صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

می‌خواستم داماد شوم قاتل شدم

۰۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۸:۵۹
کد خبر: ۱۳۷۹۹۹
دسته بندی‌: جامعه ، عمومی
پسر جوان که هنگام کار در یک ساختمان نیمه کاره به خاطر آب بازی چند کارگر دیگر، مرتکب قتل شده بود صبح امروز در حاشیه جلسه بازرسی مدعی شد: نمی‌خواستم مقتول را بکشم و در دفاع از خودم این کار را انجام دادم.

به گزارش خبرنگار جامعه ، پسر 25 ساله در آبان ماه امسال حین کار در یک ساختمان نیمه کاره، وقتی متوجه آب بازی کارگر افغان با دوستش می‌شود در اعتراض به این کار با کارگر افغانی، درگیر و با ضربات چاقو او را به قتل می‌رساند.

قاتل 25 ساله پس از ارتکاب جنایت، به شهرستان زابل فرار کرده و با گذشت بیش از سه ماه شناسایی و دستگیر شد.

پسر قاتل به نام عیسی، صبح امروز پس از انتقال به دادسرای امور جنایی به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و گفت: روز جنایت متوجه سر و صدا در طبقه پایین ساختمان شدم. وقتی به آنجا رفتم، متوجه شدم چند کارگر به خاطر آب بازی با هم درگیر شده اند. من هم برای دفاع از یک کارگر ایرانی با آنها درگیر شدم و بعد از چند ضربه ای که به سرم وارد شد با چاقوی آشپزخانه، کارگر افغان را به قتل رساندم. بعد هم از صحنه جنایت فرار کردم.

قاتل جوان در گفت و گو با میزان از روز جنایت و زندگی شخصیش گفت.

از چه زمانی در کار ساختمانی هستی؟

از هفت ماه قبل بعد از اینکه به خواستگاری دختر جوانی رفتم، برای اینکه بتوانم زندگی خوبی را بسازم، در این ساختمان با عنوان کارگر بتون ساز مشغول کار شدم.

چرا با مقتول درگیر شدی؟

آن روز متوجه سر و صدا در طبقه پایین ساختمان شدم. من مشغول زدن قالب در طبقه بالا بودم که دیدم یکی از کارگران ایرانی به نام نجم الدین در حال بحث با فرد دیگری است؛ کارگر افغان می خواست نجم الدین را از طبقه چهارم به پایین پرت کند که من آنها را جدا کردم. اما کارگر افغان شروع به فحاشی به من کرد. بین من و مقتول درگیری پیش آمد و او با رفتن به طبقه همکف، تمامی کارگرهای افغان را برای دفاع از خود به بالا آورد.

وقتی با کارگران درگیر شدیم، آنها با میله چند ضربه به سرمن زدند که چشمانم تار شد. یک لحظه وقتی به خودم آمدم، یکی از کارگران چاقوی آشپزخانه به همراهش بود که چاقو را از او گرفته و ضربه ای به مقتول زدم.

ضربه ات را چطور به مقتول زدی؟

نمی خواستم او را بکشم، چاقو را هل دادم که یک باره به داخل شکمش فرو رفت. من برای دفاع از خود مرتکب قتل شدم و هیچ انگیزه دیگری نداشتم.

بعد از ارتکاب قتل به کجا فرار کردی؟

بعد از قتل نجم الدین گفت بیا فرار کنیم. من را پیش دامادشان برد .چند روزی آنجا بودم و سپس برای کار به شهرستان زابل رفتم و در یک مرکز خدمات کامپیوتری مشغول کار شدم. با گذشت چند روز از حضورم در زابل، همسرم را با خود به آنجا بردم.

چه زمانی ازدواج کردی؟

چند ماه قبل عقد کردم و قرار بود سوم اسفند نیز ازدواج کنم. من می‌خواستم داماد شوم نه قاتل؛ قتل را اتفاقی مرتکب شدم. پیش خودم گفتم چند ماهی در زابل کار می‌کنم و خرج عروسی را در میاورم، اما ماموران سر رسیدند و من را دستگیر کردند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *