفر خارج از کشور رفتم.

پس وضع مالی مناسبی داری؟

من در کار ساختمان سازی هستم و خودروی شاسی بلند نیز دارم. اما عاطفه من را به خاطر خودم می خواست؛ به همین خاطر 18 سال با هم دوست بودیم.

چرا او را کشتی؟

هر دوی ما مبادی آداب بودیم. قرار بود آن روز عاطفه را به خرید ببرم. بعد از اینکه از کله پزی خارج شدیم، موضوع ارتباطش با مردان غریبه را عنوان کردم. دختر مورد علاقه ام پس از شنیدن این سخنان شروع به فحاشی به من وخانواده ام کرد. هر چقدر از او خواستم، ساکت شود ؛ او فحاشی هایش را بیشتر کرد و به مادرم توهین کرد. می خواستم جلوی دهانش را بگیرم که کمتر از یک دقیقه او کبود و بی جان شد. من قصد قتل او را نداشتم و یک لحظه به خاطر فحاشی‌هایش عصبانی شدم، هیچ وقت فکر نمی کردم که چنین اتفاقی بیفتد.

بعد از قتل چه کردید؟

بعد از قتل جسد او را به خانه ام در غرب تهران بردم و بدن عاطقه را با چاقو مثله کردم. دست وپایش را در یک نایلون پیچیده و سر و تنش را در نایلون دیگری قرار دادم. بعد هم جسد را داخل سطل زباله ای در محله یوسف آباد انداختم.

فکر می کردی دستگیر شوی؟

بعد از قتل من به همراه خانواده دختر مورد علاقه ام به پلیس آگاهی رفتیم و موضوع مفقود شدنش را اطلاع دادیم. همان موقع کارآگاهان پلیس به من مظنون شدند؛ اما خانواده عاطفه اعلام کردند امکان ندارد من نقشی در این موضوع داشته باشم.

سابقه کیفری داری؟

من بسیار بچه مثبت هستم و در بین دوستانم مرا بچه ننه می شناختند. من حتی سیگار هم نمی‌کشم و همین موضوعات باعث شده دوستانم مرا مسخره کنند. در 13 سال گذشته حتی یک تخلف رانندگی هم نداشتم.

چقدر درس خواندی؟

تا دیپلم.

چرا درست را ادامه ندادی؟

در این مدت من 18 بار به سفرخارجی رفتم و حتی قصد داشتم ساکن خارج از کشور شوم؛ به همین دلیل حتی دو بار درسم را در مقطع کارشناسی نیمه تمام رها کردم .

پشیمانی ؟

پشیمان هستم اگر عاطفه به مادرم فحاشی نمی کرد، هیچ وقت این اتفاق رخ نمی داد.

حرف آخر...

کنترل خشم و عصانیت یکی از موهبت های خدا است که متاسفانه من آن را نداشتم. اگر می توانستم عصبانیتم را کنترل کنم هیچ وقت این اتفاقات نمی افتاد. من به او علاقه داشتم و هیچ وقت قصد کشتن عاطفه را نداشتم در آن سه ساعتی که از قتل می گذشت من اختیار خودم را نداشتم و نمی دانستم چکار می کنم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *