"داعش و طالبان" در حال تکه تکه کردن افغانستان هستند
روزنامه نگار مطرح انگلیسی در روزنامه ایندیپندنت نوشت: داعش همانطور که در عراق و سوریه فعال است، در افغانستان نیز تحرکاتی دارد. برخی از عناصر طالبان نیز در صف داعش در حال جنگ هستند.
این گزارش بر اساس توصیف شاهدان عینی هراسان از حجم خشونتها در افغانستان نگارش شده است. فسادهای معمول داعش (در افغانستان، و البته نه در عراق یا سوریه) در این گزارش 87 صفحهای ارائه شده است و آمار این گزارش به وضوح نشان داده است که در سال گذشته بیشترین تعداد شهروندان از سال 2009 تاکنون کشته و یا زخمی شدهاند.
در سال 2015 به تنهایی، 3545 غیرنظامی کشته و 7457 تن دیگر زخمی شدند. از سال 2009 تاکنون تعداد کل غیر نظامیان کشته شده - بدون در نظر گرفتن سربازان و نیروهای طالبان - به 21،323 کشته رسیده است.
به یاد داشته باشید که این کشور گورستان امپراتوری است که ما شادمانه پس از حمله 11 سپتامبر آن را فراموش نخواهیم کرد، وارد آنجا شدیم.
ما پایان جنگ افغانستان را نزدیک میدیدیم و به گفته یک فرمانده کانادایی، طالبان تنها یک "نخاله" بود. و این چنین بود که به اینجا رسیدیم.
نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) یک نهاد بسیار حرفهای است. این نهاد گفتههای شاهدان عینی را بررسی میکند و گزارش به تازگی منتشر شده آن شامل نقل قولهای دلخراشی از قربانیان جنگ در این کشور است.
در مجموع، 62 درصد از مرگ و میرها و صدمات توسط عناصر ضد دولتی و 17 درصد توسط نیروهای طرفدار دولت - 14 درصد توسط نیروهای آموزش دیده توسط آمریکا - بوده است.
اما برای اثبات واقعیت این امر، نقل قول پدری را میخوانیم که پسرش در بمبارانی در ولایت "وردک" کشته شد: حدود ساعت 8 بود، و ما در خانه تازه صبحانه خورده بودیم که من صدای انفجاری را شنیدم. وقتی از پنجره بیرون را نگاه کردم، مردی را دیدم که به سمت مسجد میدوید. پسرم مرا صدا کرد و گفت که برادرش نیز نزدیک مسجد بود ... وقتی به محل حادثه رفتم، من یک مجروح و جنازههای بسیاری را مشاهده کردم. سپس پسرم را پیدا کردم. او نفسهای آخر را میکشید... من حتی نمیتوانستم بدن او را لمس و یا او را جابجا کنم. در این انفجار هشت نفر کشته شدند ... میتوانید تصور کنید که چه دشوار است، زمانی که پسرتان در خون غلطیده و شما برای او گریه میکنید؟
و یا این گفتههای شاهدی که از اعدام یک مهندس که برای دولت کار میکرد توسط طالبان میگوید: «دو عنصر طالبان طنابهای را محکمتر به دستان این مهندس بستند. فرمانده طالبان دستور اعدام مهندس را صادر کرد. بدون هیچ تردیدی، دو عضو طالبان این فرد را در مقابل من سر بریدند. فرمانده به عضو طالبان دستور داد که بر روی برگهای بنویسند که او به خاطر حمایت از دولت مجازات شده است. او این مطلب را نوشت و بر روی جنازه مهندس گذاشت.»
و یا این روایت بینهایت غم انگیز برادری از کشته شدن برادرش در تیراندازی در شهر «قندوز»: «او به تلفن همراه من زنگ زد و گفت: برادر ... من گلوله خوردم ... من نمیدانم که چه کسی به من شلیک کرده است ... جراحات من بسیار جدی است ... من میتوانم تکههایی از رودهام را بر روی موتورسیکلتم ببینم ... و صدای وی قطع شد. روز بعد من جسد او و موتورسیکلتاش را در تلویزیون دیدم.»
و روایت زنی که در یک حمله انتحاری در شهر کابل زخمی شد: «پس از آنکه به کودکم شیر دادم و او را خواباندم، رفتم و مقداری آب خوردم و به رختخواب بازگشتم. ناگهان انفجار بزرگی رخ داد و سقف خانه ما شروع به ریزش کرد. من دیدم که سقف روی من ریخت و من از هوش رفتم. وقتی چشمهایم را باز کردم، دیدم که دستها، پاها و پشتم خونریزی میکرد. بعد از 20 دقیقه، شنیدم که شوهرم فریاد میزد. بقیه کجا بودند؟ پدرم، پدرم چه شده بود؟ این انفجار شدیدا او و پسرم را مجروح کرده بود. برادر شوهر من هر دو چشم خود را از دست داد. ما خانواده فقیری هستیم و همه چیز خود را از دست دادیم.»
یوناما تایید کرد که داعش 25 موسسه آموزشی را با زور تعطیل کرده است و 14 هزار و 102 دانش آموز از جمله چهار هزار و 900 دختر را از ادامه تحصیل محروم کرده است.
داعش همانطور که در عراق و سوریه فعال است، در افغانستان نیز تحرکاتی دارد. یوناما همچنین از افزایش موارد هدف قرار دادن عمدی بیمارستانها، کلینیکها و پرسنل درمانی خبر داده است. داعش تمام دارو و تجهیزات درمانی دو درمانگاه در استان «ننگرهار» را به سرقت برده است. برخی از عناصر طالبان نیز در صف داعش در حال جنگ هستند.
نیازی به گفتن نیست، اما یوناما از تمامی گروههای درگیر در این جنگ خواسته تا به حقوق بشر احترام بگذارند و در جهت تامین امنیت غیر نظامیان تلاش کنند. من از دیرباز سوء ظن داشتم که نیروهای افغانستان، داعش و طالبان نه بر سر مذهب و یا دولت میجنگند، بلکه جنگ آنها بیشتر برای کسب قدرت مافیایی است.
افغانستان کشوری پر از مافیاهایی است که با میلیاردها دلاری که ما (غرب) از سال 2001 به آن کشور سرازیر کردیم، تغذیه میشود.
یک افغانستانی چند روز پیش به من گفت که چگونه دانشجویان ارتش نظارهگر مربی نظامی آمریکایی بودند که به آنها شیوه کار با تفنگ اتوماتیک را میآموخت: «مشکل این بود که دانشجویان اصلا به آموزشها توجهی نداشتند. آنها با سلاحهای خودکار در دستانشان بزرگ شدهاند. تنها دلیل حضور آنها در این کلاسها، دریافت کوله پشتی و لباس رایگان بود.»
همان داستان قدیمی تکرار میشود: بیکفایتی، پول، غم و اندوه و درد. گزارش یوناما دست اول است و یک تراژدی را در افغانستان برملا میکند. و اما بله درست است. این همان کشوری است که ما قرار بود یک دهه و نیم پیش آن را نجات دهیم.
/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *